مطالب در فلسفه غرب

رابطه ی دین و فلسفه_پروفسور فلاطوری‌

گفتاری که در پی می‌آید، متن «مصاحبه» است که بین شادروان «پروفسور فلاطوری‌» و مجله «دانشگاه انقلاب» در پاییز سال 1372 انجام یافته است. (1) و طبعاً از اهمیت بسیاری برخوردار است، هم به لحاظ موضوع (رابطه‌ی دین و فلسفه) و هم زمان مصاحبه که در زمان اوج دیدگاه اعتقادی و فکری، و پختگی خاص پروفسور فلاطوری بوده است و هم به لحاظ قاطعیتی که فلاطوری، در اظهار یافته‌های قرآنی و اعتقادی، و تجربه‌های فلسفی و علمی خویش ارائه می‌دهد، و بخصوص ـ از اطلاعات و مطالعات پنجاه ساله و جامع در فلسفه و عرفان شرق و غرب ـ بر اهمیت ویژه «مبانی وَحْیانی» تأکید می‌کند، و بی‌اهمیتی فلسفه‌های تاریخی و غیر پویا را در جهان امروز خاطر نشان می‌سازد، ‌سخنان او در این مصاحبه‌ی مهم، مایه‌ی افتخار قرآن و اسلام و ایران است.

مطالعه بیشتر »

ضوابط خواندن فلسفه

فلسفه

«کسانی که شایستگی برای خواندن فلسفه دارند، به طوری که منحرف نشوند، کم‌اند.» (امام خمینی) از روزگاران باستان و از دوره شکوفایی فلسفه در یونان، برای خواندن و دانستن فلسفه شرطهایی گذاشته‌اند. هنگامی که انسان به دنیای فلسفه پا می‌نهد و با اقیانوسی از موجهای فکری و تلاطمهای شناختی آشنا می‌شود و آفاقی را می‌نگرد،

مطالعه بیشتر »

همه چیز درباره «نیکولاس رشر»

  به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، این مجله، با هدف رونق بازار نقد، بالا بردن سطح کیفی کتاب‌های فلسفی، پیشبرد فرهنگ کتابخوانی و ایجاد پیوند خلاق میان ناشران، پدیدآورندگان و خوانندگان حوزه فلسفه منتشر می‌شود و با تحلیل وضعیت نشر آثار فلسفی، دست‌اندرکاران این حوزه را یاری می‌کند. سخن سردبیر این شماره به موضوع «رویکرد پسینی به منطق» پرداخته است. …

مطالعه بیشتر »

نقش نیوتن در طرح تفکیک میان فنومن و نومن توسط کانت

فلاسفه عموماً اتفاق‌نظر دارند که امانوئل کانت، فیلسوف آلمانی، در کنار "افلاطون" و "هگل"، در زمرة بزرگ‌ترین و تأثیرگذارترین فلاسفة تاریخ قرار می‌گیرد. دامنة تأثیر کانت نه تنها درقلمرو فلسفه بسیار چشمگیر است، بلکه از این حیث که معرفت‌شناسی را در کانون پژوهش فلسفی قرار داد، زمینة رویش فلسفه علم را نیز فراهم کرد و از این مجرا، علوم‌تجربی نیز وامدار او هستند. کانت به فیزیک نیز به اندازة فلسفه (و شاید بیشتر) دلبستگی داشت. حتی در دانشگاه کونیکسبرگ هم فلسفه تدریس می‌کرد و هم فیزیک. در‌واقع بدون هیچ اغراقی، کانت یک فیزیکدان بود. پیوند فیزیک و فلسفه در کانت منجر به این شد که او پایه‌گذار اصلی فلسفة علم گردید. در‌واقع، هرچند فلسفة علم در دوران معاصر شکل گرفته‌است، با‌این‌حال ریشه‌های آن را می‌توان در افکار کانت پی‌جویی کرد. اما کانت نه فقط در فلسفة علم خود شدیداً تحت‌تأثیر نیوتن قرار داشت، بلکه اساساً در پی‌ریزی معرفت‌شناسی انتقادی خود نیز همواره نیوتن را در مقابل دیدگان خود داشت. اغراق نیست اگر بگوییم که کانت کاملاً شیفته مکانیک نیوتن بود. البته قبل از آنکه کاملاً جذب فیزیک نیوتنی شود، مقاله‌ای در رد مکانیک نیوتنی و اقبال به فیزیک لایب‌نیتسی نیز نگاشته بود (Watkins, 2009). اما نهایتاً مکانیک نیوتنی را پذیرفت، هرچند تا پایان عمر همچنان منتقد بخش‌هایی از مکانیک نیوتن باقی ماند. بنابراین، این شیفتگی با نقادی نیز همراه بود. کانت معتقد بود که مکانیک نیوتن دارای پاره‌ای نقایص بنیادی است، نقایصی که عمدتاً پایه‌های آن را می‌لرزاند.

مطالعه بیشتر »

حرکت مکانی از طبیعیات ارسطویی تا فیزیک نیوتنی

از ديرباز تاکنون، فيلسوفان و عالمان علوم طبيعي به طرح ديدگاه هاي گوناگوني درباره ی « حرکت » به مثابه ی يکي از عام ترين پديده هاي طبيعي پرداخته اند. ارسطو و به پيروي از او ابن سينا، در مباحث طبيعيات خويش، از حرکت به ويژه حرکت مکاني و خصوصيات آن سخن به ميان آورده اند؛ امّا در فيزيک جديد ( فيزيک نيوتني )، تصوير کم و بيش متفاوتي از حرکت به دست داده شده است. در مقاله ی حاضر، پس از مقايسه ی مباني، مفاهيم اصلي، و قوانين حرکت در طبيعيات ارسطويي و فيزيک نيوتني، نشان داده مي شود که نظريه ی ارسطو درباره ی حرکت، در بخش هايي، دستخوش ناسازگاري است و در اکثر موارد، با فيزيک نيوتني اختلاف دارد؛ هر چند در برخي از قضايا و روابط، داراي شباهت هاي کلّي با قوانين حرکت نيوتني است. البته، نبايد از اين نکته غفلت کرد که هر يک از اين دو نظريه، بخشي از دو نظام نظري کاملاً متفاوت و مبتني بر دو نحوه ی ناهمسان از استدلال و استنتاج اند. شايان ذکر است که قوانين نيوتن در زمينه حرکت، با تغيير اساسي سنّت ارسطويي، به نتيجه رسيده است؛ همچنين قضايا و روابط ظاهراً مشابه هر يک از دو سنّت ارسطويي و نيوتني، به سخني در ديگري قابل اندراج است. كليدواژه ها: ارسطو، ابن سينا، فلسفه طبيعي، طبيعيات، حرکت مکاني، فيزيک نيوتني.

مطالعه بیشتر »

زن در فلسفه کانت

ايمانوئل كانت (Emmanuel Kant) در 22 آوريل 1774 م. در شهر كونيگزبرگ (Konigsberg) آلمان زاده شد. پدرش، در آن شهر پيشه سرّاجى داشت. كانت پس از پايان تحصيلات ابتدايى، در سال 1746، كه پدرش درگذشت، ناگزير شد به تحصيلات خود در دانشگاه پايان دهد. او رساله كارشناسى ارشد خود را در سال 1749 منتشر كرد و اين نخستين نوشته وى بود كه به چاپ رسيد. كانت تا سال 1775، براى تأمين معيشت خود در خانواده هاى متعدد، آموزگار سرخانه بود. وى در اين سال، رساله اى به زبان لاتين با عنوان درباره آتش منتشر كرد كه درجه دكتراى فلسفه به وى داده شد. كانت تا سال 1770 در رشته هاى گوناگون دانشگاه تدريس كرد. در اين سال، دانشگاه كونيگزبرگ از وى دعوت كرد تا در مقام استادرسمى داراى كرسى درآن دانشگاه، منطق و متافيزيك را تدريس كند. كانت از سال 1772 ـ 1776 معاونت كتابخانه سلطنتى كونيگزبرگ را نيز بر عهده داشت و سپس از آن كناره گيرى كرد. در اين سال ها بود كه وى نظام فلسفى خود را در آرامش و فارغ از غم معاش، بنيان نهاد. كانت درمدت عمر خود، هيچ هم سرى نگزيد و خانواده اى تشكيل نداد. وى در فاصله سال هاى 1786 ـ 1788 رئيس دانشگاه كونيگزبرگ بود. سرانجام، او در 28 فوريه 1804 در زادگاه خود. چشم از جهان پوشيد.1 از كانت آثار متعددى از جمله «متافيزيك اخلاقيات» و «دين در حدود عقل ناب» بر جاى مانده است.

مطالعه بیشتر »

استقراء از دیدگاه راسل

استقراء مسئلهای است که از زمان ارسطو تاکنون فیلسوفان علم در باب آن سخن گفته اند. مشکل اساسی در مسئله استقراء این است که چگونه می توان با مشاهده چند مصداق به نظریه یا فرضیه کلی دست یافت. استقراء در فلسفهی علم -که یکی از روشهای استدلال است- بسیاری از فیلسوفان را برآن داشته است تا در جهت اثبات حجّیّت آن تلاش کنند. استقراء حجّتی است که در آن ذهن از قضایای جزئی به نتیجة کلّی میرسد.امامشکل اینجاست چگونه میتوانیم علم قطعی پیدا کنیم که موارد آینده از هر حیث مشابه موارد گذشته باشد. راسل میگوید چون علوم مبتنی بر اصل استقراست ، اصل استقراء را باید به استناد بداهت ذاتی آن پذیرفت، و در غیر اینصورت علوم به چالش میافتد.

مطالعه بیشتر »