دینکرد و دلایل مشروعیت ازدواج با محارم در آیین زرتشت

12997

 

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ دینکرد دایره المعارف بزرگ دین زرتشتی است که به جزئت می‌توان آن را از مهم‌ترین متون پهلوی در شرح و تفسیر و تلخیص اوستا دانست. این کتاب که نگارش آن توسط آذرفرنبغ پسر فرخزاد آغاز گردید و آترپت پسر هومت (اِمید) آن را پایان بخشید، در عصر مأمون (خلیفه بنی‌عباس) به عنوان متن رسمی توسط موبدان زرتشتی تثبیت گردید و در حقیقت به توضیح و تشریح اوستای ساسانی می‌پردازد[۱]. ابراهیم پورداود (پدر اوستاشناسی ایران) درباره اهمیت و اعتبار دینکرد (دینکرت) می‌گوید: «به خصوصه مندرجات دینکرد راجع به اوستا بسیار مهم است. از حیث مطالب علمی سرآمد کتب پهلوی است» و همچنین می‌گوید: «دینکرد ابداً در امور دینی مرمّت‌کاری ندارد. پایبند تعصب هم نیست»[۲].

پس از بیان این مقدمه، اکنون به کتاب سوم دینکرد، باب ۸۰ می‌رسیم و تلخیصی از آن را ارائه می‌کنیم. عنوانِ کرده‌ (باب) هشتادم، از کتابِ سوم دینکرد چنین است: «اعتراض یک یهودی بر هیربد در عیب دانستنِ خُـوَیدودَه یا نیز اعتراض یک یهودی بر هیربد درباره‌ی بن‌انگیزه‌ی خویدوده و چرایی آن را از وی خواستار شدن؛ و پاسخ هیربد برابر آموزه‌ی دین بهی». از همین گفتار برمی‌آید که آن شخص یهودی به کرداری که از دید خود، نامتعارف و تأسف‌بار بود اعتراض نمود. حال آنکه ازدواج‌های رایج از دید یهودیان ایرادی ندارد. در ادامه روشن می‌گردد که «خُـوَیدودَه» که یهود بر آن اعتراض نمود، همان رسم «ازدواج با محارم» است. نگارنده‌ی دینکرد در ابتدا «خُـوَیدودَه» را تعریف می‌کند که عبارت است از «دَهشی از خویش به خویش در میان» و پیوند با خویشان برای رستگاری دوده و اینکه «خویشانِ هم‌خون با خویشان طبقه‌ی اول و هرچه نزدیک‌تر پیوند بندند». در ادامه می‌گوید: «من (منِ هیربد) به ویژه سه گونه همپیوندی <از گونه‌ی خویدوده> را در نظر گرفته‌ام که اینانند: همپیوندی پدر با دختر؛ همپیوندی پسر با مادر؛ همپیوندی برادر با خواهر»[۳].

سپس به تفصیل هریک می‌پردازد و آنگاه از ثواب داشتن این ازدواج سخن می‌گوید: «از آنجایی که دیوان دشمن <افزایش شمارِ مردمان> اند، بر آنان <از خویدوده ورزی> بیم و رنج و دردی سخت درافتد؛ نیروی‌شان کاستی گیرد و نیز کمتر خواهانِ پتیارگی و گزند بر مردم شوند. از این روی این مسلم است که رنجور و دردمند و بیمناک کردن و ستیزش با دیوان ثواب دارد؛ این است آن راهی که ثوابکاران پاداش و مزد <ثواب> را از آن خویش می‌کنند»[۴].

در ادامه بتز هم توضیح می‌دهد که ازدواج با محارم، سبب می‌شود که ویژگی‌های اخلاقی و جسمی در خانواده پاک بماند، نه اینکه با دیگر نژادها و دودمان‌ها ادغام و ضعیف گردد. سپس نویسندگان دینکرد برای اثبات حقانیت این کردار، مثالی عجیب می‌زند و آن اینکه اگر گرگ با سگ ازدواج کند، نتیجه‌ی این ازدواج موجودی خواهد بود که نه مانند گرگ است و نه مانند سگ! همچنین اگر کرّه‌ اسب شهری با کره اسب تازی وصلت کند، حاصل این پیوند، اسبی ناتوان خواهد بود[۵].

در ادامه نیز هیربدِ نویسنده‌ی دینکرد با تحریک «عواطف ناموسی» مردم سعی می‌کند به توجیه ازدواج با محارم بپردازد! وی در گفتاری عجیب می‌گوید: «اگر کسی بگوید این کار در نهاد خود زشت است، و در همان زمان زخمی بر آلت مادر یا خواهر یا دختر خویش ببیند، و ببیند که هیچ چاره‌ای نیست جز آنکه مرد پزشکی، زخم‌بند بر آن زخم نهد، <آیا مرد بیگانه> سزاوارتر است یا که پدر، پسر یا برادرش در امر پزشکی به فریاد رسند؟ دراین میان کدام <گزینه> در نهاد خویش زشت‌تر است؟ که آن جا <ی زخمین> را <پدر یا پسر یا برادر> با دست بپرماسند و زخم‌بند بر آن جا نهند، یا آنکه یک مرد <یا پزشک> بیگانه؟ <به همان گونه> اگر جفت گزیدن به زمان بایستگی رسیده باشد، کدام کار که در نهاد خویش زشت‌تر است، کم‌تر زیانمند خواهد بود؟» یعنی هیربد می‌گوید در هنگام نهادن پانسمان بر دستگاه تناسلی مادر، خواهر و یا دختر، شخص مَحرَم (پسر، برادر و پدر) نزدیک‌تر هستند و تا وقتی این افرد هستند، کدام مرد باغیرتی (؟!) حاضر می‌شود که یک پزشک بیگانه دستگاه تناسلی ناموس او را مداوا کند؟ چون پدر و برادر و پسر در مداوای دستگاه تناسلیِ ناموس خود ترجیح و اولویت دارند، پس در ازدواج هم همین است[۶].

دیگر دلیل بر مشروعیت و برتری ازدواج با محارم این است که زنِ خودی اسرار خانواده را مخفی می‌دارد و کاستی را افشا نمی‌کنند، و چون بیگانه نیستند، در برابر درشتی‌های شوهر شکیبایی می‌ورزند. خواهر بدی‌های برادر را تحمل می‌کند. مادر زشتی‌های پسر را و دختر بدی‌های پدر را ! در حالیکه زنانِ بیگانگان چنین شکیبایی و محبتی در حق شوهران خود ندارند! و حتی ممکن است در مقبل کاستی‌های زندگی آبروی شوهر را ببرند. اما مادر و خواهر و دختر هیچگاه آبروی پسر یا برادر یا پدر خود را نمی‌برد[۷]. در پایان وقتی خود هیربد به نادرست و نامعقول بودن این سخنان پی می‌برد، می‌گوید: «هرکس می‌باید بداند که زشتی و نکویی، نه در گوهر <چیزها>، که برآمدِ <شیوه‌ی> دریافت و سُهش و گِرَوش و خویمندی باشندگان است». در ادامه مثالی می‌زند، بدین صورت که در برخی سرزمین‌ها پوشیدگی زشت و نامطبوع است. لیکن در سرزمین ما برهنگی ناخوشایند است. و یا ممکن است برخی بینی پهن را زیبا بدانند و برخی بینی کشیده را ! یعنی ایشان به زبانی ساده و با تمثیل بیان می‌دارد که «ما این کار را دوست می‌داریم و به آن تمایل داریم. هرچند دیگران از این کار خشنود نباشند».

حتی هیربد در پاسخ به کسی که گفت: «ایزد پس از آن فرموده است: خویدوده نورزید». پاسخ داد: «هرکس چنین فرمانی را دانشمندانه بداند و رواج دهد، ما آن فرمان را دانشمندانه نه، که پوچ و بی‌ارزش می‌دانیم»! در پایان نیز می‌گوید که «جرثومه‌ی هر زایشی که <در سرتاسر گیهان> از آیین خویدودهی سرباز زند <پی‌آمدی> جز سربه آشفتگی گذاردن ندارد»[۸].

برتولد اشپولر در تأیید وجود رسم ازدواج با محارم در ایران باستان می‌گوید که نوعی خاصی از ازدواج‌های ایرانِ عصر ساسانی، با آمدن اسلام ممنوع شد: «ازدواج شاید با نوع متداول آن در عصر ساسانى، یعنى ازدواج موروثى و قدیمى با خویشاوندان ‏ارتباط داشت، که در اسلام، حداقل تا مرتبه خاصى ممنوع است»[۹]. روشن است که اسلام با ازدواج‌های رایج و معقول مخالفتی نکرد، بلکه ازدواج با محارم را حرام اعلام نمود.

آرتور کریستین‌سن نیز می‌گوید: «اهتمام در پاکى نسب و خون خانواده یکى از صفات بارزه جامعه‌ی ایرانى به شمار مى ‏رفت، تا به حدى که ازدواج با محارم را جایز مى‏‌شمردند و چنین وصلتى ‏را خویذوگدس‏ (در اوستا خوایت‏‌ودث) مى‌خواندند». در ادامه می‌گوید: «اگرچه معنى لفظ خوایت‌ودث در اوستاى موجود مصرح نیست، ولى در نسک‌هاى مفقود مراد از آن بى‏‌شبهه مزاوجت با محارم بوده. در «بغ‏ نسک» و «ورشتمان نسک»اشاره به اجر این عمل رفته، مثلاً اینکه مزاوجت بین برادر و خواهر بوسیله فره ایزدى روشن میشود و دیوان را بدور میراند. نرسى برزمهر مفسر ادعا کرده، که خویذوگدس معاصى کبیره را محو مى‌کند. در زمان ساسانیان نه تنها در کتب معاصران مثل آگاثیاس و کتاب منسوب به ابن‌دیصان‏ ذکر این عمل رفته، بلکه در وقایع آن دوره هم شواهدى چند مى‌بینیم». همچنین می‌گوید: «با وجود اسناد معتبرى که در منابع زردشتى و کتب بیگانگان معاصر عهد ساسانى دیده می‌شود، کوششى که بعضى از پارسیان جدید براى انکار این عمل، یعنى وصلت با اقارب می‌کنند، بى‏ اساس و سبک سرانه است» ایشان بخشی از عظیم از زندگانی خود را صرف پژوهش در تاریخ ساسانی نمودند، به صراحت وجود این رسم را تأیید می‌کنند[۱۰] مری بویس (Mary Boyce) نیز بر وجود این رسم در میان زرتشتیان و مخصوصاً اشراف و بزرگان ایران باستان تأکید دارد و می‌گوید که این رسم هم در عصر هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان وجود داشت و حتی کرتیر (روحانی بزرگ عصر ساسانی) به ترویج هرچه بیشتر این مسئله اهتمام می‌ورزید[۱۱].

پی‌نوشت:

[۱]. ابراهیم پورداود، گاتها کهن ترین بخش اوستا، تهران: انتشارات اساطیر، ۱۳۷۸. ص ۴۲ و ۷۴
[۲]. ابراهیم پورداود، همان، ص ۷۱
[۳]. کتاب سوم دین‌کرد، دفتر اول، به اهتمام فریدون فضیلت، تهران: انتشارات فرهنگ دهخدا، ۱۳۸۱. ص ۱۴۳
[۴]. کتاب سوم دین‌کرد، دفتر اول، همان، ص ۱۴۵
[۵]. کتاب سوم دین‌کرد، دفتر اول، همان، ص ۱۴۵-۱۴۶
[۶]. کتاب سوم دین‌کرد، دفتر اول، همان، ص ۱۴۷
[۷]. کتاب سوم دین‌کرد، دفتر اول، همان، ص ۱۴۷-۱۴۸
[۸]. کتاب سوم دین‌کرد، دفتر اول، همان، ص ۱۴۹-۱۵۰
[۹]. برتولد اشپولر، تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامى‏، ترجمه: جواد فلاطورى و مریم میراحمدى‏، تهران: انتشارات علمى و فرهنگى‏، ۱۳۷۳. ج ‏۲ ص ۱۸۱
[۱۰]. آرتور کرستین سن، ایران در زمان ساسانیان‏، ترجمه: رشید یاسمى‏، تهران: انتشارات نیاى کتاب، ۱۳۶۸. ص ۴۳۵
[۱۱]. مری بویس، زرتشتیان باورها و آداب دینی آنها، ترجمه ع. بهرامی، تهران: انتشارات ققنوس، ۱۳۹۱. ص ۸۱-۱۲۷-۱۴۱

دیدگاه‌ها

اگر در دین زرتشت به ازدواج محارم توصیه شده پس از شما میخواهم که یک نمونه از این نوع ازدواج از موبدان و یا پادشاهان ساسانی که مومن ترین افراد به دین زرتشت بوده اند بیاورید.

سلام گرامی ؛ اولاً تأکید و اصرار موبدان بر ترویج این کار (ازدواج با محارم) خود نشانگر مشروعیت این عمل است. وقتی موبدان ساسانی بر مشروعیت این کار اصرار میورزیدند، شما نمیتوانید مشروعیت آن از نگاه دین زرتشتی را زیر سؤال ببرید. در ثانی ویراز موبد بزرگ زرتشتی با هفت خواهر خود ازدواج کرد. موبد کرتیر هم مروج این عمل بود.

ایرانی گرامی ، “مصادیق” را معیار سنجش حقایق قرار دادن، نوعی مغالطه است. ما از حقایق سخن میگوییم. از قوانین واقعی. قوانین در هر دولت و جامعه ای به قدر کافی گویای وضعیت و شرایط و سطح اندیشه هاست. بالفرض اگر موبدی به عنوان مصداق چنین کاری وجود نداشته باشد، آیا قوانین هم کأن لم یکن خواهد بود ؟

خوب دینکرد هم توسط موبدان ساسانی نوشته شد البته تثبیتش تا زمان مأمون هم طول کشید ولی خوب توسط موبدان ساسانی نوشته شده. نمیشه راحت زیرابش رو زد . وقتی دینکرد میگه ازدواج یا محارم کردار نیک هست کسی نمیتونه بگه این ازدواج تو دین زرتشتی نبوده ! همین کسانی که به قول ایرانی ، مومن ترین افراد به دین زرتشت بوده اند ، دارن داد میزنن که ازدواج با محارم کردار نیک هست !!

اردشیر بابکان جد اندر جد همه موبد و موبدزاده بودن. اردشیر از ۲۲۶ تا ۲۴۱ میلادی حکومت کرد و اجدادش همه کاره معبد آناهیتا بودند. (ابراهیم پور داود، گاتها کهن ترین بخش اوستا، انتشارات اساطیر، تهران، ۱۳۷۸، ص ۷۲) همین اردشیر بابکان با خواهر خودش دنک ازدواج کرد ! گشتاسپ هم خیلی از موبدان زرتشتی در زمان ساسانی مؤمن تر بود !! که با دختر خودش هوتس ازدواج کرد ! بهمن اردشیر نوه گشتاسپ هم خیلی مؤمنتر از موبدان ساسانی بود هم با دخترش همای چهرزاد ازدواج کرد ! اصلاً موبدان زرتشتی گفتن که زرتشت خودش هم ازدواج با محارم کرده بود !

زرتشت پیامبر خداست و اگر چنین چیزی وجود داشته پس حکم خدا بوده است.

می تواند تحریفی باشد که موبدان بر آیین زرتشت وارد نمودند و با این تحریف، این عمل زشت در گذر هزاران سال جزئی از فرهنگ و دین زرتشتی شده بود.

آره شاید حکم خدا بود ولی واسه عهد بوق

جناب ناشناس ۲۱:۵۲ چرا مغالطه میکنی پورداود در قرن بیستم زندگی کرده شما اصل سند تاریخی را درباره ازدواج پادشاهان ساسانی یا موبدان زرتشتی با محارمشون ارائه بده.اگر اینطور که شما میگید این کار اینقدر به انجامش توصیه شده است پس باید همه پادشاهان و موبدان زرتشتی دوره ساسانی باید اینکار را انجام میدادند.

من تازه مطالب رو دارم میخونم. ولی درباره این کامنت باید بگم که ابراهیم پورداود پدر اوستاشناسی ایران هست. هرچند تعصبات دیوانه وار ضد عربی و نژادپرستانه داشت. این شخص نمیاد علیه ایران باستان جعلیات تحویل ملت بده. بعد هم دقت کنید که موبدان بر مشروعیت این مسئله اصرار داشتند (نه اینکه همه مردم ایران این کار رو میکردن). همه مردم که این کار رو نمیکردم. موبدان خودشون اصرار میکردن که مردم این کار رو بکنن. همین اصرار و همین نوشتن ها نشون میده خودشون این کار رو میکردن و دوست داشتن همه مثل خودشون باشن.

در تأیید مقاله … ارزش و اعتبار دینکرد : دینکَرت. بزرگترین کتاب و متن پهلوی که تاکنون بازمانده است. این اثر در مجموع نه کتاب بوده که کتاب‌های اول و دوم و بخشی از ابتدای کتاب سوم از بین رفته است. این کتاب توسط آذرفَرنبَغ و عده‌ای دیگر در سده سوم هجری جمع‌آوری و نگاشته شده است. مضمون دینکرد در اصول عقاید زرتشتی و مباحثات و پاسخ به پرسش‌های دینی است.

دفاع از مقاله … دیدم که از کریستین سن سند دادید. در ارزش و اعتبار فراوان این پژوهشگر برجسته و والامقام نکاتی را بیان میدارم. آرتور کریستین سَن، مستشرق دانمارکى در ۳۱ دسامبر ۱۸۷۵ میلادى در کپنهاک، پایتخت دانمارک به دنیا آمد. وى در دوران تحصیل در دوره متوسطه به زبان شناسى و امور مشرق علاقه‏مند شد و پس از فراگیرى زبان فرانسه و لاتین و تاریخ، به آموختن زبان‏هاى فارسى، عربى، سانسکریت و ترکى پرداخت. کریستین سن پس از پایان تحصیلات دانش‏گاهى‌‏اش، براى گرد آورى موادى براى رساله دکترى خود در باره عمر خیام نیشابورى، به کتاب‏خانه‏ هاى لندن، پاریس و اسپانیا و دیگر جاها سفر کرد و براى نخستین بار با ساختمان‏ها و آثار تمدن شرق و اسلامى در اسپانیا روبه‏ رو شد. وى در ۱۹۱۴ به ایران آمد و در باره فرهنگ، دین و زبان این کشور، به پژوهش و نگارش پرداخت. دست‏آورد این سفر و دیگر سفرهاى وى به ایران، کتاب‏ها و آثار فراوانى در باره لهجه ‏ها و فرهنگ مردم ایران است. کریستین سن در مطالعات لهجه شناسى خود، فقط از نظر زبان شناسى به لهجه ‏ها نمى‏نگریست، بلکه در پژوهش‏هاى خود، مسائل و دگرگونى‏هاى تاریخى و قومى را نیز در نظر مى‏آورد و هدفش این بود که صورت کنونى لهجه ‏هاى مختلف را با بررسى دقیق، تصویر کند و درک روشنى از وضع تحول و تطور زبان‏هاى مادى، پارتى، فارسى باستان، فارسى میانه و زبان ساسانیان به دست آورد. بیش از سى‏صد کتاب، رساله و مقاله از پروفسور کریستین سن بر جاى مانده است که تتبّعات انتقادى بر رباعیات خیام، شعرا و فلاسفه اسلامى، داستان بهرام چوبینه و ایران در زمان ساسانیان از آنهایند. وى سرانجام در سى‏ام مارس ۱۹۴۵، پس از نزدیک به نیم قرن تحقیق در باره تاریخ و فرهنگ ایران، در هفتاد سالگى درگذشت. منبع : یغمایى، حبیب( آبان ۱۳۵۲)،« از یادداشت‏هاى یک استاد در باره رشید یاسمى»، یغما، شماره ۳۰۲.

این نوشتار به درخواست یکی از دوستان ارائه می‌شود. سخنی صحیح و تخسین‌برانگیز از استاد غیاث‌آبادی: در این نشریه -نسخه مردادماه نشریه «نامه ماه» از کانون اروپایی برای آموزش جهان‌بینی زرتشت» در بروکسل- با همین شیوه متکلمان، پاسخ پرسش‌های خوانندگان داده شده است و برای نمونه در پاسخ کسی که از ازدواج با محارم یا نزدیکان پرسیده است (ص ۸)، ضمن اینکه پاسخی مفصل و نادرست و بی‌ربط با پرسش در مورد اینکه فیلسوفان یونان و روم همگی خود را شاگرد زرتشت می‌دانسته‌اند، گفته شده: «تاریخ ایرانیان را بیشتر سه دشمن اصلی فرهنگ ایران یعنی یونانیان، مسیحیان و مسلمانان نوشته‌اند. بنابر این، اینها تا توانسته‌اند تاریخ را تحریف کرده‌اند. اکنون دوران آن رسیده که ایرانیان آگاه شده و تاریخ خود را خود بنویسند. به کسی اجازه ندهید هر یاوه‌ای را که از کتاب‌های مبلغین یونانی و مسیحی کپی کرده، به نام تاریخ به خورد ایرانیان بدهند تا ایرانیان را با فریب و از خود بیگانه کردن در بیچارگی نگه دارند». نگارنده این متن شگفت‌انگیز که همه چیز را به گردن دشمنان بدجنس انداخته و بدون استثنا حکم دشمن ایران بودن مسیحیان و مسلمانان را صادر کرده است، در عین‌حال نگفته که چرا این ایرانیان راستین (که گویا از نظر ایشان تنها زرتشتیان هستند) در طول زمانی هزار و چند صد ساله، تاریخ راستین خود را ننوشته‌اند و حتی مجبورند برای آگاهی از مندرجات کتاب مقدس دینی خود هم به نوشته‌های همان دشمنان فرهنگ ایران روی بیاورند. بی‌گمان ایشان خود بهتر از همگان می‌داند که منابع و آثار مکتوب در زمینه ازدواج با محارم در عصر ساسانی، نه در آثار این دشمنان بدخواه، که در متونی زرتشتی همچو دینکرد، ماتیکان هزار دادستان، روایت پهلوی، ارداویرافنامه و بسیاری دیگر به صراحت و روشنی وجود دارند و گزارشی نیز که قبلاّ به آن پرداخته بودم، به تمامی متکی بر همین اسناد بود و نه بر پایه گزارش‌های غیر زرتشتی که اتفاقاّ بسیار اندک هستند. از مجموع عبارت بالا و جمله: «به کسی اجازه ندهید هر یاوه‌ای را به خورد ایرانیان دهد»، آشکارا چنین بر می‌آید که «ایرانی بودن» معادل است با «زرتشتی بودن» و «یاوه» عبارت است از هر اندیشه‌ای که مخالف نظر ایشان باشد و «به کسی اجازه ندهید» نشان‌دهنده این است که صاحبان چنین اندیشه «راستی‌جویانه‌ای» اگر همانند موبدان عصر ساسانی به قدرت دست پیدا کنند، چگونه بساط خوفناک سانسور و سرکوبی‌های انجام شده توسط موبدان ساسانی را همانگونه که موبد کرتیر در سنگ‌نبشته‌ مشهورش در نقش رستم به صراحت باز آورده است، تکرار می‌کنند. آن نگارنده توضیح نداده است که مؤمنان خواننده فرمان تهدید‌آمیز ایشان چگونه باید «اجازه ندهند» و برای «اجازه ندادن» مشخصاً باید چه شیوه‌ای را در پیش بگیرند؟

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.

Fill in the blank.‎

پیشنهاد ما به شما

اشکال احمدالحسن بر عدم تحقق معجزه به درخواست حجت الهی.

صوت ســـخنرانی: سخنران: دڪتر وحید باقرپور ڪاشانی 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


Question   Razz  Sad   Evil  Exclaim  Smile  Redface  Biggrin  Surprised  Eek   Confused   Cool  LOL   Mad   Twisted  Rolleyes   Wink  Idea  Arrow  Neutral  Cry   Mr. Green