به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، این مجله، با هدف رونق بازار نقد، بالا بردن سطح کیفی کتابهای فلسفی، پیشبرد فرهنگ کتابخوانی و ایجاد پیوند خلاق میان ناشران، پدیدآورندگان و خوانندگان حوزه فلسفه منتشر میشود و با تحلیل وضعیت نشر آثار فلسفی، دستاندرکاران این حوزه را یاری میکند.
سخن سردبیر این شماره به موضوع «رویکرد پسینی به منطق» پرداخته است. علی اوجبی مینویسد: «منطق دانشی است برای بخردانه اندیشیدن، سخن گفتن و نوشتن؛ و ابزاری است روشمند برای کشف لغزشهای فکرانی. از اینرو آن را مقدمه تمامی معارف به شمار آوردهاند.
به اتفاق این ارسطو بود که برای نخستین بار منطق را به عنوان یک دستگاه معرفتی در قالب نوشتاری که بعدها ارگانون / ارغنون(Organon) نام گرفت، معرفی کرد. این دانش که در آغاز لوگیکا یا لوگیکه(مشتق از Logos) نامیده میشد، هنگام برگردان به عربی، منطق نام گرفت.
یکی از نقاط ضعف اندیشمندان مسلمان که در تمامی شاخههای معارف بشری مشهود است، عدم برخورداری از یک نگاه تاریخی، معرفتی پسینی و رویکردی بیرونی به دانشهاست. دانشمندان مسلمان معمولا خود شناگران آزمودهای هستند که در اقیانوس بیکرانه معارف به شنا میپردازند. اما کماند اندیشمندانی که خود را از این جریان موج در موج بیرون کشند و از بلندا به آن بنگرند تا تأثیر و تأثرها و کاستیها و قوتها را دریابند.
منطق یکی از معارفی است که منطقدانان مسلمان در روند تکاملی آن بسیار مؤثر بودهاند، اما به دلیل عدم برخورداری از رویکرد بیرونی و تاریخی چنین انگاشتهاند که منطق از بدو تولد تا دوران معاصر دچار تحول چندانی نشده است. در حالی که با ملاحظه و بررسی تاریخ منطق از ابتدا تا دوران معاصر مشاهده میکنیم که منطق دورههای متعددی را پشت سر گذاشته که از جمله آنهاست:
۱٫ دوره پیشا ارسطویی: در این دوران، منطق به صورت مباحث پراکنده در آثار دانشمندان ایرانی به چشم میخورد.
۲٫ دوره ارسطویی: یعنی دوران زایش منطق و تدوین آن به عنوان یک دانش مستقل با موضوع و هدف خاص توسط ارسطو.
۳٫ دوره فرفوریوسی: گویا فرفوریوس صوری نخستین کسی است که بعد از ارسطو مبحثی با عنوان ایساغوجی را به منطق افزود.
۴٫ دوره رواقی- مگاری: دورهای است که مبحث قضایای شرطی به منطق افزوده شد.
۵٫ دوره جالینوسی: دورهای که شکل چهارم از سوی جالینوس به منطق افزوده شد.
۶٫ دوره سینوی: ابنسینا به تصریح خودش چیزی به منطق نیافزود. او درباره نقش ارسطو در منطق از زبان خود ارسطو میگوید: “پیشینیان ما، در باب قیاسها جز قوانین مجمله و ضوابط غیر مفصله چیزی برای ما به ارث نگذاشتهاند. استخراج ضروب و شروط هر قیاس و شرح و تفضیل احکام آن و بیان و تمییز منتج و عقیمش امری است که بر اثر رنج فراوان و کوشش بسیار ما پیدایش یافته است. پس اگر کسی از آیندگان زیادتی در آن بیند، اصلاح کند؛ و اگر نقصانی یابد، جبران فرماید.” ابن سینا میگوید: “ای گروه دانشپژوه! بنگرید که بعد از ارسطو تا به امروز با این دوری عصر و درازی زمان، آیا کسی پیدا شده است که بر منطق تألیفی وی چیزی افزاید یا نقصان و قصوری برای آن اثبات کند؟ نه، بلکه آنچه ارسطو آورده کامل و میزان صحیح و حق صریح میباشد.” شاید بیشترین ابداع و نوآوری ابنسینا در زمینه تبویب و ترتیب مباحث منطقی باشد، مانند تقدیم مبحث معرف بر بخش قضایا.
۷٫ دوره پسا سینوی: دوره شاگردان، شارحان و پیروان ابنسینا، شخصیتهایی چون: خواجه نصیرالدین طوسی، کاتبی قزوینی، ارموی، قطبالدین رازی و … با نوآوریهایی مانند: قیاس اقترانی شرطی و موجهات زمانی است.
۸٫ دوران معاصر: دورانی که آموزش منطق با ورود نمادها تسهیل شد و منطق به ریاضیات نزدیک گردید. در این دوران منطق ارسطویی و کلاسیک جای خود را به منطق ریاضی یا منطق جدید داد. از بزرگان این دوره میتوان به راسل، فرگه، ریموند اسمولین، اورت بت، یاکو هین تیکا، و گرهارت گنتزن اشاره کرد.»
در بخش دیگری از سخن سردبیر، درباره یکی از فیلسوفان برجسته آلمانیتبار به نام «پروفسور نیکولاس رشر» میخوانیم: «به جرأت میتوان گفت تنها اندیشمندی که به طور جدی به تاریخ تحول منطق پرداخته، کسی نیست جز پروفسور نیکولاس رشر فیلسوف برجسته آلمانی تبار معاصر. این اندیشمند بزرگ بیش از ۷۰ کتاب و ۲۲۰ مقاله از خود به یادگار گذاشته است. عمق و گوناگونی آموزههای او از یک سو و نقش بسیار مهمی که در بازشناسی و بازکاوی تاریخ منطق و فلسفه دارد، ما را بر آن داشت تا دانشجویان و علاقهمندان مباحث فلسفی را قدری با او که متأسفانه در میان جامعه خردورز ایرانی گمنام است، آشنا سازیم.
در این شماره به دلیل گوناگونی حوزههای معرفتی پژوهشهای “رشر” به ناچار به ترسیم دورنمایی از اندیشههای وی در حوزه منطق بسنده کردهایم.»
نیکولاس رشر یا نیکولا رشر در سال ۱۹۲۸ میلادی در هاگن آلمان به دنیا آمد، جایی که پدرش پس از خدمت در ارتش آلمان در طول جنگ جهانی اول به عنوان افسر، دفتری حقوقی دایر کرده بود. او از خویشاوندان «اسکار رشر» مشهور است. خانواده او در سال ۱۹۳۸ میلادی به ایالت متحده مهاجرت نمودند و وی در آنجا به تحصیل پرداخته، مدرک دکترا را در سال ۱۹۵۱ میلادی از دانشگاه پرینستون، در حالی که تنها ۲۲ سال داشت، اخذ نمود. رشر تا سال ۱۹۶۱ میلادی در دانشگاه پیتزبورگ، به عنوان استاد فلسفه و همچنین رئیس مرکز فلسفه علم، به تدریس مشغول بود. او در جریان سوابق دانشگاهی فراوانش، بیش از ۲۰۰ مقاله در مجلات علمی به چاپ رسانده و در دانشنامهها و آثار مرجع فراوانی مشارکت جسته و نزدیک به ۱۰۰ کتاب در حوزههای مختلف فلسفی از جمله معرفتشناسی، مابعدالطبیعه، نظریه ارزش و فلسفه اجتماعی، منطق، فلسفه علم و تاریخ فلسفه نگاشته است.
رشر در یک دوره تحقیقاتی پرثمر که بیش از شش دهه به طول انجامید، خودش را به عنوان فیلسوفی نظاممند با سبک قدیم معرفی کرد. کار او الگوهای چند جانبهای از موضوعات فلسفی بنیادین را به نمایش میگذارد که رشته افکار، از آرمانگرایی تا عملگرایی را به هم میبافد. او جدای از این امر خطیر، در موضوعاتی نظیر منطق(نظامهای مفهومی منطق چند ارزشی)، تاریخ منطق(نظریه عربی مربوط به قرون وسطی در مورد قیاسهای موجهه)، نظریه شناخت(حدود معرفت به عنوان روشی کمی در معرفتشناسی نظری) و فلسفه علم(نظریه تأخیر لگاریتمی در پیشرفت علم)، به انحای گوناگون، مشارکت ورزیده است. او همچنین در حوزه فوتوریسم یا آیندهگرایی به کار پرداخته است و در کنار «الاف هلمر» و «نورمن دالکی» به عنوان آغازگر روش به اصطلاح دلفی پیشبینی به شمار میآید.
بر اساس مطالب ماهنامه، بیش از ۱۰ کتاب درباره ابعاد مختلف کار فلسفی رشر، در سالهای اخیر به چاپ رسیده است. او به عنوان عضو در «فرهنگستان اروپا»، «انجمن شاهانه کانادا»، «موسسه بینالمللی فلسفه» و «فرهنگستان بینالمللی علم و فلسفه» پذیرفته شده است. وی دکترای افتخاری هشت دانشگاه از سه قاره جهان را داراست. همکاران وی، او را به عنوان عضو افتخاری «آموزشگاه کرپس کریستی»، «آکسفورد» برگزیدند. در سال ۱۹۸۳ میلادی «جایزه علوم انسانی الکساندر فون هامبولت» را که در تقدیر از تلاشهای محققانه دانشمندان علوم انسانی برجسته دنیا اهدا میشود، دریافت نمود. در سال ۲۰۰۷ میلادی به مدال آکوئیناس از انجمن فلسفی کاتولیک آمریکا دست یافت. کتاب وی در سال ۲۰۰۵ میلادی با عنوان «تاملات مدرسی» (از انتشارات دانشگاه کاتولیک آمریکا) «جایزه کاردینال مرسییر» را عاید خود ساخت. تصویر روشنی از سیر عقلی و شخصی رشر در خودزیست نامهنگاری او در سال ۲۰۰۵ میلادی (از انتشارات فرانکفورت) ارائه شده است.
از سال ۱۹۶۴ میلادی تا سال ۱۹۹۳ میلادی فصلنامه فلسفی آمریکایی و برای سالهای زیادی فصلنامه تاریخ فلسفه را به عنوان سردبیر منتشر کرد. در طول سالهای ۱۹۶۹ میلادی تا ۱۹۷۵ میلادی به عنوان دبیر کل اتحادیه بینالمللی تاریخ و فلسفه علم (یکی از سازمانهای یونسکو) به خدمت پرداخت. ریاست انجمنهایی چون: انجمن فلسفی آمریکا، انجمن کاتولیک فلسفی آمریکا و انجمن مابعدالطبیعه آمریکا و انجمن چارلز پییرس قدیس و انجمن لایبنیتز آمریکا از جمله فعالیتهای او به شمار میآید. کار وی برای سالهاست که توسط نهادهای علوم ملی مورد حمایت واقع میشد.
مجموعه مفصلی از مقالات گردآوری شده رشر، توسط انتشارات آنتوس ورلاگ فرانکفورت در دست چاپ است. این مجموعه که حاوی بیش از ۱۲۰ مقاله در تقریبا ۱۷ مجلد است، دورنمای کاملی از آثار رشر در بسیاری حوزههای فلسفی ارائه داده و به خوبی نظرات اصلی و رویکردهای فلسفی او را معرفی میکند.
برخی نظرات و ابداعاتی که با نام رشر همراه است عبارتند از: سور رشر در منطق نمادین، قانون رشر درباره برآیندهای لوگاریتمی (همچنین اصل رشر در برآیندهای حاشیهای رو به کاهش) در حدودشناسی علم، معیار حد وسط موثر رشر در نظریه عدل منتشر
دستگاه استنتاجی دینز- رشر (همچنین استلزام رشر- دینز) در منطق غیر معیار، استلزام رشر- گینز در منطق چند ارزشی، نسبت تالی رشر- مانور در منطق چندگونگی، معناشناسی رشر- براندون در منطق فراسازگار، الگو(یا نظریه) رشر در مورد مباحثه صوری در جدل
عامل رشر در منطق زمانی،
نیکولاس رشر متفکری بسیار پر کار است که تاکنون در عرصههای مختلف فلسفی، منطقی، تاریخ فلسفه و منطق و معرفتشناسی در حدود صدها مقاله و نزدیک به یکصد کتاب منتشر کرده است. وی از پیشگامان مطالعات جدید در تاریخ منطق عربی یا دوره اسلامی به حساب میآید که در این حوزه از سال ۱۹۵۸ میلادی تا ۱۹۷۵ میلادی ۱۹ مقاله و هفت کتاب ارائه کرده است. علاوه بر این آثار، در مقالههایی که در زمینههای منطقی مانند ترجیح، منطق امر، منطق تصمیم نوشته، به گزارش و نقد آرای منطقدانان اسلامی پرداخته است.