صوت ســـخنرانی:
سخنران: دڪتر وحید باقرپور ڪاشانی
𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍
•دانلود ڪلیپ، pdf و صوتِ سخنرانی با ڪلیڪ روے عبارات زیر:
┓ 🖌┏؛
┛┗؛ حسن و قبح عقلی و شرعی ↓📋 › ؛
در مورد حسن و قبح، گفته شد که ما یک حسن و قبح عقلی داریم، یک حسن و قبح اعتباری داریم، یک حسن و قبح شرعی داریم. حسن و قبح عقلی به این معناست که خروجی عقل عملی هر عاقلی، یکسری اموری را برای خودش بدیهی میداند؛ یکسری حکم برای خودش دارد؛ نه اینکه از خارج انتزاع کرده، خودش حکم دارد. مثلاً ظلم را بد میداند، خیانت را بد میداند، عدالت را خوب میداند. عقل هر عاقلی! حالا عقل هر عاقل، میخواهد عاقل دیندار باشد! عاقل بیدین باشد! عاقل خداپرست باشد! عاقل خداناباور باشد! اصلاً فرقی نمیکند! عقل هر عاقلی، حکم میکند که یک اموری بد هست، یک اموری قبیح هست، یک اموری حَسن هست. این میشود حسن و قبح عقلی.
حسن و قبح شرعی میگوید همان چیزی که خدا میگوید، همان چیزی که امر میکند، عین عدالت هست و آن چیزی که نهی میکند، این قبیح هست؛ ولو اینکه آن چیزی که عقل ما حکم میکند، ظالمانه باشد، خیانت باشد، همان از خدا سر بزند! این حَسن هست! مثالی که زدم این است که یعنی مثلاً خداوند متعال شمر را به اعلیٰ درجهٔ بهشت ببرد، امام حسین علیهالسلام هم ببرد در قعر جهنم؛ این کارش حَسن هست! حالا ولو اینکه شمر با اختیار خودش جنایت کرده، امام حسین علیهالسلام هم با اختیار خودش در مسیر کمال قرار گرفته، اما چون مِلک خداست، خدا این امام حسین علیهالسلام را در قعر دوزخ ببرد و شمر را در اعلیٰ درجهٔ بهشت ببرد، این حسن و قبح را اینطوری معنی میکنند. البته اینجا نکته سر این است که خدا ظلم نمیکند! خدا خیانت نمیکند، اعتقادمان این است که خدا خیانت نمیکند! و اگر میگوییم که حسن و قبح عقلی، به تعبیری تعیین تکلیف هم برای خدا نمیکنیم! بگوییم چون عقل ما مثلاً این امر را قبیح میداند، پس بر خداست که ترک کند، با این عقلمان برای خداوند حدود و ثغوری برای افعالش قرار میدهیم! نه اینطوری نیست! عقل ما کشف میکند که این امر قبیح هست و خداوند این عقل را خودش داده و بر اساس حق و سرهبودن و صحیحبودن، عمل میکند. اینطوری هم نیست که امام حسین علیهالسلام را نتواند مثلاً ببرد دوزخ! چرا اختیارش را دارد اما این کار از خدا سر نمیزند!
پس ما در حقیقت اگر چنانچه حسن و قبح شرعی هم بخواهیم لحاظ بکنیم، با توجه به حسن و قبح عقلی ما میگوییم اینها با همدیگر در تناقض نیستند. کمااینکه اشاعره گفتند که ممکن است عقل شما یک حکم بکند، خدا مسالهٔ دیگری را بخواهد در نظر بگیرد نسبت به بدیهیات! ما میگوییم نه!
عقلی که هست، مشخص هست از ناحیهٔ خداست، عصمت دارد، خداوند متعال هم امر به امر قبیح نمیکند، یا بگوید که مثلاً فرض کنید عدالت را زیر پایت بگذار یا مثلاً خیانت را انجام بده خودش هم بخواهد چنین کاری را انجام بدهد!
پس این هم شد حسن و قبح شرعی.
-دکتر وحید باقرپور کاشانی.