جنایات اعراب در جنگ با ایرانیان در زمان خلافت عثمان !!!!!
فتح همدان و کشتههای بیشمار (سال ۲۷، زمان عثمان) :
طبرى در تاریخ خود مىنویسد :
ربیعه بن عثمان برایم نقل کرد که جنگ همدان در جمادى الأولى و شش ماه گذشته از کشته شدن عمر، اتفاق افتاد. فرمانده این جنگ مغیره بن شعبه بود. برخى گفتهاند که فتح رى، دو سال پیش از کشته شدن عمر بوده و زمانى که عمر کشته شده، نیروهایش در آنجا ساکن بودهاند .سیف گفته است وقتى ما در همدان بودیم ، مقدمه لشکر ایران ۱۲ هزار نفر بودند که به اهل دیلم و رى و آذربایجان نامه نوشتند و سپس همگى آماده براى جنگ به دیلم آمدند تا به واجرود رسیدند . زینبى با اهل رى و اسفندیار برادر رستم نیز با اهل آذربایجان به کمک او آمدند .امراى لشکر عمر در قلعه گرد آمده و به نعیم خبر فرستادند . او یزید بن قیس را جانشین خود کرد و خود به سمت ایرانیان به راه افتاد تا به واجرود رسید . و در آنجا جنگ شدیدى کردند که مانند جنگ نهاوند بود . و از ایرانیان گروهى بسیار که قابل شمارش نبودند کشته شد . و جنگ با آنان از جنگهاى بزرگ چیزى کم نداشت !
تاریخ الطبری، ج ۴ ، ص ۱۴۸
=========================================
و در جنگ گرگان، همه را کشتند، جز یک نفر :
جنگ گرگان نیز که در سال ۹۸ هجرى صورت گرفت، با جنایت عظیمى همراه بود؛ در این جنگ، غیر مسلمانان از فرمانده خلیفه درخواست کردند که ما درهاى شهر را به روى شما مى گشاییم، به شرطى که حتّى یک نفر از ما کشته نشود، امّا لشکریان خلیفه جز یک نفر، همه را کشتند.
محمد بن جریر طبرى در تاریخ خود و ابن اثیر در الکامل فى التاریخ مىنویسند :
سعید بن عاص فرمانده ارتش، وارد گرگان شد و با گرفتن ۲۰۰ هزار دینار با آنان مصالحه کردند . سپس به اطرافه طمیسه(بهبهان) که شهری در کنار ساحل دریا و بعد از گرگان واقع و جزو مازندران بود ، رفتند . با مردم آنجا جنگ کردند . نماز خوف که حذیفه که کیفیت خواندن آن را میدانست خوانده شد و با آنان نیز به مقابله برخواستند و سعید با شمشیر بر سر مردیم کوبید که از زیر بغل او درآمد و آنان را محاصره کردند . آنان درخواست امان کردند که به آنان این امان دده شد تا کسی از آنان را نکشند و لذا قلعه را باز کردند ؛ ولی آنان همه را کشتند به جز یک مرد . سپس آنچه که در قلعه بود تصرف کردند .
تاریخ الطبری، ج ۴ ، ص ۲۶۹ و ۲۷۰ .
الکامل فی التاریخ، ج ۳ ، ص ۷ .
=========================================
جل الخالق !!! آنها از فرمانده دین عطوفت و مهربانی ، امان خواسته بودند ، با چه مجوزی به آنها امان دروغ داده شد؟ با چه مجوزی عهد خود را شکستند ؟ ، با چه مجوزی همۀ آنها را کشتید؟ اگر واقعاً مستحق قتل عام بودند ، با چه مجوزی آن یک نفر را باقی گذاشته شد؟!
آیا در زمان پیامبر چنین جنایتی سابقه داشته است ؟ پیامبر اسلام از بدترین دشمن خود ابوسفیان و از وحشی (غلام هند جگر خوار) قاتل عزیزترین کس خود گذشت و آن روز که بر آنها مسلط شد همه را ؛ از جمله معاویه را آزاد کرد ؛ اما مسلمانان چه کردند ؟!