بی اعتباری و عدم صحّت انتساب کتاب اصول فصول التوضیح به مجلسی اول – آقا بزرگ تهرانی

751037_4082

مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی در الذریعه، در مورد بی اعتباری و مجهول و مغرضانه بودن تألیف کتاب “اصول فصول توضیح” می نویسد: « کتاب “توضیح المشربین” فارسی و دارای بیست و سه باب، و هر باب دارای چهار فصل است که از تألیفات نیمه دوم قرن یازدهم است و مؤلف آن مشخص نیست! و خصوصیات آن را تنها از مختصر آن که موسوم به “أصول فصول توضیح” است می شناسیم که بعد از گذشت مدت اندکی از زمان تألیف “توضیح المشربین” تألیف شده است؛ و ما به طور مختصر مطلب را در (ج ۲ ص ۲۰۰) بیان داشتیم، و در آنجا قول میر لوحی را بر اساس آنچه در کتاب “السهام المارقه” آمده است بدون اینکه خود کتاب را دیده باشیم حکایت و تضعیف کردیم، ولی پس از آن شیخ محمد علی معلم حبیب‏ آبادی اصفهانی خصوصیات نسخه کتاب “أصول فصول التوضیح” را که در کتابخانه مولانا أبی المجد الرضا معروف به آغا رضا اصفهانی موجود است برای ما نگاشت، و ملخص آن این است که کتاب “أصول الفصول” فارسی است، و مؤلف آن اسم و رسم خود را مخفی کرده… و خلاصه… مؤلف کتاب “أصول فصول التوضیح” از جهت اسم و وصف، شخصی مجهول است، و این شخص مطالب را از مؤلف کتاب “توضیح المشربین” نقل کرده است که البته مؤلف “توضیح المشربین” نیز مثل خود او مجهول الاسم و الوصف است! و شخص مجهول دوم، متن رساله “رد بر صوفیه” را از شخص سومی نقل کرده است که او نیز مجهول ثالث است! و حواشی ای را که به مولى محمد تقی مجلسی نسبت داده است در آنجا نقل کرده…

پس اینکه فقط نام مجلسی را آورده و از آوردن نام بقیه خود را به کوری زده است نشان می دهد که در تألیف کتاب اعمال غرض شده است و تنها علت تألیف این بوده است که این حواشی را به نام مولى محمد تقی مجلسی انتشار دهند! با اینکه به شهادت تصانیف وی، و به بیان فرزندشان علامه مجلسی، و شناختی که ما به أحوال مجلسی اول از جهت تصانیفشان در علم حدیث و ترویج آن، و شرح احادیث و نشر آن، و ملتزم بودنشان به تهذیب نفس به تخلیه و تحلیه، و مجاهدت با نفس در سیر إلى الله تعالى بر اساس آن چه که در شرع اقدس نه بر طریقه صوفیه امر شده است، ساحت ایشان از نسبت به تمامی این مطالب منزه است، همان طور که شیخنا النوری در الفیض القدسی در (ص ۲۳) به جمیع این مطالب اشاره نموده است. بنا بر این مظنون این است که همانطور که در نجوم السماء (ص ۶۴) ذکر کرده است این حواشی، نوشته شده بر حاشیه رساله ردی است که از بعضی از معاصرین مؤلف رساله است و نام خود را مخفى نموده، و آن را یا برای ترویج مطالب خود و جلب اعتماد خوانندگان به مجلسی نسبت داده است، و یا اینکه قصد کرده در حق ایشان عیبی احداث کرده باشد! پس از آن میر لوحی که با مجلسی میانه خوبی نداشت خیال کرده که آن حواشی واقعا از مجلسی است! لذا در بین مردم شایع شد که میر لوحی مدعی است که هزار نسخه از آن در اصفهان وجود دارد! لکن شاهد فساد این مدعا این است که محدث سماهیجی که کلامش می آید و ماهر متبحر مطلع بر أحوال مصنفین و مصنفات است و نزدیک به عصر ایشان بوده است حتی یک نسخه از آن را در تمام طول عمر خود تا نزدیک وفاتش ندیده است!

و اما رساله رد بر صوفیه هم که اسم مؤلف آن ذکر نشده است مظنون این است که تألیف مولى البارع محمد طاهر بن محمد حسین شیرازی نجفی قمی متوفى در قم در (۱۰۹۸) باشد به جهت مشابهت مضامین آن با مضامین کتاب “حکمه العارفین” که ایشان آن را به عربی نوشته اند… و شیخ حر در أمل الآمل، رساله الفوائد الدینیه فی الرد على الحکماء و الصوفیه را از تصانیف وی بیان داشته است که منطبق با همین رساله می باشد. » [۱]

 

نیز در الذریعه إلى‏ تصانیف‏ الشیعه، در همین باره می نویسد:

« همان طور که در نجوم السماء نگاشته است: از سایر کتب مجلسی اول معلوم است، و مجلسی دوم نیز انکار نموده است، بنابر این شاید بعضی از صوفیان این کتاب را نوشته اند و به مجلسی نسبت داده اند. سپس بعضی از اصحاب ما این ردی را که منسوب به مولى محمد طاهر است نوشته، و ردی را که منسوب به مجلسی است در حاشیه آن اضافه کرده، و مولى محمد طاهر برای بار دوم بر آن رد نوشته است، سپس آن شخص این سه تا را در یک مجلد جمع کرده، و نام آن را “أصول فصول التوضیح” گذاشته است! نسخه ای از آن در کتابخانه أبی المجد الرضا در اصفهان موجود است که اول آن بعد از خطبه مختصری چنین است: چون دیدم که بسیارى از شیعیان و دوستان علی بن أبی طالب بنا بر نادانى و بیگانگى از أهل علم، فریب جمعى از غولان راه دین خورده، نعره کردن و دست زدن و برجستن و چرخیدن و عشق‏بازى با مردان را عبادت و طاعت پنداشته‏

بسیار بعید است که مولى محمد طاهر عالم عارفی که حدودا سی سال بعد از مجلسی مرده است ردی بر مجلسی در حال حیات او بنویسد، و به او چنین جسارت کند که به او نسبت غلط و دروغ و ادعای باطل و إیجاد بدعت و امثال آن بدهد، و ناسزا و شتمی انجام دهد که از کارهای عوام پست است. » [۲] 

 

در تحقیقی دیگر آمده است:

« میرلوحی، در ذیل حدیث ۳۹ کفایه المهتدی، محمد تقی مجلسی را متهم به تصوف می کند و دلیل آن را توضیح المشربین و اصول فصول التوضیح می داند… در برابر این ادعاهای میرلوحی، نظر دیگری نیز وجود دارد. آقا بزرگ تهرانی می نویسد: ردی که به محمد تقی مجلسی نسبت داده شده از صوفیه است که به نام وی نشر داده اند. وی از نجوم السماء نقل می کند: این کتاب بر خلاف اندیشه های مجلسی در دیگر کتابهای وی است و پسرش علامه مجلسی نیز، پدرش را از چنین اندیشه هایی بری می داند و این نقد را برخی از صوفیان نگاشته و به وی نسبت داده اند. آقا بزرگ تهرانی در جای دیگر نیز این انتساب را رد می کند و می نویسد: (هدف اصلی از این نگارش، نسبت دادن این حواشی به مجلسی اول بوده است. با این که ساحت وی، از این گونه مسائل به دور است و ما می دانیم که وی، تلاش فراوانی در گسترش حدیث و شرح آن داشته است. او، پای بند به تهذیب نفس و تخلیه و تجلیه و مجاهده با آن بوده است، امّا برابر آنچه در شرع رسیده نه بر اساس روش صوفیه… میرلوحی که نسبت به مجلسی بد گمان بوده، پنداشته این حاشیه ها را در واقع، مجلسی اول نوشته و در میان مردم منتشر ساخته است.) و این ادعای میرلوحی را که هزار نسخه از آن در سپاهان است، رد می کند; زیرا شیخ عبدالله سماهیجی (م.۱۱۳۵) شیخ الاسلام اصفهان، در مسأله ۱۵ کتاب (النفحه العنبریه) خودکه درباره صوفیه است، می نویسد: (شماری از انسانهای امین و مورد اعتماد، به من خبر دادند: مولای امین و جلیل ما، محمد طاهر قمی، رساله ای نوشته و در آن از گمراه بودن صوفیان و خارج بودن آنان، سخن گفته است و علامه محقق مولی محمد تقی مجلسی، بر آن رد نوشته و این سخن را درباره شماری از صوفیه نادرست دانسته، مانند: معروف کرخی. ولی من به این دو رساله دست نیافتم و فرزند وی، علامه مجلسی ، او را بری از این نسبتها دانسته است.)

علامه مجلسی، در رساله اعتقادات آورده است: پدرم جزو صوفیه نیست و اکنون نوشته های وی، در نزد من وجود دارند. از آنچه تاکنون یاد شد، استفاده می شود:

گرچه برابر ادعای میرلوحی، کتاب توضیح المشربین، در زمان حیات مجلسی اول (م.۱۰۷۰) نوشته شده ، اما هیچ گونه شاهدی که آن را مجلسی اول دیده باشد، وجود ندارد… و حتی در رساله هایی که پیش از سال ۱۰۸۱ نوشته شده و در دسترس است، مانند سلوه الشیعه و هدایه العوام و اصول مختصر التوضیح، اسم محمد طاهر قمی به عنوان نویسنده رساله ضدصوفیه نیامده و میرلوحی، در کفایه المهتدی، که آن را در سال ۱۰۸۱ به بعد نوشته این مطلب را مطرح ساخته است. گواه بر این، ستایش علی بن محمد عاملی سبط شهید ثانی از مجلسی اول است. وی، با این که مخالف سرسخت صوفیه بوده و از آنان در کتاب (السهام المارقه) انتقاد کرده، در اجازه ای که به سال ۱۰۶۸هـ. به علامه مجلسی داده، از پدرش مجلسی اول ستایش کرده است. اگر وی را طرفدار صوفیه می دانست، نیازی به ذکر نام وی در اجازه نمی دید و در سهام المارقه نیز، به گونه دیگر با وی برخورد می کرد…

بنابراین، در آن زمان، یا کتاب توضیح المشربین و اصول مختصر التوضیح، منتشر شده و به دست شیخ علی نرسیده و یا منتشر نشده و یا اگر منتشر شده، اسم مجلسی اول بر آن نبوده است. حتی وی در سهام المارقه، با این که از آن دو کتاب نامبرده، اشاره ای به مجلسی ندارد. همان گونه که یاد شد، نسبت دادن رد رساله علیه صوفیه، پس از تحقیق میرلوحی و توسط وی مطرح شده است. اصول فصول التوضیح، مطالبی دارد که با اندیشه های ملامحمد تقی مجلسی، سازگاری ندارد. درست است که وی، بسان شیخ بهائی، میرداماد و ملا احمد اردبیلی مخالف عرفا نبوده بلکه برابر آنچه در اصول فصول التوضیح آمده، در آغاز با آنها مدارا می کرده است و از عرفا به شمار می آمده، ولی این دلیل نمی شود که با صوفیان همراه و همفکر بوده است. بله تنها چیزی که می توان درباره وی گفت، همان سخن مجلسی دوم است و به دور از تحقیق و سابقه علمی و گواهان و نشانه هاست که بگوییم: رساله ای در نقد اندیشه های صوفیه بوده و مجلسی اول نقد کرده و آن را نزد ملامحمد طاهر قمی فرستاده است. مجلسی اول، مشرب خود را مشرب متوسط می دانسته و هیچ گاه به کتابهای چهارگانه شیعه بی احترامی نکرده، آن گونه که در اصول فصول التوضیح آمده است، بلکه وی یکی از کتابهای چهارگانه را شرح داده که در آن در مقایسه با دیگر کتابهای چهارگانه، روایات بی سند، بسیار است و از او، به عنوان نخستین ناشر حدیث اهل بیت، یاد می شود. خود و پسرش علامه مجلسی و دامادش ملاصالح مازندرانی، در نشر احادیث تلاش فراوانی کرده اند.حال چگونه با آن همه تلاش در راه نشر احادیث اهل بیت و ترجمه و شرح من لایحضره الفقیه، در فصل دوم از باب سوم اصول مختصر التوضیح، متهم می شود: احادیث غیر معلوم را پذیرفته و درباره احادیث کتابهای چهارگانه نوشته است: (اخباری را که در کتب اربعه است، بیش تر آن را به جهت جهل به احوال راویان طرح کرده اند.) بنابراین، آنچه به مجلسی اول نسبت داده شده، به هیچ روی، با مشرب وی سازگار نیست و هدف از چنین نسبتهای ناروایی، خراب کردن چهره وی و فرزند بزرگوارش، علامه مجلسی بوده است… از آنچه درباره میرلوحی و شیوه مبارزه وی علیه صوفیه نگاشتیم، به خوبی روشن می شود: جریان مبارزه علیه صوفیه، لایه های تو در تو و ناشناخته بسیار دارد که بسیاری از متفکران و نویسندگان را به اشتباه افکنده و شماری از اهل فکر و نظر، صوفی قلمداد شده، در حالی که مخالف صوفیه بوده اند و گروهی نیز مدافع صوفیه قلمداد شده، در حالی که دفاعی از آنها نکرده اند . » [۳]


[۱] ج‏۴، ص: ۴۹۵ ـ ۴۹۷
[۲] الذریعه إلى‏تصانیف‏ الشیعه، ج‏۱۰، ص: ۲۰۷
[۳]  پایگاه الکترونیکی حوزه: آذر و دی ـ بهمن و اسفند ۱۳۷۷، شماره ۸۹ و ۹۰، پدید آورنده: علی اکبر ذاکری، وابسته به مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی؛ نشریه: حوزه، شماره: ۸۹٫

پیشنهاد ما به شما

قضـا و قدر و تاثیر دعـا در آن. استاد شیخ رضا برنجڪار. استاد شیخ مهدے زمانی.

˼ گفتمـان معرفـت ˹ـٖٖـٖٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖـٖٖـٖـٖٖٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖـٖٖـٖ ↵واحد پژوهش‌مرڪز‌تحقیقات‌اسلامی‌برگزارمی‌ڪند:«ششمین دورہ از نشست‌هاے علمی گفتمان معرفت در شب‌هاے ماہ …