علامه سماوی در ابصار العین گوید که ام البنین علیهاالسلام همه روزه در بقیع می رفت و مرثیه می خواند، هنگامی که زن ها او را ام البنین می گفته اند و تسلیت می دادند این ابیات را انشاء کرد:
لا تَدْعُوِنِّی وَیْکِ أُمَّ الْبَنِینَ تُذَکِّرِینِی بِلِیُوثِ الْعَرِینِ
واى بر تو مرا دیگر مادر پسران مخوان که مرا به یاد شیران بیشه ام می اندازى
کَانَتْ بَنُونَ لِی أُدْعَى بِهِمْ وَ الْیَوْمَ أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنِینَ
من پسرانى داشتم که به خاطر آنان مرا ام البنین می خواندند ولی امروز دیگر پسری ندارم
أَرْبَعَهٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبَى قَدْ وَاصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِینِ
چهار پسر که مانند عقاب های کوهسار بودند و با بریده شدن رگ حیات یکى پس از دیگرى به مرگ پیوستند
تَنَازَعَ الْخِرْصَانُ أَشْلاءَهُمْ فَکُلُّهُمْ أَمْسَى صَرِیعا طَعِینَ
بر سر نعش آن ها نیزه ها به ستیزه برخاستند و همه آنان از زخم نیزه به خاک افتادند
یَا لَیْتَ شِعْرِی أَ کَمَا أَخْبَرُوا بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِیعُ الْیَمِینِ
اى کاش می دانستم آیا چنان که خبر دادند؛ عباس من دست راستش قطع شده بوده است؟
( ریاحین الشریعه،ذبیح الله محلاتی ۳/۲۹۴)