منطق چیست؟
مفاهیم بنیادین منطق
درآمد به منطق
مخورید مکر او را بفریبد او شما را دیوان شمس تبریزی
در «آبشار» اثر اشر/M. C.Escher همهچیز خطاست؛ آب دورتر از ما میشود, و همانطور که دورتر میشود نزدیکتر هم میشود؛ آب پائین میریزد، و همانطور که پائین میآید بالا هم میرود. چه چیز در این تصویر نشدنی را شدنی جلوه داده؟ هنرمند با فرضهای دیداری ما بازی میکند. گوشههای مکعب میانی در این تصویر طوری وصل شدهاند تا باعث شود آنچه دورترین است نزدیکترین و آنچه بلندترین است کوتاهترین هم به نظر آید شوند.
همانگونه که یک تصویر زیرکانه میتواند دریافت ما را فریب دهد، یک استدلال زیرکانه نیز میتواند اندیشه را بفریبد. قواعد و اصولی وجود دارد که یک استدلال نیکو بر آن استوار است. اگر این قواعد را مخدوش کنیم به کجراهه خواهیم رفت – یا براثر بیدقتی دیگران را به کجراهگی برده. در تصویر آبشار ما با کاستی ناهماهنگی روبرو میشویم و سپس موشکافانه به جستجوی علت آن میپردازیم. در خواندن منطق نیز با استدلالهای بد مواجه خواهیم شد، سپس موشکافانه کاوشخواهیم کرد تا پی به چرایی بدی آنها برده.
منطق چیست ؟
منطق بررسی آن روشها و اصول است که در تمیز استدلال صحیح از استدلال غلط بکار میرود.
استدلال تنها روشی نیست که انسانها با آن، آنچه را مدعی هستند پشتیبانی میکنند. آنها ممکن است به عواطف یا اقتدار استناد جویند، که میتوانند بسیار قانعکننده هم باشند، یا ممکن است بدون هیچ ژرفاندیشی به عادتها تکیه کنند. اما وقتی فرد باید قضاوتی انجام دهد که بدان اعتماد گردد، استدلال صحیح بنیادی استوار را پی خواهد افکند. توسط روشها و فنون منطق میتوان به شیوهای قابلاطمینان بین استدلالهای صحیح و معیوب تمایز قائل شد. این روشها و مهارتها موضوع اصلی این کتاب است.
اسطوAristotle
در شهر استاگیرا در مقدونیه، همانجا که پدرش پزشک شاه بود، به دنیا آمد. از بدو تولد به او که دوست شاه فیلیپ بود بهعنوان عضوی از ساختار اشرافی زمان نگریسته شد. وقتی فیلیپ به شاهی نشست ارسطو را که در آکادمی، مدرسه افلاطون، مشغول تحصیل بود برای آموختاری فرزند خود اسکندر (همانکه بعد به اسکندر کبیر معروف شد) به مقدونیه فراخواند. اسکندر آن هنگام که در آسیا پیگیر فتوحات خود بود احترام معلم خویش پاس میداشت و با وی در تماس بود. او به درخواست ارسطو گونهها[گیاهی و جانوری] و مصنوعات گوناگون برای وی میفرستاد. گونههایی که در گسترش آغازین علوم ایفای نقش کردند.
ارسطو همراه افلاطون و سقراط یک از سهگانه پایهگذار فلسفه غرب است – و بهراستی ذهنی جامع و گردآمده از دانش داشت. او تقریباً در هر موضوع زمان خود که دانشی بود پا به میدان درنهاد و در آن مشارکت کرد، درباره آن نوشت و نیز آن را درس داد: علوم طبیعی (زیستشناسی، جانورشناسی، جنینشناسی، تشریح، اخترشناسی، هواشناسی، فیزیک و نور)؛ هنر (شعر، موسیقی، نمایشنامه، فن سخن)؛ حکومت و سیاست؛ روانشناسی و تعلیم و تربیت؛ اقتصاد؛ اخلاق؛ متافیزیک – و درس منطق که بهتنهایی بنیانگذار سامانمند آن بود. درس گفتارهای او در منطق بعداً در اثری بزرگ با عنوان ارگانون ( “ابزار”) گردآوری شد، همانکه آغازین بحث صوری ما [در کتاب درآمد به منطق] نیز خواهد بود. نافذ بودن و انسجام تحلیلهای منطقی و نیز جامعیت و دقت کلی مطالعات علمی وی دانستن او را بهعنوان یکی از بهترین متفکران که تاکنون سیاره ما به خود دیده موجه میسازد.
در ۴۹ سالگی ارسطو به آتن برگشت و مدرسه بسیار پرنفوذ خود، لیزیم/ Lyceum، را گشود، جایی که دوازده سال را در آن به درس و بحث گذراند. وی به علل طبیعی در ۳۲۲ پیش از میلاد درگذشت. بنا به خواستش وی را در کنار همسرش پیتیاس/ Pythias به خاک سپردند.
ارسطو در منطق پیگیر این ضرورت برجسته، یعنی تعیین قواعد استدلال صحیح، بود. وی چهار گونه گزاره بنیادین کاتگوریک [رستهای-حملی] را شناسایی کرد و نیز اعتبار آنها را توضیح داد. وی در تحلیل اولی، یک از شش کتاب ارگانون، شرح نظری و استادانه از قیاسهای کاتگوریک[رستهای-حملی] را ارائه داد، شرحی که برای مدتهای طولانی حاکم تمامقد منطق استنتاجی گردید و امروز نیز یک ابزار کارآمد در استدلال متقن است.
چنین گفتهشده ارسطو احتمالاً آخرین فردی بود که هر آنچه در زمان وی دانسته بود را میدانست.