عدل الهی و اثبات معاد_آیت الله العظمی صافی گلپایگانی

url564

 

سلسله مباحث معاد شناسی/شماره یک/معاد و رابطه آن با عدل الهی

 

معاد و عود ارواح به ابدان دنیوی، اصل مهمّ تبلیغ انبیاء عظام و آیات قرآن مجید در کنار مبدأ و ایمان و اعتقاد به خالق یگانه و یکتای جهان خداوند قادر عالم حکیم و صاحب اسماء الحسنی است.
اتصاف به آن صفات کمالیه جمالیه و جلالیه، مقتضی معاد و بازگرداندن ارواح به اجساد است. بدون معاد و ثواب و جزاء اخروی و تجدید وجود جسمانی و نو شدن علاقه‌ی سابقه روح به جسم، اسماء الحسنی بی‌تفسیر می‌‌ماند و بسا که عکس آن‌ها صادق شود.
کمال معانی حکیم و عادل و حکمت‌داشتن خلقت و بیهوده و عبث‌نبودن دنیا به وجود عقبی است. می‌شود بگوییم همان‌طور که لولا الدنیا لما تکونت العقبی، لو لا العقبی لما خلقت الدنیا. کمال ربط دنیا، و عقبی به یکدیگر، از آیات کریمه قرآن مجید ظاهر و آشکار است. در کنار بیان وجود مبدأ و آفریننده جهان و خلاق کون و مکان، معاد بیان شده و عدم انفکاک آن‌ها از یکدیگر اثبات گردیده است.
خلق عالم، عبث و بازی نیست و خداوند از خلق عبث و باطل، منزه است و عبث و باطل‌نبودن خلق بدون معاد، مفهوم و معنی ندارد. عقبی و معاد، مثل علت غایی دنیا است و دنیا، مثل علت وجودی عقبی است که خلقت خالق، به هر دو، کامل و از عیب و نقص و بیهوده‌کاری منزه می‌باشد، و خلاصه ربط تام و تمام بین این دو پدیده – که عالم خلقت بر آن استوار است- برقرار می‌باشد. خلقت این دنیا با این همه عوالم پهناور و پر از آیات الهی، و بعثت انبیا و ارسال رسل و انزال کتب همه با خلقت عقبی و عالم و عوالم اخری – که به مراتب، اوسع و اوسع از این عالم است- معنی می‌شود.
افراد بشر و انسان‌های مرکب از جسم و روح، چنان‌که در دنیا بودند ظهور می‌یابند. همان انسان دنیا، آنجا حضور دارد. از جهت بعض خصوصیات حاشیه‌ای، مثل مکان و زمان فرق دارند، چنان‌که در دنیا نیز مکان و زمان یک انسان عوض می‌شود، ولی انسان و زید و عمر، همان انسان و زید و عمر است، چنان‌که در دنیا، انسان و فرد یک‌صد ساله و هزار ساله همان طفل نوزاد روز نخست است با قدر مشترک واحد؛ این همان است و آن همین است.
وجود جسمانی و روحانی آن نوزاد در آن ‌حال و در این حال یک صد سالگی محفوظ و برقرار است. البته استعدادات آن طفل نوزاد به تدریج ظاهر می‌شود، چنان‌که گاهی هم نقصان می‌پذیرد و بسا که در عالم عقبی هم، این ظهور بالاتر و بیشتر از ظهور استعداد طفل یک روزه با آدم صد ساله گردد.
غرض این‌که، معاد و این ارتباط دنیا و عقبی و عود ارواح به اجساد به هم پیوسته و وابسته‌اند، هر چند ما از درک چگونگی این عوالم عاجز باشیم یا حتی شبهه‌هایی از قبیل همان شبهه‌هایی که منکرین معاد و حشر اجساد می‌کردند و قرآن کریم به آن‌ها جواب می‌دهد داشته باشیم.
آیات کوبنده قرآن مجید، مثل این آیه «قُلْ کُونُوا حِجارَهً أَوْ حَدیداً أَوْ خَلْقاً مِمَّا یَکْبُرُ فی‏ صُدُورِکُمْ» (۱) به آن‌ها هشدار می‌دهد. یا این آیات «اوَ لَمْ یَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَهٍ فَإِذا هُوَ خَصیمٌ مُبینٌ وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِیَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ یُحْیِی الْعِظامَ وَ هِیَ رَمیمٌ قُلْ یُحْییهَا الَّذی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّهٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلیمٌ الَّذی جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ اوَ لَیْسَ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلى‏ أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلى‏ وَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلیمُ» (۲)
بشر فراموش‌کار-که آفرینش خود را فراموش کرده- می‌گوید: چه کسی استخوان‌های پوسیده را زنده می‌کند؟ او احیاء ‌استخوان‌ها را به خودش یا ناتوانی مثل خودش نسبت می‌دهد. خلقت خود را که خداوند قادر دانا آفریده، فراموش کرده و می‌پرسد: «من یحیی العظام و هی رمیم؟» قرآن جواب می‌دهد: آن‌‌که او را آفریده، و از عدم به وجود آورده است، استخوان‌ها را زنده می‌گرداند؛ آن که به هر خلق و آفرینشی دانا است، آن که آسمان‌ها و زمین را آفریده است. آیا او توانا نیست که بشر را بازگرداند؟
مسأله معاد با مسأله مبدأ و علم و قدرت و حکمت الهی در کمال ارتباط است و با اثبات مبدأ، معاد هم ثابت است. انکار عالم برزخ و عالم آخرت و حشر و نشر و کتاب و حساب و تفصیلات مذکور در قرآن مجید و روایات صحیحه در قبال قدرت خداوند متعال – که اوصاف علم و قدرتش را بشر بالعیان در وجود خودش و در این همه عوالم بزرگ و کوچک جهان می‌بیند و قرآن آن‌ها را در این آیه بر می‌شمارد که «قُلْ لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِداداً لِکَلِماتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِماتُ رَبِّی وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً» (۳) – و استبعاد آن، چه ارزشی دارد؟ از چه کسی احیاء موتی را بعید می‌دانید؟ آیا از آن که خدا می‌فرماید توان خلق مگس و پشه‌ای را ندارد، از آن که از خلق یک ذره و درک حقیقت آن ‌عاجز است، از آن که مالک خودش نیست، احیاء موتی را استبعاد می‌کنید یا از خداوند قادر حکیم، خالق آسمان‌ها و زمین و ملائکه و عرش و کرسی و ابر و باران و کهکشان‌ها؟ چه جای استبعاد است؟!
کدام یک از مظاهر این عالم و کائنات آن وجودش به نظر انسان – اگر تجربه نکرده باشد- مستبعد نیست؟ خلقت انسان و حیوان و کوه و گیاه را چون علی الدوام می‌بیند، ‌استبعاد می‌کند، ولی اگر همان‌‌طور که قرآن دستور می‌دهد تفکر کند و نظر کند همه عجیب، و خلقت همه حیرت‌افزا و معرفت‌آفرین است. در اینجا افراد خلق شده و تجربه وجود‌ آن‌ها را ملاک اظهارنظر قرار ندهید.
قدرت الهی را که علی الدوام می‌بینید و تجربه می‌کنید، معیار قرار دهید تا بفهمید که احیاء ‌موتی در جنب قدرت الهی چیزی به حساب نمی‌آید «أو لَیْسَ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلى‏ أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلى‏ وَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلیمُ»(۴)
 

 
 
پی‌نوشت‌ها:
۱٫ اسراء؛ آیات ۵۰ و ۵۱٫
۲٫ یس؛ آیات ۷۷ تا ۸۱٫
۳٫ کهف؛ آیه ۱۰۹٫
۴٫ یس؛ آیه ۸۱٫
 
 
منبع: معارف دین۳، تألیف حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی‌مدظله العالی

 

 

پیشنهاد ما به شما

چیستی مکتب جعفری./ آیت‌الله‌ وحید‌ خراسانی

صوت ســـخنرانی: سخنران: آیت‌الله‌ وحید‌ خراسانی 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


Question   Razz  Sad   Evil  Exclaim  Smile  Redface  Biggrin  Surprised  Eek   Confused   Cool  LOL   Mad   Twisted  Rolleyes   Wink  Idea  Arrow  Neutral  Cry   Mr. Green