❲﷽❳
◈ ━━ 𝐕𝐈𝐃𝐄𝐎 𝐏𝐎𝐒𝐓 ━━ ◈
≻ اعجاز علمی قرآن و عدم تعارض آن با علم..
≻ پروفسور موریس بوکای.
و لذا زیاد عجیب نیست که بدانیم علم و دین همیشه در اسلام همچون دوقلویی تلقی شدهاند؛ و در عصر کنونی که علم موفقیتهای بزرگی محقق کرده، هنوز این دوقلو بودن بین اسلام و علم پایدار است.
و چیزی که از این موضوع مهمتر است، این است که دستاوردهای علمی معینی، درها را بازکرده برای فهم بهتر و بیشتر متن قرآن.
سخنان دکتر بوکای، در جلسهای غیر رسمی در شیکاگو سال ۱۹۸۷ با حضور پزشکان و دانشمندانی از کشور آمریکا:
«در سال ۱۹۳۵ من پانزده ساله بودم، و دانش آموزی در مدرسهای مسیحی بودم.
آن زمان در غارهای جنوب اسپانیا به اکتشافاتی بسیار مهم دست پیدا کردند در زمینه نقشها و رسوم بشری و یک متخصصی تاریخ آنها را برای ۱۵٫۰۰۰ سال پیش دانست؛ درحالی که در کتاب مقدسی که آن را میخواندیم آمده بود که تاریخ اولین حضور بشر در زمین به چهل قرن قبل از مسیح باز میگردد.
از معلمم که پدر روحانی بود، پرسیدم:
کدام یک از تاریخها را باور کنم؟
به من جواب داد: نه، نه… لطفاً بین دو چیز مختلف قاطی نکن، علم در یک جانب است و دین در یک جانب دیگر! پس اگر تعارضی در بینشان اتفاق افتاد، آنچه دین میگوید حقیقت است!
به او گفتم: نه، این غیر ممکن است!
زیرا مقابل ما یک حقیقت علمی وجود دارد که مبرهن است، و نمیتوانیم تاریخ اولین انسان را به آنچه که کتاب مقدس میگوید رجوع دهیم! این غیر ممکن است!
در مدرسهٔ ما تلقین کردند که دین یک چیز میگوید درحالی که علم یک چیز دیگر میگوید.
من به خودم گفتم: یک اشتباهی وجود دارد!
برای مثال انجیل لوقا را در نظر میگیریم؛ میبینیم که نوشته ۷۶ نسل بین آدم تا مسیح وجود دارد، این از نظر علمی غیر ممکن است، زیرا ۷۶ نسل حدود ۲۰۰۰ سال طول میکشد تا ایجاد شود.
محققان مسیحی فکر میکنند که تعالیم دینی به مؤلفان انجیلها وحی شده است.
اما در مورد آنچه که به امور غیر دینی ربط دارد، حقیقت ثابت این است که آنان مطالب را بر اساس افکار و خرافات و اساطیر منتشر شده در عصورشان مینوشتند.
من در حدود چهل سالگیام، زمانی که بیماران مسلمان را در پاریس درمان میکردم، برایم فرصتی فراهم شد که با خیلیهایشان در مورد دینشان صحبت کنم.
من در آن موقع ایمان داشتم که اساساً قرآن تألیف شده دست انسان است، من تصمیم گرفتم که زبان عربی را در پاریس فراگیرم، در آن زمان من پنجاه ساله بودم، دانش آموزان میتوانستند قسمتهایی از قرآن که خوانشش نسبتاً آسان بود را بخوانند، مثل خیلی از آیات سوره بقره.
و در همان زمان نیز ادبیات عرب نو را میآموختیم، مثل کتاب «الایام» از طه حسین، تا زبان عربی فصیح قرآن را با زبان عربی نو مقایسه کنیم.
این یک تمرین خیلی خوبی بود که بعدها به آن پی بردیم، «همانا زبان قرآن فوق هر مقایسهای است».
هنگامی که درسم را تمام کردم به لطف خدا توانستم قرآن را با زبان خودش بخوانم، من این کار را بدون هیچ فکری قبلی انجام دادم؛ در ابتدا مطلقا فکر نمیکردم در مورد اینکه قرآن ممکن است کلام خدا و وحی او باشد، من وجود تعداد زیادی آیات که دارای اشاراتی علمی هستند را ملاحظه کردم، و در نهایت حدود ۱۵۰ الی ۲۰۰ آیه جمع کردم، و آیات را بر اساس علوم متعدد طبقهبندی کردم؛ یک شگفتی عظیمی مرا فراگرفت.
سپس به خودم گفتم، با در نظر گرفتن تاریخ علوم، غیر ممکن است که یک انسان این کتاب را قبلِ حدود ۱۴ قرن پیش نوشته باشد.
در سال ۱۹۷۶ یک سخنرانی ایراد کردم، در آکادمی طب ملی فرانسه در پاریس، که برای اولین بار کلمه قرآن در تاریخ آکادمی ذکر شد.
اعضای آکادمی شگفتزده شدند وقتی در مورد آن شنیدند، سپس یکی از آنان از من پرسید:
«آیا تو مطمئنی که متن کنونی قرآن، همان متن قدیمی و اصلی قرآن است؟»
به او گفتم میتوانی از کتابخانه ملی ما در فرانسه بازدید کنی تا در آن متنی قرآنی ببینید که تاریخش به قرن هشتم میلادی باز میگردد، سپس متن تاریخی را با متن قرآن کنونی مقایسه کن.
این یک سوال از او بود، نه اعتراض؛ و این سخنرانی هیچوقت فراموش نشده.
کتاب در سال ۱۹۷۶ چاپ شد، و این کتاب در لیست پرفروشترین کتابها در فرانسه است، و چاپ سیزدهم این کتاب به زبان فرانسوی درحال آماده شدن است که سال پیش (۱۹۸۶) جایزه کتاب طلایی فرانسه را از آن خود کرد، ناشر کتاب نیز به من خبر داد سال پیش ۱۴۰٫۰۰۰ نسخه فرانسوی از کتاب چاپ شد، و این عدد هم شامل کتابهای چاپ جیبی نمیشود که به کشورهای خارجی صادر میشود.
مطلقاً کسی فکر نکند که ایمان به اسلام سببی بود که من بهخاطرش تحقیقات قرآنیام را شروع کردم، اصلاً اینطور نیست، بلکه تحقیق علمی خالص به تنهایی برای من غیر ممکن بودن تألیف قرآن به دست انسان را ثابت کرد.
یک احساس خیلی بدی به تو دست میدهد وقتی تو پنجاه ساله باشی و به خودت بگویی:
«شاید من کلا در اشتباه بودهام، در نتیجهگیری هایم و درکم از کتاب مقدس».
این یک احساس خیلی بدی است.به همین خاطر تمام آنچه که من میخواستم، این بود که معرفتم به قرآن را افزایش دهم، بدون اینکه از قبلش هدفی مشخص کنم.
به عنوان یک دکتر به علوم طبیعی اهتمام خاصی میورزم، و همچنین به علم کارکردهای اعضای مختلف بدن، و در اینجا باید اعتراف کنم وقتی که قرآن را با زبان عربیاش برای اولین بار در سال ۱۹۷۲ خواندم، معلومات و اطلاعات مربوط به جسم انسان که در قرآن است اولین چیزی بود که خیلی مرا شگفتزده کرد، و با در نظر گرفتن وضع دانش علمی در عصر محمد نبی صلیاللّٰهعلیهوآلهوسلم، غیر قابل باور است که آن مقدار بسیار زیاد از اطلاعات علمی موجود در قرآن، برگرفته از وضع بشر و انسان بوده باشد.
پس نگاه در قرآن و دقت در آن کاملاً رواست، نه فقط بهخاطر اینکه وحی منزل است، بلکه به این خاطر که برای آن یک موقعیت درخور و خاص خودش را نیز قرار دهیم، بر اساس تضمینی که مصدر الهی آن برای ما فراهم میکند، و همچنین اشارات علمی که آیات آن در بر دارد که وقتی ما این اشارات را در عصر حاضر میخوانیم، میبینیم که همواره چالشی حقیقی برای معرفت انسانی ایجاد میکند.
من معتقدم که تحقیقاتم مادهای کافی فراهم میکند، برای هر انسان صادقی که دارای نگرشی موضوعی است، تا درک کند که قرآن نمیتواند از دست بشر باشد.
فرض میکنیم که من در یک خانواده مسلمان به دنیا میآمدم، و نامم به جای موریس بوکای، محمد بوکای بود؛ و این امری بود که من مطمئناً به آن افتخار میکردم، ولی آیا فکر میکنید در آن موقع میتوانستم آنچه را که امروزه محقق کردم، محقق کنم؟
در آینده بعد مدتها به عنوان یک جوان خواهی دید، و هنگامی که من به مرگ نزدیک شدهام، دانشمندان بسیاری را خواهی یافت که این موضوع را قبول خواهند کرد که علم و دین تضادی ندارند.
من آنچه را که نسبت به انجیل و قرآن معتقدم حقیقت دارد نوشتهام، اما در مورد قرآن میگویم که در آن یک آیه هم پیدا نکردم که متضاد با علم باشد.
پایگاه اطلاع رسانی وحید باقر پور کاشانی وحید باقر پور کاشانی