* مؤلف /مترجم: پل تیدمن، هاوارد کهین / رضا اکبری
* ناشر: دانشگاه امام صادق (ع)
* سال نشر: ۱۳۸۳
* نوبت چاپ: اول
* محل نشر: تهران
کتاب درآمدی بر منطق، اثر پل تیدمن وهاوارد کهین، ترجمه رضا اکبری، برای درس منطق عمومی، منطق جدید و منطق ریاضی، رشته فلسفه اسلامی و فلسفه غرب، در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد به عنوان منبع فرعی از نظر شکلی و محتوایی نقد و بررسی شدکه بعد از نتیجهگیری، پیشنهادهایی برای بهبود و ارتقای محتوایی و شکلی اثر ارائه گردید:
کتب مشابه از نظر موضوع و عنوان با اثر مذکور:
ـ مدخل صورت صورت، غلامحسین مصاحب
ـ درآمدی بر منطق جدید، ضیاء موحد
ـ مبانی منطق جدید، لطف الله نبوی
ـ منطق کاربردی قسمتی از بخش منطقهای قیاسی، علی اصغر خندان، چاپ دوم، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ۱۳۸۳٫
ـ مبانی منطق موجهات (بخش موجهات) ، لطف الله نبوی، چاپ اول، سمت و طه، ۱۳۸۳
· نقد و بررسی
الف) از لحاظ شکلی:
این اثر از لحاظ نگارش روان و رساست زیرا این کتاب برای متن درسی طبق استانداردهای آموزشی مناسب تدوین شده است، به همین دلیل مواردی از قبیل: جداول، نمودار، خلاصه مطالب، کلمات کلیدی، تمارین گسترده و … در آن به اندازه کافی ملاحظه میشود.
کیفیت کتاب از لحاظ حروفنگاری، صفحه آرایی، صحافی، طرح جلد قابل قبول است. اثر مذکور دارای اغلاط چاپی میباشد. برای مثال: صفحه ۲۹ سطر اول، واژه «میتوانیم» زاید است.
پاراگراف ۱ سطر اول، عکس نقیض شرطی باید «عکس نقیض موافق» باشد. پاراگراف ۲ سطر ۱، بعد از «عکس» ویرگول لازم است. نبودِ ویرگول باعث ابهام جمله است.
صفحه ۴۹، دوایر بالای صفحه جای تهرانی و انگلیسی زبان باید عوض شود.
صفحه ۶۷، سطر ۱۲، قیاس مشتمل بر سه قیاس است نه چهارتا.
صفحه ۶۸، قیاس ابتدای صفحه زاید است.
صفحه ۸۱، پاراگراف سوم سطر ۲ جای واژه «خاص» بعد از «جزئی» است نه بعد از «کلی».
صفحه ۱۷۸، پاراگراف آخر، سطر اول، واژه «ممکن نیست» درست است.
صفحه ۱۸۳، اولین خط بعد از فرمولها بعد از «… هفت اصل موضوع» باید اول بیاید.
صفحه ۲۰۱، پاراگراف ما قبل آخر سطر دوم، در «انجام هر P» P باید به q تبدیل شود.
حجم اثر متناسب با دو واحد درسی میباشد.
اثر مذکور فاقد مقدمه ، فهرست اجمالی ، نتیجه ، فهرست منابع و کتابشناسی میباشد.
ب) از لحاظ محتوایی:
در این اثر اصطلاحات تخصصی منطقی به زبان انگلیسی به درستی به کار رفته است، اما تنها در مورد اصطلاح منطقهای بدیل (alternative loGics) برای منطق موجهات، منطق معرفت و منطق پایانی اصطلاح مناسبی نیستند. معادلهایی که در این اثر استفاده شده عموماً اصطلاحات خوب و جا افتادهای هستند (ظاهراً در این مورد بیشتر از واژه نامه توصیفی منطق دکتر موحد استفاده شده) فقط گاهی در مورد یک اصطلاح از دو معادل استفاده شده است، مثلاً:
صفحه ۱۰۶ پاراگراف ۳ در مقابل Necessary condition از شرط ضروری استفاده شده، در حالی که در صفحه ۱۴۵ در فهرست اصطلاحات در مقابل همین کلمه از شرط لازم استفاده شده یا در صفحه ۲۰۴ در مقابل Logical entailment از معادل استلزام معنایی استفاده شده در حالی که در صفحه ۱۷۹ مقابل این کلمه، اصطلاح، استلزام مرتبط آمده است.
در این اثر به نوعی از ابزارهای علمی استفاده شده است نمونه آن میتوان به همان مثالهای متعدد و تمرینات متنوع، که پاسخ نیمی از آنها نیز در پایان کتاب آمده، اشاره کرد. در ضمن، تفهیم مطالب در انتهای هر فصل، فهرستی از واژگان تخصصی همراه با توضیحات مربوط به هر یک آمده که بسیار مفید است و برای تفهیم مطالب مؤثر.
میزان جامعیت محتوا و موضوع اثر با توجه به اهداف درس خوب است زیرا دو فصل مربوط به منطق قیاسی و منطق استقرائی برای آشنایی دانشجو با این مباحث در درسی مثل منطق عمومی، جامعیت لازم را دارد. فصل سوم کتاب، یعنی نظامهای اصل موضوعی، با توجه به اینکه مطالب این کتاب در واقع دنباله دو جلد قبلی است و در متن اصلی در یک کتاب قرار دارند، برای آشنایی دانشجویی که منطق جملات و منطق معمولات را خوانده به حد کفایت و در حد معرفی مناسب است؛ ولی اگر این جلد ترجمه شده را به عنوان کتابی مشتمل در نظر بگیریم آوردن این مبحث در اینجا چندان مناسب نیست. فصل چهارم کتاب هم تنها در حد آشنایی ابتدایی با الفبای این منطقها به کار میآید.
میزان انطباق محتوای اثر با عنوان و فهرست آن کمی گمراه کننده است. عنوان فرعی (منطقهای قیاسی ـ استقرایی، موجهات، معرفتی و نظامهای اصلی موضوعی) این تصور را به ذهن میآورد که با همه اینها آشنا خواهد شد، در حالی که بخش عمده کتاب به دو مبحث اول (بیشتر به منطقهای قیاسی) پرداخته و همچون بیشترین صفحات کتاب، به منطقهای قیاسی اختصاصی یافته؛ باید گفت که این بخش اصلاً مباحث جدیدی نیست بلکه بیشتر به مباحث منطق قدیم اختصاص دارد و حتی بخش نظامهای اصل موضوعی هم (اگر مبدأ مقایسه منطق جملات و محمولات هستند) متقدم بر استنتاج طبیعی است.
مطالب اثر با توجه به سر فصلهای شورایعالی برنامه ریزی برای درس منطق عمومی به کار میرود. تنها فصلهای اول و دوم آن مورد نظر است و چون در این درس معمولاً اندکی در مورد روش شناسی علوم هم صحبت میشود، فصل دوم تنها مبحث استقراء را پوشش میدهد و سایر مباحث در آن نیامده است. اگر برای منطق قدیم به کار رود تنها فصل اول برای بحث قیاس به کار میآید. فصلهای دیگر برای دروس منطق جدید و آشنایی با روشها و نظامهای منطقی مناسب است.
اطلاعات و دادههای اثر چندان روزآمد نیستند ولی از آنجا که هدف معرفی اجمالی نظامهای خاصی است، در معرفی و پرداخت مطلب مؤفق بوده و چندان وارد مباحث بحث انگیز و مناقشه آمیز که نیاز به استفاده از منابع جدیدتر را پیش میآورد، نبوده است.
نظم و انسجام مطالب هر فصل خوب و منطقی است ولی با توجه به کل اثر، شاید مناسبتر بود منطق جملات و محمولات مطرح شده در دو جلد قبلی بلافاصله بعد از نظامهای اصل موضوعی مطرح میشد، سپس نظامهای موجهات معرفتی و بایایی، که درواقع گسترش همان نظامها هستند، و در آخر در فصل جداگانه به منطقهای قیاسی و استقرایی اختصاص مییافت که دنباله مباحث پیش نیستند و حیطه جدایی دارند.
برای تبیین موضوعات این کتاب به قدر کفایت از منابع دست اول استفاده شده است.
ترجمه این کتاب از سوی مترجم ظاهراً ترجمه کامل است ولی در مواردی که مثالها و تمرینات را مناسب نیافتهاند آنها را عوض کردهاند که به چند دلیل مناسب نبوده است: الف) گاهی مضمون نامناسب بوده است.
ب) گاهی مثالهای دیگر در زبان فارسی برای بیان مطلب منطقی مناسبتر بود. مثلاً، صفحه ۲۹ برای قضایای معدوله، زیرا در مقابل با هوش، بی هوش مناسب نبوده از با سواد و بی سواد استفاده شده
ج) گاهی مثالها در مورد امور غیر آشنا بوده، مثل حساب احتمالات صفحه ۱۲۷ به بعد که به جای مثال ورقهای بازی از مکعبهای درون کیسه استفاده شده است.
کیفیت ترجمه از نظر روانی و رعایت امانت، روان است ولی مترجم در موارد لزوم پاورقیهایی اضافه کردهاند ولی این پاورقیها را به هیچ وسیله و شکلی از پاورقیهای مؤلف جدا نکردهاند و خواننده نمیداند که این پاورقیها متعلق به کیست و حتی در مواردی پاورقی مؤلف را در ضمن یک پاورقی مفصل، که بخش عمده آن از مترجم است، نقل کردهاند؛ مثلاً صفحه ۳۳، با صفحه ۵۶ پاورقی ۱، پنج سطر اول مربوط به مترجم و بقیه مربوط به مؤلف است.
در اصول ترجمه اثر مذکور، مترجم در بعضی موارد دقت نکرده است که میتوان به نمونهای از آنها اشاره کرد:
در مورد لفظ “equivalent” ، گرچه در منطق معنای خاص (هم ارزش) دارد ولی در متن گاهی به معنای عرفی آن، یعنی «معادل بودن» آمده، مترجم همه جا از اصطلاح هم ارزشی استفاده کردهاند که ترجمه خدشه دار شده است. صفحه ۱۸۲ سطر دوم پایین کادر.
« او نظامهای موجه غیر هم ارزشی متعددی را نیز ساخته است.»
جمله متن چنین است:
He constructed several nonequivalent modal systems
در واقع منظور این است که لوئیس نظامهای موجه متعددی ساخته که این نظامها با هم معادل نیستند.
صفحه ۲۰۰ هم در پاورقی همین مشکل وجود دارد.
«مشکل موجه این قاعده هم ارزش.» The moded equivalent ، منظور معادل موجهاتی قاعده است. غلط بودن این ترجمه در مورد پاورقی دوم که صورت برهان دو سویه نیست و بنابراین دو طرف هم ارزش نیستند، بیشتر خود را نشان میدهد. صفحه ۱۸۳ پاراگراف آخر خط اول، داخل پرانتز، در مقابل incidentally آمده، «بر حسب تصادف»، ولی در اینجا (یعنی استنتاج یک اصل از اصول دیگر) اصلاً تصادف و اتفاق معنا ندارد، بهتر بود مثلاً از واژه «ضمناً» استفاده میکردند.
صفحه ۲۶ جملهای که در تمرین در متن اصلی کتاب آمده این است: «همه جنگها شیطانی هستند» که مترجم آن را تغییر دادهاند به «برخی از جنگها شیطانی هستند» ولی باید متناسب با آن، پاسخها هم تغییر میکرد ولی در تغییر آنها دقت نشده و گزینه ۳ همان قضیه اصلی است.
پاورقیهای توضیحی:
در مواردی پاورقیهای توضیحی وجود دارند گرچه از پاورقیهای مؤلف جدا نشدهاند، مثلاً قسمت ابتدایی پاورقی صفحه ۵۶ توضیحی در مورد نظر منطقدانان مسلمان آمده، ولی موارد دیگری هم بوده که نیاز به چنین پاورقیهایی احساس میشود. مثلاً، در صفحه ۶۱ مؤلف گفتهاند: «قضیه حملی، حکمی را درباره یک مجموعه بیان میکند لذا به لحاظ فنی قضایای شخصی، قضیه حملی محسوب نمیشوند …».
البته در ادامه، چگونگی تبدیل این قضایا و نحوۀ استفاده از آنها در قیاس بیان شده، ولی در منطق سنتی قضایای شخصیه از اقسام قضایای حملی هستند و آنچه در اینجا به عنوان قضایای حملیه آمده همان قضایای مسوره هستند که قسیم قضایای شخصیه میباشند، پاورقی توضیحی در این مورد میتوانست مفید باشد.
ج) پیشنهادها:
ـ اگر جلد سوم این کتاب برای درس منطق عمومی استفاده شود تنها به فصلهای اول و دوم آن توجه شود. اگر برای تدریس منطق قدیم بهکار رود تنها فصل اول بهکار میآید. فصلهای دیگر برای دروس منطق جدید مناسب است.
ـ اثر نیاز به ویرایش مجدد و تصحیح اغلاط چاپی دارد.
ـ لزوم تفکیک پاورقیهای مؤلف و مترجم در جلد «۳».
ـ نیاز به افزودن پاورقیهای توضیحی از مترجم.
ـ کتاب برای چاپ دوم مورد بازبینی قرار گیرد، چاپ دوم کتاب حداقل به عنوان منبع فرعی منطق جدید و منطق ریاضی به شمار میآید. یک کتاب کار جداگانه برای آن تدوین شود تا دانشجویان بتوانند تمرینات بیشتری انجام دهند.