صوت ســـخنرانی:
سخنران: دڪتر وحید باقرپور ڪاشانی
𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍
•دانلود ڪلیپ، pdf و صوتِ سخنرانی با ڪلیڪ روے عبارات زیر:
دانلـودویـدئو📥
┓ 🖌┏؛
┛┗؛ بررسی جمعی از نظرات علمای عامه در عدم تواتر قرائتهای قرآن ↓📋 › ؛
أبوشامه کتابی دارد به نام «المرشد الوجیز». در آنجا مینویسد:
«نباید هر قرائتی را که به یکی از قاریان هفتگانه داده شود، گول آن را خورد و آن را صحیح نامید و چنین پنداشت که واقعاً قرآن بدان صورت نازل گردیده؛ مگر اینکه با ضوابط و قوانین صحت مطابقت کند.
در این صورت، نقل آن اجماعی خواهد بود و به یک نفر اختصاص نخواهد داشت. قرائت غیر صحیح این است که از قاریان هفتگانه نقل گردد. زیرا تکیه و اعتماد، بر شرایط و اوصاف قرائت است نه بر اشخاص. خواه از قاریان هفتگانه باشد یا از دیگران که بعضی از آنها اجماعی و برخی غیر معروف میباشد. منتها در اثر شهرت قاریان هفتگانه و کثرت مطابقت قرائت آنها با قواعد مورد اتفاق، انسان نسبت به آن اعتماد بیشتری پیدا میکند تا قرائتهای دیگر».
این مسألهای هست که ایشان بیان میکند. یعنی میگوید که صرف شهرت روی قاریها بوده یا غیر این، نمیتواند ملاک باشد، باید طبق ضوابط جلو برویم. ولی اینکه بگوییم همه این هفت تا قرائت چون مشهور هستند قبول کنیم، میگوید گول اینها را نخورید، این درست نیست.
باز همین جناب ابنجزری میگوید:
«گروهی از علمای قرن اخیر در قرائت صحیح، علاوه بر صحت سند، تواتر را نیز شرط میدانند و میگویند که قرآن تنها با تواتر ثابت میگردد».
اگر چنانچه این قرائت متواتر نباشد، ما نمیتوانیم و این قاریها هم همهشان اخباری که رسیده، قرائتهایی که رسیده، همه تواتر دارد.
«و آنچه بر اخبار واحد آمده است، نمیتوان آن را قرآن نامید. بنابراین قرائتها نیز باید متواتر باشد».
چون قرائتی که به خبر واحد باشد قابل اعتماد نیست و قرآن قابل اعتماد هست، تواتر این را مسجل گرفته، گفته تواتر در قرائتها داشته باشد. در صورتی که عرض من این بود که اصل تواتر قرآن سر جای خودش مسجل و ثابتشده، قرائتها را ما چه واحد بدانیم چه متواتر، ببینید خللی در اصل قرآن وارد نمیکند!
این آمده چه کار کرده؟ گفته ما که قبول داریم که اصل قرآن متواتر هست، اگر چنانچه قرائتها متواتر نباشد، نمیشود اعتماد کرد به قرآن! پس باید اخبار متواتر باشد! حالا بدون اینکه اینها را بخواهند بررسی سندی کنند!
«سپس ابنجزری در مورد این گروه میگوید: این نظریه درست نیست. زیرا اگر قرائتها متواتر بود، ما در این قرائتها به شرایط دیگر نیاز نداشتیم. به دلیل اینکه هر چه از پیامبر بهطور تواتر به ما برسد، باید آن را بپذیریم و اگر ما تواتر را در قرائتهای مختلف شرط لازم بدانیم، در این صورت اکثر قرائتها در اثر نداشتن تواتر از بین میرود. آنگاه ابنجزری اضافه میکند که من نیز قبلاً همین عقیده (تواتر قرائتها) را داشتم. ولی بعداً به اشتباه خود پی برده و از آن عقیده منصرف گشتم و با پیشوایان فعلی و گذشته علم قرائت، همعقیده گردیدم».
پس این هم نکته دیگر که اشاره میکند.
دوباره همین جناب ابوشامه در کتاب المرشد، نقل دیگری باز میفرمایند که میگویند:
«در میان عدهای از اساتید قرائت و پیروانشان، چنین معروف گردیده که تمام قرائتهای هفتگانه، متواتر است و این را نیز اضافه نمودند که واجب است بر نزول این قرائتها از سوی خداوند عقیده داشته باشیم».
گفتم که جمعی گفتند که اگر شما اینها را از طرف خداوند ندانی و تواترش را قبول نداشته باشی، شما از اسلام خارجی!
«آنگاه میگوید: ما نیز به همان عقیده هستیم ولی نه در تمام قرائتها؛ بلکه در قرائتی که همه ناقلان به اسناد نقل آن متحد باشند و کسی آن را انکار نکند. در صورتی که که انکار و اختلاف در قرائتها، فراوان و شایع میباشد. بنابراین در صورت عدم تواتر، حداقل باید اختلاف و انکار در میان نباشد».
تواتر را قبول ندارند و اگر هم بنا باشد که این قرائتها آن چیزی که بالاخره در نظر بگیریم که همه اینها درست باشد، باید اختلاف و انکار در میان نباشد که حالا بعد میگویم که بعضی از قُرا حتی بعضیها را فاسق میدانند!
میگویند تو فلان قاری که داری این را داری نقل میکنی، دروغ بستی! دروغ بستی به پیامبر! پیامبر اصلاً این کار را نکرده! اجتهاد میکنند بعضیها و همدیگر را رد میکنند، و جمعی همدیگر را تکفیر میکنند به خاطر یک قرائت دیگری! و این اختلافبودن دلیل بر این هست که همه اینها معتبر نیست.
این هم یک عبارت.
سیوطی در کتاب الاتقان، جلد اول صفحه ۱۲۹ میگوید که:
«بهترین سخن درباره قرائتها همان است که استاد اساتید، ابوالخیر ابنجزری که پیشوای قاریان در دوران خویش بود، در اول کتاب النشر گفته:
هر قرائت صحیح دارای سه شرط است: ۱. مطابقت با قواعد عربی، ۲. موافقت با یکی از نسخههای قرآن عثمانی، ۳. صحت سند.
سپس میگوید: ابنجزری در این فصل، جداً بحث متقن و محکمی آورده و مطلب سنجیدهای نیز به قلم آورده است».
این عبارت را از سیوطی میآورد.
ابوشامه یک کتابی دارد به نام البسمله:
«درباره کلماتی که میان قاریان مورد اختلاف هست میگوید: ما به تواتر آنها معتقد نیستیم. بلکه به عقیده ما بعضی از قرائتها متواتر و بعضی از آنها غیر متواتر است و این حقیقت بر هیچ فرد باانصاف و محققی پوشیده نیست».
این نظر را میآورد. حالا شیعه آیا واقعاً همچین نگاهی دارد که یعنی بعضی قرائتها را متواتر میداند، بعضی اخبار را واحد میداند یا نه؟
در کتاب تبیان، صفحه ۱۰۵ میگوید:
«بعضی از علما گفتهاند هیچیک از دانشمندان علم اصول به متواتر بودن قرائتها تصریح ننموده و در مقابل آن بعضی از دانشمندها صراحتاً میگویند که قرائتهای هفتگانه به خود قاریان بهطور تواتر رسیده. اما متواتر بودن آنان از خود پیامبر مورد اشکال میباشد، زیرا سندهای قاریان هفتگانه، قرائتها را به پیامبر اسلام بهطور خبر واحد میرساند نه بهطور متواتر».
بعضی بوده از خود قاری بهصورت متواتر دهها نفر شنیدند به دست ما رسیده؛ اما آیا خود آن فرد قاری از خود پیامبر مستقیم دیده یا آن کسی که واسطه بوده، واسطههایی بوده یا خبر واحد بوده؟
ببینید گاهیاوقات فکر میکنند بعضی اخبار متواتر مثلاً به این معنی هست که زیاد گفته شود!
یک ماجرای تاریخی را همه ببینند مشهور هست، اما نگاه میکنید ببینید چه کسی گفته؟ میبینید سرنخش از یک کتاب پیدا میکنید. کتاب شاید از یک نفر نقل کرده. این متواتر نیست! این اعتبار تواتر را ندارد!
اعتبار تواتر این هست که آن ماجرایی که اتفاق افتاده به نحو تواتر گزارش شود نه اینکه از یک نفر گزارش شود بعداً این را دهها نفر بخواهند از آن یک نفر گزارش کنند! این متواتر نیست!
گاهیاوقات قرائتهایی که مطرح شده را دهها نفر قرائت کردند، گفتند. اما آن قاری از چه کسی نقل کرده؟ او هم به نحو تواتر به دستش رسیده یا از یک استادی شنیده استادش از پیامبر شنیده؟ این میشود خبر واحد! خبر متواتر نمیشود!
باز در کتاب تبیان، صفحه ۱۰۶:
«بعضی از دانشمندان متأخر میگویند گروهی از علمای اصول، تواتر هر یک از قرائتهای هفتگانه را ادعا نموده و گروهی دیگر پا را فراتر گذاشته و متواتر بودن تمام قرائتهای دهگانه را ادعا کردند. ولی علاوه بر اینکه هیچ دلیل علمی این مدعا را ثابت و تائید نمیکند، عدهای از خود قاریان اعتراف نمودند که در میان قرائات هفتگانه، قسمتی متواتر و قسمتی دیگر غیر متواتر میباشد ولی هیچیک از قاریان بر تواتر تکتک این قرائتها معتقد نیستند، کجا برسد به تواتر تمام این قرائتهای دهگانه!
آری! متواتر بودن قرائتها نظریه بعضی از علما اصول است، ولی اهل هر فنی به رموز و زوایای علم خویش آشناتر از دیگرانند».
«تبیان» باز صفحه۹۰ نقل میکند میگوید:
«مکّی (فردی به اسم مکّی)، درباره قرائتها میگوید: چه بسا تنها قرائتی را معتبر دانستهاند که عاصم و نافع بر آن اتفاق نظر داشته باشند، زیرا قرائت این دو نفر از تمام قرائتها بهتر و از نظر سند، صحیحتر و از نظر لغت عرب، فصیحتر است».
در کتاب اعجازالقرآن رافعی، صفحه۵۳-۵۲ هم آورده که:
«از کسانی که حتی درباره قرائتهای هفتگانه نیز بر عدم تواتر معترف هستند، شیخ محمدسعید عریان است. او در تعلیقاتش میگوید: هر یک از قرائتها دارای شذوذ و خلاف قاعده میباشد و حتی در قرائتهای هفتگانه نیز این شذوذ در مواردی به چشم میخورد. باز میگوید:
صحیحترین قرائتها در نزد علما از نظر مورد اعتماد بودن راویانشان، قرائت نافع و عاصم است و اما از نظر دارا بودن به جهات بیشتری از وجوه فصاحت، قرائت ابوعمرو و کسائی است».
تو این زمینه میخواهم بگویم تقویت از جهاتی کردند، باز تقویت از جهات دیگری قاری دیگری را کردند.
-دکتر وحید باقرپور کاشانی.