صوت ســـخنرانی:
سخنران: استــاد رفیعــی
𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍
•دانلود ڪلیپ، pdf و صوتِ سخنرانی با ڪلیڪ روے عبارات زیر:
دانلـودویـدئو📥
– مجری: فرمودند سلام، خسته نباشید. همسرم حجاب دلخواه من را ندارد آقای دکتر رفیعی! چگونه باید با او در این مورد صحبت بکنم؟ خواهش میکنم که من را راهنمایی بکنید.
– دکتر رفیعی:
آقای شریعتی، خیلی به ما در جاهای مختلف که میرویم، سفارش میکنند در برنامهها راجع به حجاب صحبت بشود. این واژهٔ دلخواه را من از ایشان خواهشم این است که تعریف کنند یعنی چه؟! یک وقت حجاب دلخواه من این است که من خانمم فقط یک چشمش بیرون باشد! این دیگر فراتر از حد حجاب هست!
ببینید اسلام این دست را جایز دانسته، صورت را جایز دانسته. چادر خیلی عالی است! ولی الان ممکن هست افرادی باشند مانتو بپوشند خیلی هم پوشششان پوشش خوبی باشد.
– مجری: یعنی آن حجاب استاندارد را داشته باشند.
– دکتر رفیعی:
حجاب دلخواه اگر مقصود ایشان بههرحال آن حجاب خارج از حد استاندارد هست، این را باید با هم توافق بکنند! زن و شوهر هستند با هم صحبت کنند، آقا را قانع کند یا خانم را قانع کند.
ولی بهصورت کلی من عرض میکنم، برای باحجاب کردن دختران در جامعه مخصوصاً نسل جدیدی که دارد میآید، راهش تشر و توهین و تحقیر و اینها نیست! اینکه آی بیحجاب بیدین است! آی جهنم فلان میشود! نه! بلکه با ملاطفت، نرمی، بیان آثارش، بیان ثمراتش!
چندی قبل یک دختر خانمی به من زنگ زده بود میگفت حاجآقا من اصلاً مانتوی حسابی هم نمیپوشیدم؛ یک بلیز و یک شلواری، موهایم هم بیرون بود. اما به این نتیجه رسیدم که خودم دارم اذیت میشوم! دیدم من پسفردا اگر ازدواج کنم ممکن است بخشی از این درواقع زیبایی که باید در اختیار همسرم باشد را دارم به دیگران میفروشم! خودم دارم برای خودم ناامنی ایجاد میکنم، چشمهایی دنبال من ممکن است باشد! به این نتیجه رسیدم که حجاب داشته باشم! لذا الان چادری شدم خیلی هم راحت هستم.
و لذا باید با آن ملاطفت و با آن نرمی مطرح کرد. البته اهرمهای تشویق را هم باید زیاد کنیم! ببینید من به همه عرض میکنم اینجا؛ کاسبها، راننده تاکسیها، نمیدانم ادارات، اینطور نباشد بیحجابها را بیشتر تحویل بگیرند! این تشویق میشود!
وقتی بازار میرود، بیشتر تحویلش میگیرند، وسیلهٔ عمومی زودتر سوارش میکنند، در اداره کارش را زودتر راه میاندازند؛ نتیجه اینکه این تشویق میشود! مصمم میشود!
من این خاطره را چندبار گفتم. سال گذشته من ایام نوروز با خانواده اصفهان بودم. رفتند اینها یک جاهایی بگردند همان اطرافی که هست؛ اصفهان جاهای متعدد دارد، سی و سه پل، پل خواجو و جاهای دیگر.
دختر ده یازده من که چادری هم هست، وقتی آمد تو ماشین دیدم خیلی خوشحال هست!
گفتم چی شده؟ گفت پنج شش جا در این مسیر من را تشویق کردند! یکی به من کیف کوچک داد! یکی دفتر نقاشی داد! یکی بسته ماژیک داد! باریکلا، باریکلا! تو حجاب داری!
این خیلی مهم است! این شرمندهٔ این نیست که حجاب دارد!
انگیزهاش را تقویت میکند، انگیزهاش را زیاد میکند! و لذا این اهرمها را خانوادهها یک مقداری بیشتر کنند. امیدواریم که این حجاب گسترش پیدا بکند در جامعهٔ ما؛ و هر کسی، خانمش، دخترش، مال خودش باشد، در خانهٔ خودش حفظ بشود.
ببینید ما جلوی هزاران چشم را نمیتوانیم بگیریم ولی جلوی یک نفر خودمان را میتوانیم بگیریم!
🤷♀️ 🤷♀️