گزارشی از همایش تمایزهای منطق قدیم و جدید که در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد
رحمان بوذری: دوشنبه هفته گذشته، یازدهم آذرماه، همایشی درباره منطق با حضور استادان و صاحبنظران این رشته در دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد. این سمینار با عنوان «تمایزهای منطق قدیم و جدید» اولین همایش از سلسله نشستهایی بود که کمیته منطق گروه فلسفه دانشگاه علامه در نظر دارد با جدیت پیگیری کند. از اینرو گرچه موضوع سمینار چندان به مسائل روز منطق نمیپرداخت اما نقطه شروعی بود برای گامهای آینده. آنچه در پی میآید گزارشی است از سخنرانیهای این همایش که هر یک از اساتید به صورت خلاصه در پانزده دقیقه ارائه کردند:
پانل اول: شباهتها و تفاوتهای منطق قدیم و جدید
پانل اول همایش که قرار بود با سخنرانی ضیاء موحد افتتاح شود به دلیل آماده نبودن تخته با صحبتهای سید محمدعلی حجتی، استاد دانشگاه تربیت مدرس، درباره «بعضی شباهتها و تفاوتهای منطق قدیم و جدید» شروع شد. حجتی در سخنرانی خود به مشابهتهایی که در بعضی موارد بین منطق قدیم ارسطویی و منطق جدید وجود دارد پرداخت. این موارد عبارتند از: تحلیل دو جزئی قضیه در نظریه فخر رازی، اینکه مراد از موضوع ذات و افراد است و مراد از محمول صفت و مفاهیم، قول به چهار جزئی بودن قضیه که قابل مقایسه است با قول فرگه در کتاب مفهومنگاری، اینکه قول منسوب به ابنسینا درباره صیغه سوم شخص «یمشی» بیانگر حکمی نیست که تصدیقی را به همراه داشته باشد، و بالأخره بحث از عقدالوضع و عقدالحمل. حجتی در صحبتهای خود سعی در بازگویی و مقایسه نظرات منطقیون مسلمان در موارد مذکور با آنچه در این باب امروزه در منطق جدید مطرح است داشت. نهایتاً بهرغم شباهتهایی که در این موارد وجود دارد میتوان گفت تحلیل منطق قدیم به نحوی با مؤلفههای زبانی آمیخته شده است و در تحلیل منطق جدید صرف نقش منطقی عبارات مورد نظر بوده است. به همین دلیل کارایی منطق جدید بیشتر است.
ابهام ساختار منطقی قضایا در منطق ارسطویی
«اگر کسی یادگیری منطق را با منطق قدیم شروع کند، دیگر منطق جدید را نمیفهمد». ضیاء موحد صحبتهای خود را این نقل قول از پیتر هیج آغاز میکند و ادامه میدهد: «من بیست سال است در حال تجربه این ماجرا هستم. یادم هست که یکبار گروه منطق یکی از دانشگاهها، به اصرار دانشجویان، مرا برای تدریس دعوت کرد، اما نتیجه آن فاجعهآمیز بود: عدهای که به کل از کلاس گریختند و چند نفری هم که نمره آوردند به اذعان خودشان فقط مطالب را حفظ کرده بودند». موحد بحث خود را درباره «ابهام ساختار منطقی قضایا در منطق ارسطویی» با بیانی شیرین و ذکر مثالی ساده (هر انسان حیوان است) ارائه داد و گفت: منطق موضوع- محمولی ارسطویی به جملههای زبان طبیعی ساختارهایی نسبت میدهد که خواص منطقی آنها را دچار ابهام میکند و در نتیجه بصیرتهای جالب اشخاصی همچون ابنسینا خود را در آن ساختارها نشان نمیدهد.
منطق به روایت ویتگنشتاین
علیاکبر احمدی افرمجانی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی موضوع سخنرانی خود را به «منطق به روایت ویتگنشتاین» اختصاص داده بود. بررسی مفهوم، جایگاه و نسبت منطق با دیگر معارف از جمله مباحث بنیادی در فلسفه منطق است که در منطقپژوهی سنتی چندان مورد اعتنا نبوده و پاسخ مشخصی نیافته است. ویتگنشتاین در آثار خود، بهویژه تراکتاتوس و پژوهشهای فلسفی، در این باب سخنی دارد که تمامی آرای دیگرش را تحت تأثیر قرار داده است و اگر بخواهیم تأثیر آنچه او در باب ماهیت منطق گفته را در سنت تحلیلی فلسفه دنبال کنیم به اهمیت آن بیشتر پی میبریم.
مبانی نظری منطق قدیم و جدید
پس از صحبتهای احمدی افرمجانی، رضا رسولی شربیانی از دانشگاه امام خمینی کوشید تا مقایسهای میان دو حوزه مهم منطقی یعنی رواقی- مگاری از طرفی و منطق جدید و نیز از طرف دیگر منطق ارسطویی صورت دهد. او سخنان خود را به سه بخش تقسیم کرد: در بخش اول به بررسی منطق شرطی (قضایا و قیاسهای شرطی) از دیدگاه منطق رواقی- مگاری و مبانی نظری آن با توجه به دیدگاه تجربهگرایی آنان و همچنین نظر ارسطو و پیروان اسلامی او پرداخت. در بخش دوم بهطور مختصر به منطق موجهات و زمان از دو دیدگاه و تبیین ریشه تاریخی و مبانی نظری هر یک پرداخت. و در بخش سوم ضمن اشاره مختصری به مبانی متافیزیکی دو حوزه مهم منطقی و مقایسه اشتراک آنها دیدگاه خاص ابنسینا را بررسی کرد؛ طبق نظر اغلب محققین تاریخ منطق، نظام منطقی ابنسینا علیرغم شباهت ظاهری آن در بحث شرطیات با منطق رواقی- مگاری در اصل نظامی مستقل بوده و تأثیری از آن حوزه منطقی نگرفته است زیرا اساساً تفکر مشائی ابنسینا به تبعیت از ارسطو تفکری «ذاتگرا» بود و این امر با تفکر «تجربهگرای» رواقیون چندان سنخیتی ندارد. لذا اصولاً ابنسینا نمیتوانسته است منطق حملی را بر منطق شرطی استوار سازد. به بیان دیگر در اندیشه ذاتگرایانه مشائیون مبنا قرار دادن گزارههای شرطی قابل قبول نیست، زیرا تفکر مشائیون تماماً بر بحث مقولات ارسطویی استوار است که در آن سخن از اندراج است نه تعلیق و شرط که مبنای منطق شرطی است.
مبحث مقولات در منطق جدید
آخرین سخنران پانل اول این همایش اسداله فلاحی از دانشگاه زنجان درباره مبحث مقولات در منطق جدید صحبت کرد و گفت: ارسطو، پدر منطق قدیم، محمولات زبانی را در ده مقوله بسیار کلی گرد آورده است که بنا به ادعا همه محمولات را شامل میشوند. در آثار فرگه و منطق جدید، نامی از مقولات بسیار کلی و عام شنیده نمیشود. اما میتوان نشانههایی از مبحث مقولات ارسطویی را نزد فرگه یافت. با توجه به آرای فرگه میتوان شش مقوله بسیار کلی را بیرون کشید که در دو دسته جای میگیرند. مقولات دسته اول عبارتند از: شیء، مفهوم، نسبت. و مقولات دسته دوم عبارتند از: محمولهای مرتبه اول، مرتبه دوم و مراتب بالاتر. فلاحی با نشان دادن کاستیهای مقولات ارسطویی و برتریهای چشمگیر مقولات فرگهای، این دو رویکرد را با هم مقایسه کرد.
پانل دوم: منطق قدیم یا منطق جدید، کدام بهتر است؟
پس از گفتوگو و استراحتی کوتاه، پانل دوم این همایش با سخنرانی محمدعلی اژهای از دانشگاه اصفهان درباره «جهت سور و جهت حمل در منطق قدیم» آغاز به کار کرد. اژهای با طرح این نکته که خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب اساس الاقتباس اطلاق جهت بر سور را نظر جماعتی از منطقدانان میداند و نه عموم آنها و خود قطعاً از این جماعت نیست، گفت: این نظر در مقابل نظر کسانی است که برای جهت در جمله دو موضع طبیعی قائلند، یکی در کنار رابطه و دیگری در کنار سور، هنگامی که سور در جمله وجود داشته باشد. این نظر دوم، نظر ابنسینا و برخی دیگر همچون عمربنسهلان ساوی، ارموی و قطبالدین رازی است. از آنجا که ابنسینا و ساوی قبل از خواجه، و ارموی معاصر خواجه، و قطبالدین رازی پس از وی میزیستهاند این بحث به نتیجه مطلوب نرسیده است.
رویکردی تطبیقی به جهت فلسفی
لطفالله نبوی، استاد دانشگاه تربیت مدرس دیگر سخنران این پانل بود که با موضوع «رویکردی تطبیقی به جهت فلسفی، جهت محمول و نظریه ضرورت بتاته» بحث خود را ارائه کرد: ارسطو در کتاب ارغنون به صراحت بیان میکند که اگر در یک قیاس حملی، صغری مطلقه (عاری از جهت) و کبری ضروری باشد نتیجه قیاس نیز ضروری است. این نظر ارسطو که در واقع تخطی از قاعده مشهور تئوفراستس (تبعیت نتیجه از اخص مقدمتین) است، منشاء منازعات و مشاجرات فراوانی در طول تاریخ منطق گردیده است. منطقدانان و مؤرخین مشهور منطق در قرن بیستم همانند نیکولاس رشر و بکر بر این نظرند که این دیدگاله ارسطو تنها در صورتی قابل توجیه و قابل دفاع است که جهت ضرورت در کبری، جهت محمول تلقی شود. امروزه به خوبی میدانیم که جهت محمول (عقدالحمل) پیوند و ارتباط استوار و تنگاتنگی با جت فلسفی و متافیزیکی دارد، بنابراین دیدگاه ارسطو دایر بر اعتبار چنین قیاساتی، تفسیر وجودی و فلسفی جهات را در دستگاه منطقی وی آشکار میسازد.
موجهات؛ مقایسه دو رویکرد منطقی و فلسفی
سخنران بعدی این پانل محمد سعیدیمهر، استاد دانشگاه تربیت مدرس، بحث از مفاهیم موجه (ضرورت، امکان، امتناع) و مطالب پیرامونی آن را از جمله مباحثی دانست که از دیرباز هم منطقدانان را به خود مشغول ساخته و هم فیلسوفان را به تأمل و فلسفهورزی فراخوانده است. این بحث در آثار منطقدانان مسلمان عموماً در قالب بحث از قضایای موجه مطرح شده است. در این رویکرد پس از تعریف ماده و جهت و بیان تمایز آندو، اقسام قضایای موجه در دو بخش موجهات بسیط و موجهات مرکب بررسی میشود. فیلسوفان مسلمان نیز، بهویژه در دورههای متأخر، در بحثهای مابعدالطبیعی خود شدیداً بر تفکیک میان ممکنالوجود و واجبالوجود پافشرده و افزون بر اینکه اصل این تفکیک را مقدمه برخی براهین فلسفی بر اثبات وجود خداوند قرار داده، به تفصیل از احکام و ویژگیهای هر یک از واجبالوجود و ممکنالوجود سخن گفتهاند. در نظامهای منطقی معاصر نیز منطق موجهات از جمله نظامهای منطقی پیشرفته به شمار میآید که منطقدانان بزرگی را درگیر مباحث نحوی و معناشناختی خود کرده است. از سوی دیگر در شاخههای مختلف فلسفه معاصر از جمله مابعدالطبیعه، فلسفه منطق، فلسفه زبان و … به تفصیل از مبانی و کاربردهای فلسفی موجهات بحث میشود. در این میان پرسش اساسی آن است که چه نسبتی میان جایگاه یا رویکرد منطقی و فلسفی بحث از موجهات (چه در حوزه منطق و فلسفه اسلامی و چه در ساحت منطق جدید و فلسفه معاصر تحلیلی) وجود دارد. محمد سعیدیمهر در طول صحبتهای خود کوشید بخشی از زوایای این مسأله را بکاود و گوشهای از تعاملات منطقی- فلسفی را در این زمینه آشکار سازد.
درآمدی بر فلسفه منطق ارسطو
غلامرضا ذکیانی سخنران چهارم این نشست از دانشگاه علامه طباطبایی به توضیح مختصر فلسفه منطق ارسطو پرداخت. فلسفه منطق ارسطو، در صحبتهای او، دستکم دو ویژگی دارد: یکی اینکه مختص منطق ارسطو است و منطق شارحان و ارسطوئیان را در بر نمیگیرد زیرا همچنانکه خواهیم دید شارحان ارسطویی در برخی جهات مهم از منطق ارسطویی فاصله گرفتهاند، وانگهی تا مقاصد خود ارسطو در بحثهای منطقی روشن نشود نمیتوان به میزان پایبندی و نوآوری شارحان منطق ارسطو دست یافت. ویژگی دوم این است که با اینکه از عمر منطق ارسطو بیش از بیست و سه قرن میگذرد و منطقدانان بزرگی در این مسیر گام برداشتهاند ولی هنوز فلسفه منطق منقحی برای آن تدوین نشده است. البته اگر تاکنون ضرورتی برای تدوین فلسفه منطق ارسطو احساس نمیشده، امروزه به سبب رشد و بالندگی منطق ریاضی از یکسو و پیدایش فلسفه منطق ریاضی از سوی دیگر و لزوم تطبیق این دو منطق با یکدیگر ضرورت تدوین فلسفه منطق ارسطو و منطق ارسطویی کاملاً احساس میشود.
بنابراین ذکیانی در سخنرانی خود که درآمدی بر این موضوع به شمار میآمد به دو مسأله مقدماتی اشاره کرد: یکی تفاوتهای منطق ارسطو با منطق شارحان بهویژه منطقدانان مسلمان، و دیگری مبانی متافیزیکی منطق ارسطو.
ارتباط منطق قدیم و جدید با مباحث فلسفی
آخرین سخنران پانل دوم همایش، سعید انواری از مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه بود که به نحوه ارتباط منطق قدیم و جدید با مباحث فلسفی اشاره کرد. چرا که میزان و چگونگی ارتباط منطق قدیم و جدید با مباحث فلسفی متفاوت است. این اختلاف را میتوان در مقایسه میان منطق قدیم و فلسفه اسلامی و نیز منطق جدید و فلسفههای غربی نشان داد. به عنوان مثال میتوان مباحثی مانند: بحث از علم حصولی، مقولات عشر، تقدم و تأخر و … را مباحث مشترک میان منطق قدیم و فلسفه اسلامی به شمار آورد و مباحث منطقی نظیر: جنس و فصل، مفاهیم تشکیکی، رابط در قضایا و … را به ترتیب متناظر با مباحث فلسفی ماده و صورت، مصادیق تشکیکی، وجود رابط و … دانست. همچنین برخی از نظریات فلسفی بر مباحث منطق قدیم تأثیرگذار بودهاند و بهطور متقابل، مباحث منطقی نیز باعث حل برخی از مشکلات فلسفی شدهاند. بر این اساس ارتباط زیادی میان منطق قدیم و مسائل فلسفی مشاهده میشود. در صورتی که به نظر میرسد در دوره جدید با تفکیک فلسفه منطق از حوزه مباحث منطقی صرف، نحوه ارتباط مباحث منطقی و فلسفی تغییر کرده است.
پانل سوم: آغاز راه
در آخرین پانل این همایش نیز میرشمسالدین ادیب سلطانی با موضوع «Intensionality در منطق»، موسی اکرمی با موضوع «منطق کلی»، فرشته نباتی با عنوان «تکثر نظامهای منطقی»، مازیار چیتساز درباره «قانون عدم تناقض و تناقضباوری در منطق قدیم و جدید» و مرتضی حاجیحسینی با موضوع «اصل طرد شق ثالث و انگاره تخطی از آن در پارادایمهای چندارزشی و فازی»، هر یک به طور خلاصه سخنرانی خود را ارائه کردند. موسی اکرمی در صحبتهای خود با اشاره به اینکه امروزه ما با شمار زیادی منطق ناکلاسیک در کنار منطق کلاسیک روبهروییم و انتظار داریم شمار این منطقها در آینده فزونی یابد، گفت: در رویارویی با این شمارِ رو به فزونیِ منطقها، مباحثی درباره چندگانه انگاری در منطق، یگانه انگاری در منطق، نسبیانگاری در منطق، و مطلقانگاری در منطق از یکسو، و ترکیب منطقها و ترجمه منطقها به یکدیگر از سوی دیگر مطرح شدهاند. بدینقرار در پی تلاش زبانشناسان برای ابداع «دستور زبان کلی» و کوشش جبرشناسان برای دستیابی به «جبر کلی»، شماری از برجستهترین منطقدانان جهان به بررسی امکان دستیابی به «منطق کلی» پرداختهاند. در این تلاش جهانی دو روایت از منطق کلی عرضه شده: ۱- منطق کلی به مثابه نظریه عام منطقها یا دستکم منطق کلی در مقام نظریهای عام درباره منطقها ۲- منطق کلی به مثابه تنها (یا یک) منطق فراگیر، یا ابرمنطق، یا منطق مادر که منطقهای گوناگون را در خود دارد یا آنها را تولید میکند.
همچنین در ادامه، فرشته نباتی از دانشگاه علامه طباطبایی، به بررسی «تکثر نظامهای منطقی» و مقایسه دیدگاههای منطقدانان قدیم و جدید پرداخت و گفت: تا پیش از ظهور منطق جدید، نظام منطقی رایج بیبدیل مینمود، اما منطق کلاسیک جدید با نظامهای متعددی روبروست که خود را منطقی و هماورد منطق کلاسیک میدانند. این نظامها اغلب مبتنی بر پیشفرضهای خاصی هستند و قواعد منطقی متفاوتی را طرح میکنند. در مواجهه با این نظامها، یک سؤال فلسفی طرح میشود: آیا اساساً کثرت در نظام و یا قواعد منطقی ممکن است؟ فیلسوفان منطق جدید پاسخهای متنوعی به این پرسش دادهاند. بسیاری به این امکان قائل نیستند. دلایل این عده متفاوت است. فیلسوفان و منطقدانان قدیم به صراحت این پرسش را مطرح نکردهاند ولی میتوان از سخن آنها استباط کرد که پاسخ منفی قاطعی به این پرسش میدادند.
همایش یکروزه «تمایزهای منطق قدیم و جدید» با تقدیر از خدمات علمی اساتید پیشکسوت منطق به کار خود پایان داد و به زودی مقالات و سخنرانیهای ارائهشده در آن در قالب کتابی عرضه خواهد شد. اما این همایش تازه آغاز راهی بود که قرار است در آینده ادامه یابد.