پایگاه اطلاع رسانی وحید باقر پور کاشانی وحید باقر پور کاشانی
❲﷽❳
◈ ━━ 𝐕𝐈𝐃𝐄𝐎 𝐏𝐎𝐒𝐓 ━━ ◈
صوت:
≻ کدامین عرفان؟!
≻سید محمود بحرالعلوم میردامادی.
– کدامین عرفان؟!
– سید محمود بحرالعلوم میردامادی
همین آقای ابن عربی! آقا شهود جای سند را می‌گیرد! این همان است که می‌گوید: برای امیر المومنین نصی نیست!
اما خواب می‌بیند، برای او شهود حاصل می‌شود مبلغ ابابکر و عمر می‌شود. این عرفان عمریه آقا! معطل نشید!
همین آقای ابن عربی… ببینید، من این‌ها را برای کی بگویم؟
برای شما نگویم؟ برای کی بگویم؟!
شما اهل علمید، اهل فضیلتید، شما مستبصرید، بیدارید و بصیر شدید الحمدلله! آن وقت وسط راه یهو یکی، یک کوچه فرعی می‌زند، آقا از این طرف بروید! داری می‌رری صراط مستقیم، یهو یک کوچه فرعی می‌زنند و تمام زحمات شما هدر می‌رود! ۲۰ سال ۳۰ سال زحمت کشیدید، خدایی ناکرده یک کوچه فرعی زحمات شما خراب می‌شود. من دلم می‌سوزد، والله، بالله خدا شاهده! برای خودم، بچه‌هایمان، برای اهل ایران، همه مسلمان‌ها و محبین اهل بیت علیهم‌السلام، دلم می‌سوزد! سوال می‌کنم از شما، اهل علمید دیگر، شما مثلا فقه می‌خوانید؛ اگر یک حدیثی از نظر سند مردود شد، شما در فقه چیکار می‌کنید؟!
فقه فروع!
آقا این سند ندارد، چیکار می‌کنید؟
این به درد نمی‌خورد، فایده ندارد، سندش معلوم نیست! به امام برسه… حالا یک حدیث در عقاید مثلا، عقاید مهمه دیگر، مهم‌تر از فروعه، همین حدیث‌های غلوی مثلاً که غالی‌ها درست کردند، اهل غلو درست کردند، خب چیه آقا؟ شما رد می‌کنید، بله؟!
فتوحات مکیه، سرچ کنید! ابن عربی می‌گوید: «هر حدیثی را اهل نقل رد کردند، ما با کشف، درستش می‌کنیم!»
دیگر حوزه را جمع کن! دیگر درس حدیث‌شناسی یعنی چه! دیگر سند شناسی یعنی چه! خب شهود که تو آفریقا هم شما می‌خوابید، بیدار می‌شوید، شهود می‌کنید، دیگر نیازی به قم نیست؛ نیازی به نجف نیست؛ نیاز به زحمت نیست… مهاجرت و این همه زحمت…
آقا شهود جای سند را می‌گیرد، خب، حالا شهود خود ایشان چیست؟ می‌گوید من دیدم پیغمبر بودند، دست راستشان ابابکر بود، دست چپ عمر بود، شهود! این چیست؟ همانی که می‌گوید برای امیرالمومنین نصی نیست! اما خواب می‌بیند، یا شهود پیدا می‌کند، برای او شهود حاصل می‌شود، مبلغ ابابکر و عمر می‌شود! این عرفان عمریه آقا! معطل نشید. این عرفان سقیفه‌ای است، این عرفانیست که مامون عباسی درست کرد! برید نگاه کنید فلسفه را و عرفان را، پدر مامون، هارون، قاتل حضرت موسی‌بن جعفر علیه‌السلام؛ رفت پیش یک عارف، پابرهنه رفت، نشست پیش عارف گریه کرد، گفت؛ عارف به من دعا کن، هارون گریه کرد! قاتل امام، قاتل سادات، قاتل مجاهدان که زندان می‌کرد، تبعید می‌کرد، می‌کشت؛ حالا رفته پیش عارف، گریه می‌کند! این چیه؟ می‌خواهد بگوید که، ما حقیم! می‌خواهد آن عارف را در برابر امام قرار بدهد! می‌خواهد یک دانشگاه به نام عرفان درست بکند، در برابر عرفان واقعی اهل‌بیت علیهم‌السلام.
