چرا خانم عایشه از دفن امام حسن مجتبی در کنار رسول خدا (ص) جلوگیری کرد؟
ابن عبد البر قرطبى، دانشمند پرآوازه اهل سنت میگوید :
هنگامى که حسن (علیه السلام) از دنیا رفت، خواستند که او را در خانه رسول خدا (ص) دفن کنند؛ پس از این کار جلوگیرى کرد، سوار بر قاطرى شد و مردم را جمع کرد. ابن عباس به او گفت: (تو مىخواهى همان کارى را که در جمل انجام دادى انجام بدهی) تا این که مردم بگویند: «روز قاطر» همان طورى که مىگویند روز شتر ؟
*******************
ابوالفداء در تاریخ خود نوشته است:
(امام) حسن (علیه السلام) وصیت کرد که او را در کنار جدش رسول خدا (ص) دفن کنند، وقتى از دنیا رفتند، خواستند به وصیت او عمل کنند، در این زمان مروان از جانب معاویه حاکم مدینه بود، پس او از این کار جلوگیرى کرد، نزدیک بود که بین بنى امیه و بنى هاشم به خاطر این مسأله فتنه شود؛ پس عائشه گفت: خانه، خانه من است، من اجازه نمىدهم که او در این جا دفن شود، پس او را در بقیع دفن کردند؛ وقتى خبر از دنیا رفتن (امام) حسن به معاویه رسید، (از شادی) سجده کرد.
******************
یعقوبى در تاریخ خود مىنویسد:
عائشه در حالى که سوار بر قاطر خاکسترى رنگى شده بود، گفت: این خانه من است، به هیچ کس اجازه (دفن) نمىدهم. قاسم بن محمد بن أبى بکر جلو آمد و گفت: اى عمه، ما هنوز سرهاى خود را (از ننگ) بعد از روز شتر سرخ نشستهایم، تو مىخواهى که مردم بگویند «روز قاطر خاکستری»؟
چند سوال:
چرا عائشه از دفن امام مجتبى علیه السلام در کنار جدش رسول خدا صلى الله علیه وآله ممانعت کرد؟
آیا مالکیت این خانه در اختیار عائشه بود؟ چه کسى این خانه را به او داده بود؟ اگر او از رسول خدا صلى الله علیه وآله ارث برده بود، چرا دختر پیامبر از این ارث محروم شد؟ اگر مال عموم مسلمانان و جزء بیت المال بود، چرا اجازه دفن نداد؟
چرا به ابوبکر و عمر اجازه دفن داد؟
منابع
بهجه المجالس وأنس المجالس، الجزء الأول من قسم الأول، ص۱۰۰، باب من الأجوبه المسکته وحسن البدیهه
البلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر (متوفاى۲۷۹هـ)، أنساب الأشراف، ج۱، ص۳۸۹
شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۸،
تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۲۵
المختصر فی أخبار البشر، ج۱، ص۱۲۷،