ابن عربی در آثار خود مدام از فضائل و مناقب خلفای ثلاثه سخن می گوید و احادیث جعلی را در شأنشان، آنچنان با آب و تاب نقل می کند که ممکن است هر ساده لوحی از مخالفان، فریب سخنان وی را بخورد، اما آنگاه که نوبت به امیر مؤمنان على علیه السلام می رسد مسلّم ترین فضائل و مناقب مولا امیرمؤمنان علیه السلام را که در مشهور ترین کتب اهل سنت – آن هم به صورت متواتر – موجود است به کلی نادیده می گیرد! علما و محدثان بزرگ اهل سنت همچون نسائى ، ابن مغازلى ، خوارزمى ، محمد بن طلحه شافعى ، حاکم حسکانى و … در فضائل و مناقب مولی الموحدین علیه السلام کتاب های مستقل و مفصلی نوشته اند. مفسران اهل سنت نیز آیات زیادی از قرآن را که در شأن علی علیه السلام نازل گردیده است در تفاسیر خود نقل کرده اند، اما ابن عربی از همه آنان چشم پوشی می کند.
مفسرین بزرگ شیعه و سنى با استناد به احادیث فراوانى ، شأن نزول آیاتى از قرآن کریم را در مورد امیرمؤمنان على بن ابىطالب علیه السلام و اهل بیت پیامبر صلى الله علیه وآله مىدانند ، مانند :
“ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمُ تَطْهِیرًا “(۱)
خداوند فقط مىخواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملًا شما را پاک سازد .
“ یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَ أَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلىِ الْأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فیِ شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلىَ اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلا “ .(۲)
اى کسانى که ایمان آورده اید ! اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا صلى الله علیه وآله و اولوا الأمر [اوصیاى پیامبر] را و هر گاه در چیزى نزاع داشتید ، آن را به خدا و پیامبر صلى الله علیه وآله بازگردانید ( و از آنها داورى بطلبید ) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید ! این (کار) براى شما بهتر ، و عاقبت و پایانش نیکوتر است .
“ یَأَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِى الْقَوْمَ الْکَافِرِین “ .(۳)
اى پیامبر ! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است ، کاملًا (به مردم) برسان و اگر نکنى ، رسالت او را انجام نداده اى ! خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم ، نگاه مىدارد و خداوند جمعیّت کافران (لجوج) را هدایت نمىکند .
“ فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبین “(۴)
هر گاه بعد از علم و دانشى که (در باره مسیح) به تو رسیده ، (باز) کسانى با تو به محاجّه و ستیز برخیزند ، به آنها بگو : بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم ، شما هم فرزندان خود را ؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم ، شما هم زنان خود را ؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم ، شما هم از نفوس خود ؛ آن گاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم .
“ إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُون “(۵)
سرپرست و ولىّ شما ، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده اند همانها که نماز را برپا مىدارند ، و در حال رکوع ، زکات مىدهند .
“ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتیِ وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْاسْلَامَ دِینًا “(۶)
امروز ، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم .
اما محى الدین – که سیره اش در فتوحات مکیه کتمان مناقب امیرالمؤمنین علیه السلام و ائمه اطهار علیهم السلام است – به احادیث متواتر در شأن نزول این آیات نه تنها اشاره اى ندارد بلکه به گونه اى برخى از آنها را تفسیر مىکند که مستلزم انکار فضائل اهل بیت علیهم السلام باشد .
ابن عربى در فتوحات و فصوص احادیث مسلم و صحیحى که در منابع اهل سنت در فضیلت امیرمؤمنان على علیه السلام به فراوانى آمده است را کتمان مى کند؛ احادیثى همچون :
أَنَا مَدِینَهُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا .(۷)
عَلَّمَنِی رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه وآله أَلْفَ بَابٍ یُفْتَحُ مِنْ کُلِّ بَابٍ أَلْفَ بَابٍ .(۸)
سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی … .(۹)
عَلِیٌّ مَعَ الْحَّقِ وَالْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ … .(۱۰)
مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ .(۱۱)
إِنَّ عَلِیّاً مِنِّی وَأَنَا مِنْهُ ، وَهُوَ وَلِیُّ کُلِّ مُؤمِنٍ .(۱۲)
با وجود این که محى الدین در فتوحات و فصوص حدود ۵۰ مرتبه از هارون برادر موسى علیه السلام یاد کرده است ، از ذکر حدیث متواتر رسول خدا صلى الله علیه وآله در مورد على علیه السلام که فرمودند : “ أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى علیه السلام إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیّ بَعْدِی “ ، که بسیارى از علماى اهل سنت آن را نقل کرده اند ، خود دارى کرده است .(۱۳)
و دهها حدیث مسلم دیگرى که محدثان بزرگ اهل سنت در کتب خود آورده اند و ابن عربى از آنها چشم پوشى نموده است و به جاى آن احادیث که اعلمیّت و افضلیت على علیه السلام را مى رساند ، این حدیث و سخن جعلى را نقل مى کند تا اعلمیت دیگران بر على علیه السلام را اثبات کند :
أَقْضَاکُمْ عَلِیٌّ [علیه السلام] وأعلمکم بالحلال و الحرام معاذ بن جبل و أفرضکم زید .(۱۴)
[۱] احزاب/۳۳
[۲] نساء/۵۹ – شواهد التنزیل ج۱ ص۱۹۰ و۱۹۱ حدیث۲۰۳ [۳] مائده/۶۷ – تفسیر درر المنثور ج۲ ص۲۹۱، شواهد التنزیل ج۱ ص۲۳۹ و…
[۴] ال عمران/۶۱ (سنن ترمذی ج۴ ص۲۹۳، تاریخ یعقوبی ج۲ ص۸۳، طبری در جامع البیان ج۳ ص۴۰۸ و…)
[۵] مائده/۵۵ – کنز العمال ج۱۳ ص۱۸، الدر المنثور ص۲۹۳ و… [۶] مائده/۳ – تاریخ بغدادی ج۸ ص۲۸۴، تاریخ یعقوبی ج۲ ص۴۳، الدر المنثور ج۲ ص۲۵۹ و…
[۷] این حدیث را بسیاری از علمای اهل سنت نقل کرده اند از جمله: حاکم نیشابوری در مستدرک ج۳ ص۱۲۶ و۱۲۷، طبرانی در معجم الکبیر ج۱۱ ص۵۵، هیثمی در مجمع الزوائد ج۹ ص۱۱۴، جار الله زمخشری در الفائق ج۲ ص۱۶، خطیب بغدادی در تاریخ بغداد ج۳ ص۱۸۱، ابن اثیر در اسد الغابه ج۴ ص۲۲ و…
[۸] جمعی از علمای اهل سنت این حدیث را آورده اند از جمله: ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق ج۴۲ ص۳۸۵، ذهبی در سیر اعلام النبلاء ج۸ ص۲۴ و۲۶، متقی هندی در کنز العمال ج۱۳ ص۱۱۴ و…
[۹] جمعی از علمای اهل سنت این حدیث را آورده اند از جمله: حاکم نیشابوری در مسترک ج۲ ص۵۳۲، ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق ج۱۷ ص۳۳۵ و ج۴۲ ص۳۹۷، متقی هندی در کنز العمال ج۱۳ ص۱۵۶ و ج۱۴ ص۱۶۲، یعقوبی در تاریخش ج۲ ص۱۹۳ و…
[۱۰] جمع زیادی از علمای اهل سنت این حدیث را آورده اند: شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید معتزلی ج۲ ص۲۹۷، کنز العمال حدیث۳۳۰۱۸، تاریخ دمشق ج۴۲ ص۴۸۸، المستدرک علی الصحیحین ج۳ ص۱۳۴ حدیث۴۶۳۸، فرائد السمطین ج۱ ص۱۷۷ حدیث۱۴۰ و…
[۱۱] همان گونه که قبلاً ذکر شد اکثر محدثان بزرگ اهل سنت این حدیث را نقل کرده اند.
[۱۲] برخی از بزرگان اهل سنت این حدیث را آورده اند مانند: متقی هندی در کنز العمال حدیث۳۲۹۳۸ و… [۱۳] این حدیث بطور متواتر در منابع اهل سنت آمده است از جمله در صحیح بخاری کتاب فضائل اصحاب النبی باب۳۹ حدیث۲۲۵، کتاب المغازلی باب۱۹۵ غزوه تبوک حدیث۸۵۷، سبل الهدی و الرشاد ج۱۱ ص۲۹۲، مسند احمد ج۱ ص۳۳۰، المستدرک ج۳ ص۱۳۲ و…
[۱۴] فتوحات مکیه ج۳ ص۴۶۶ و ۵۲۱
سلام
در پاسخ به http://news.bagherpoor-kashani.com/?p=8462
برخی به این امور متوسل می شوند لطفا جواب دهید:
در این زمینه بیانات متعددی از ابن عربی وجود دارد که به چند نمونه آن اشاره میشود:
الف: ابن عربی در ذیل آیه شریفه تطهیر« إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ.اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» میفرماید:
«قال رسول اللّه (صلی الله علیه و آله و سلم):
«أنزلت هذه الآیه فینا أهل البیت أنا و علی و فاطمه و الحسن و الحسین»[۱]؛ « پیامبر فرمود: این درباه اهل بیت علیهم السلام نازل شده است، یعنی من و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام»
ب: حدیث شریف نبوی «انا مدینه العم و علی بابها»«هذا علی بن أبی طالب (کرم اللّه وجهه) باب مدینهالعلم النبوی و صاحب الأسرار و إمامها»[۲]
ج:«روینا بالسند الصحیح عن ضرار بن ضمره الکندی قال أشهد باللّه لقد رأیت علیا فی بعض مواقفه و قد أرخى اللیل سدوله و غارت نجومه یتمثل فی محرابه قابضا على لحیته یتململ تململ السلیم و یبکی بکاء الحزین فکأنی أسمعه الآن و هو یقول: «یا ربنا- یتضرع إلیه- ثم یقول للدنیا إلى تفررت إلى تشوقت هیهات هیهات غری غیری قد بتتک ثلاثا فعمرک قصیر و مجلسک حقیر و خطرک کثیر أواه من قله الزاد و بعد السفر و وحشه الطریق»[۳]
ابن عربی میگوید: با سند صحیح روایت شده که «ضراربن ضمره کندی» گفت: خدا را گواه میگیرم که خودم دیدم آن حضرت علی علیه السلام را در نیمههای شب که ستارگان غروب کرده بودند، در یکی از نبردگاهها به عبادت ایستاده و دست بر محاسن خود گرفته و مانند مارگزیده به خود میپیچید و اندوهناک میگریست. گویی اکنون میشنوم که با تضرع با خدا، سخن میگفت: سپس خطاب به دنیا میفرمود: آیا به من تمایل نموده و به سوی من آمدهای؟! تو هرگز نمیتوانی به من دسترسی پیدا کنی، برو دیگری را بفریب، که من تو را سه طلاقه کردهام. عمر تو کوتاه و ارزش تو اندک و خطرت بسیار است. آه از کمی توشه و دوری سفر آخرت و تنهایی در راه»
د:ابن عربی در رابطه با امام زمان علیه السلام و عصمت آن حضرت به این حدیث استناد میکند: «قال رسول اللَّه صلی الله علیه و اله وسلم فی صفه المهدی یقفو أثریلایخطئ»
فعرفنا أنه متبع لا متبوع و أنه معصوم و لا معنى للمعصوم فی الحکم إلا أنه لا یخطئ[۴]
ه:« محیى الدین عربى در کتاب الدر المکنون و الجوهر المصون فى علم الحروف گوید: اعلم ان الجفر هو التکسیر الکبیر الذى لیس فوقه شىء و لم یهتد الى وضعه من لدن آدم علیه السلام الى الاسلام غیر الامام على علیه السلام کل ببرکه خیر الانام و مصباح الظلام علیه افضل الصلوه و اتم السلام.
و در همان کتاب گوید: الامام على رضى الله تعالى عنه ورث علم الحروف من سیدنا رسول الله (ص) و الیه الاشاره بقوله:
انا مدینه العلم و على بابها فمن أراد العلم فعلیه بالباب. و قد ورث علم الاولین و الاخرین و ما رأیت فیما اجتمعت بهم اعلم منه»[۵]
و:رسول خدا صلی الله علیه و آلهدر دارالخیزران بین اصحاب خود عقد برادری خواند و خود دست علی را گرفت و فرمود: این برادر من است[۶]
ز:حدیثی را از حضرت علی علیه السلام نقل میکند که: «اگر پرده کنار رود، به یقین من افزوده نمی گردد.»[۷]
ح:حضرت علی علیه السلام میفرماید: « منشأ غیب گویی های من، فهم از قرآن است که خداوند به عده ای از بندگانش عنایت می کند»[۸]
ط: از امام صادق علیه السلام روایت شده است که آن حضرت در هنگام نماز مدهوش شد، از ایشان سؤال کردند که سبب مدهوشی چه بود؟ فرمود: چندین بار آیه را تکرار کردم تا این که از متکلم آن شنیدم[۹]
ی:ابن عربی در جای دیگر نوشته است: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: علی آگاه ترین شما به قضاوت است.[۱۰]
موفق باشید.
پینوشت:
[۱].محیى الدین بن عربى، مجموعه رسائل ابن عربى،ج۱ ص۳۳۱دار المحجه البیضاء،بیروت،۱۴۲۱ ق،چاپ اول
[۲].همان،ج۱ص۱۲۸
[۳].همان
[۴].فتوحات المکیه ج۳ ص۳۳۲
[۵].حسن زاده آملی،حسن, نکته ۸۲۱
[۶].فتوحات،ج۵، ص۱۹۵٫
[۷].همان، ج۵، ص۱۹۴ و ۳۳۱٫
[۸].همان،ج۱ ص۴۲۳
[۹]. تجلیات الالهیه، ص۴۱۶٫
[۱۰]فتوحات ج۳،ص۴۳۵