صوت ســـخنرانی:
سخنران: دڪتر وحید باقرپور ڪاشانی
𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍
•دانلود ڪلیپ، pdf و صوتِ سخنرانی با ڪلیڪ روے عبارات زیر:
✎«قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ، رَبُّ الْمَلائکَهِ وَالرُّوحِ»
✎پروردگار، پاک و منزه است از هر پلیدی و رجسی.
✎روا دادن ظلم به خدا، گمانی باطل است.
✎هرآنچه در آسمانها و زمین است، آگاهانه تسبیح خدا را میکنند.
✎حدیثی از ابراهیم خلیلالرحمن و محبت و معرفت خدا.
┓ 🖌┏؛ قسمت چهاردهم:
┛┗؛ تدریس خدا شناسی در خطابه غدیر ↓📋 › ؛
بِسْمِاللّهِالرَّحْمَنِالرَّحِیم
نبیاکرم صلَّىاللّٰهعلیهوآلهوسلم بعد از تذکر به خالقیت خداوند بر آسمانها و زمین و جبّاریت و قاهریت ذات ربوبیّت، میفرمایند:
﴿قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ﴾
«قُدُّوسٌ» یعنی پاک و منزه است، پاک و منزه است از هر خطایی، از هر نادرستیای، از هر رجسی.
لذا گاهی اوقات افراد یکسری ظلمهایی را به خدا نسبت میدهند! باید توجه داشته باشند این به گمان باطلشان است! این ناشی از این است که معرفت و شناخت درستی نسبت به خداوند ندارند!
وگرنه او قدوس است. او منزه است از هر عیبی، از هر نادرستی.
و «سُبُّوحٌ»؛ سبوح یعنی تسبیح شده.
یعنی هرآن چیزی که در عالم موجودیت است خداوند متعال را تسبیح میگوید.
آیاتی است که: ﴿یُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ﴾
«هرآن چیزی که در آسمانها و زمین است، خداوند متعال را تسبیح میگویند.»
خب مشخص است که این تسبیح فرع به معرفت است. یعنی خداوند معرفت خودش را به تمام ذرات موجودات قرار داده و آنها آگاهانه خداوند متعال را تسبیح میگویند.
این ذکر؛ «قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ، رَبُّ الْمَلَائِکَهِ وَالرُّوحِ» از ذکرهایی است که در تاریخ آمده، دل حضرت ابراهیم علیهالسلام را برده! و خداوند عظمت حضرت ابراهیم علیهالسلام را به ملائکه با این ذکر میخواسته نشان بدهد، به رخ بکشد.
که حالا این حدیث هم میخوانم.
پس «قُدُّوسٌ» پاک و منزه است، «سُبُّوحٌ» تسبیح شده است.
کی؟
﴿رَبُّ الْمَلَائِکَهِ وَالرُّوحِ﴾
«پروردگار ملائکه، فرشتهها و روح.»
در این خصوص این روایتی که میخوانم از کتاب «مِعْراجُالسعاده» مرحوم ملا احمد نراقی است، در صفحهٔ ۶۷۰.
عنوان این است:
ابراهیم خلیلالرحمن و محبت و معرفت خدا.
حدیث این است که: «خدای تعالی حضرت ابراهیم علیهالسلام را مال بسیاری داد. چنانکه ۴۰۰ سگ با قلادهٔ زرین در عقب گوسفندان او بودند و فرشتگان گفتند که؛ دوستی ابراهیم علیهالسلام از برای خدا به جهت مال و نعمتی است که به او عطا فرموده. برای این اینقدر خدا را دوست دارد!
خب اگر این همه امکانات را به هر کسی میداد باز هم خدا را دوست میداشت.
پادشاه عالم خواست که به ایشان بنمایند که نه، چنین نیست! به جبرئیل علیهالسلام فرمود: برو و مرا در جایی که ابراهیم علیهالسلام نشنود یاد کن.
جبرئیل علیهالسلام برفت و در وقتی که ابراهیم علیهالسلام نزد گوسفندان بود، بر بالای تلی ایستاد بلندیای ایستاد
و به آواز خوشی گفت:
﴿سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ، رَبُّ الْمَلَائِکَهِ وَالرُّوحِ﴾
آوردن چون حضرت ابراهیم علیهالسلام این ذکر و نام خداوند را شنید، تمام اعضاء و جوارحش به لرزش افتاد به حرکت افتاد. فریاد برآورد حضرت ابراهیم علیهالسلام، از چپ و راست نگاه کرد، دید شخصی بر تلی بلندی ایستاده! به نزد وی دوید و گفت: تو بودی که نام دوست مرا بردی؟!
– گفت بله!
حضرت ابراهیم علیهالسلام گفت: ای بندهٔ حق! نام حق را یکبار دیگر بگو ثلث گوسفندانم از آن تو!
خب ملائکه گفتند که حضرت ابراهیم علیهالسلام این همه خدا را دوست دارد، به چه خاطر است؟
به خاطر اینکه اینهمه بهش مال داده، ملک داده، پول داده.
خب جبرئیل علیهالسلام آمد این ذکر را گفت:
﴿سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ، رَبُّ الْمَلَائِکَهِ وَالرُّوحِ﴾
اینقدر این ذکر در وجود حضرت ابراهیم علیهالسلام انقلاب بهوجود آورد که گفت: ثلث! یک سوم این گوسفندان من، که این گوسفندها به اندازهای بود فقط ۴۰۰ قلاده سگ بود اونجا! ۴۰۰ سگ بود.
مال تو!
جبرئیل علیهالسلام باز نام حق را بگفت!
حضرت ابراهیم علیهالسلام گفت: یکبار دیگر بگو نصف گوسفندانم از آن تو.
جبرئیل علیهالسلام باز نام حق را بگفت!
حضرت ابراهیم علیهالسلام در آن وقت از کثرت شوق و ذوق واله و بیقرار شد. گفت: همهٔ گوسفندانم از آن تو!
یکبار دیگر نام دوست مرا بگو.
جبرئیل علیهالسلام باز بگفت!
ابراهیم گفت مرا دیگر چیزی نیست! خود را به تو دادم. یکبار دیگر بگو یعنی من شدم خدمتکار تو.
جبرئیل علیهالسلام باز گفت!
پس حضرت ابراهیم علیهالسلام گفت: بیا مرا با گوسفندان خود ضبط کن که از آن توست.
جبرئیل علیهالسلام گفت: ای ابراهیم! مرا حاجت به گوسفندان تو نیست. من جبرئیلم! و حقاً که جای آن داری که خدا تو را دوست خود گرداند که وفاداری کاملی و در مرتبهٔ دوستی صادق و در شیوهٔ طاعت، مخلص و ثابت قدم هستی.»
والسّلامعلیکم و رحمهالله و برکاته.
-دکتر وحید باقرپور کاشانی.