تعابیر قاعده در کتب فلسفى از قاعده (الواحد) تعابیر مختلفى به چشم مى خورد که مشهورترین آنها (الواحد لایصدر عنه الا الواحد) و یا (الواحد بما هو واحد لایصدر عنه الا واحد) است. تعابیر دیگر این قاعده عبارتند از: (کل ما یلزم عنه اثنان معاً لیس احدهما بتوسط الآخر فهو منقسم الحقیقه);1 (الواحد الحقیقى لایوجب من حیث هو واحد الا شیئاً واحداً بالعدد);2 (کل بسیط فان ما یصدر عنه اولا یکون احدى الذات);3 (الواحد المحض البسیط من جمیع الجهات لا یمکن ان یصدر عنه الا الواحد)4 و (الواحد الحق الصرف و کذا الواحد بما هو واحد لایصدر عنه من تلک الحیثیة الا واحد).5 معناى قاعده میرزا مهدى آشتیانى که شاید بهترین دقت فلسفى در مورد این قاعده را به خود اختصاص داده است, مى گوید: مراد از واحد در طرف علت واحد به وحدت حقیقیه و مراد از واحد در طرف معلول, واحد به وحدت غیر حقه است. مراد از صدور در قاعده, اخراج معلول از حد لیس مطلق و عدم ذاتى به سرحد وجود است.6 بنابراین, معناى قاعده چنین است که از علت واحد حقیقى, از آن حیث که واحد است, تنها یک معلول واحد صادر مى شود و نه بیشتر.
مطالعه بیشتر »مقالات
سلسه مباحثی پیرامون اهل کتاب (بخش دوم)
تتمه بحث پیرامون پاک یا نجس بودن اهل کتاب گفته شد ، عدهای از فقها آنها را پاک می دانند و نجاست آنها را، سیاسی میدانند و کفته میشود این به خاطر این است که ارتباط مسلمین با آنان قطع شود تا مسلمانان از خط تأثیرات منفی اهل کتاب محفوظ بمانند. تعدادی از مراجع هم آنها را نجس میدانند و هر دو گروه برای نظر خودشان به قرآن استناد کردهاند.
مطالعه بیشتر »اثبات امامت امیرمؤمنان علی علیهالسّلام از زبان فضل بن شاذان
تاب ارزشمند مناظره با دانشمندان تألیف عارف عامل مرحوم آیتالله سیّدعلی علمالهدی، اثري خواندني و جالب توجّه است. نظر به اهمّيّت مناظـرههاي ايـن كتاب، پارهاي از آنها در شمارههاي پيشين درج شد. در شماره حاضر، مناظره سی و یـکم از اين اثر، که در واقع اثبات امامت حضرت عـلـي عليهالسَّلام، از زبان عالم بزرگوار فَضْل بن شاذان نيشابوري است، با اندكي ويرايش تقدیم میگردد؛ تا علاوه بر بیان فضایل بیشمار امیرمؤمنان و پيشواي پارسايان، روح بلند اين عالم شيعي نيز شاد گردد
مطالعه بیشتر »نشست هشتم
بزودی فایل متنی کامل و چکیده محتوای همایش پیاده سازی می شود. دانلود فایل صوتی همایش دانلود متن کامل همایش دانلود فایل تصویری
مطالعه بیشتر »سلسه مباحثی پیرامون اهل کتاب (بخش دوم)
تتمه بحث پیرامون پاک یا نجس بودن اهل کتاب گفته شد ، عدهای از فقها آنها را پاک می دانند و نجاست آنها را، سیاسی میدانند و کفته میشود این به خاطر این است که ارتباط مسلمین با آنان قطع شود تا مسلمانان از خط تأثیرات منفی اهل کتاب محفوظ بمانند. تعدادی از مراجع هم آنها را نجس میدانند و هر دو گروه برای نظر خودشان به قرآن استناد کردهاند. ﴿وَ طَعامُ الَّذینَ اُوتُوا الکِتابَ حِلٌّ لَکُم﴾[1] این آیه میفرماید: طعام کسانی که اهل کتاب هستند، برای شما حلال است. در این آیه، بین مجتهدین در مورد معنای طعام اختلاف است بعضی میگویند یهود و نصاری اگر نجس هم باشند، گندم و جو آنها نجس نیست و عدهای هم میگویند « ما یُطعِِمُ بِه » که شامل چیزهای دیگر مثل غذاهای پخته و دیگر غذاها هم میشود، نیز نجس نمیباشد. البته این اختلاف در مورد یهود و نصاری، اختلاف اجتهادی است. یعنی حقیقت آنطور که باید و شاید برای ما واضح نیست، لذا برای تحقیق پیرامون این مطلب، کتابی به نام « منابع فقه» نوشته محمدتقی جعفری که دارای چند موضوع است معرفی میشود که یکی از آن موضوعات مربوط به اهل کتاب است و ایشان روایات مربوط به این موضوع را در آنجا جمع آوری کردهاند، منتهی صادر کردن فتوی به عهده مجتهد است
مطالعه بیشتر »مولوی شیعه یا سنی؟ / آیت الله سیّد جواد مدرسی یزدی
مولوي با اينكه از گروه صوفيه است ( و آنها بيشتر از ديگران مدعي علاقه به اهل بيت هستند ) در اشعار و آثار خود نشانداده كه از فيض ارتباط با اهل بيت (ع) محروم بوده، و در اين زمينه حتي از بعضي اقران صوفي مشرب خود نيزعقب ترمانده است . تا آنجا كه دشمنان اهل بيت (ع) چون معاويه را مشمول الطاف صوفيانه خود قرار داده و براي آنها انواع كرامتها تراشيدهاست . درحالي كه مثلاً سنايي يعني همان شخصي كه مولوي شديداً به او علاقهمند و اشعــارش مــورد تـوجه وي است درمورد معاويه چنين ميگويد : داستان پسر هند مگر نشنيدي كه از او و سه كسِ او به پيمبر چه رسيد مواردي كه درمتن آمده[2] براي اثبات تسنن مولوي كافي است. ولي براي روشن ترشدن مطلب و بستن راه هرگونه بهانه و عذر ، نكات ديگري به اجمال اضافه ميشود:
مطالعه بیشتر »سلسله مباحثی پیرامون اهل کتاب (بخش سوم)استاد مردانی
در شمارههاي قبل در رابطه با معرفي اهل كتاب، به موضوعاتی از قبیل عدم طهارت آنان، اصالت يهوديت و نصرانيت و ماهيت وحي الهي اشاره شد. در اين شماره، پس از نگاهي اجمالي به زندگي حضرت موسي عليه السلام و نیز مقام ذات اقدس اله و پیامبران الهی از دیدگاه تورات موجود، انطباق يا عدم انطباق آن را با وحي الهي بررسی خواهیم کرد. در حاشيه، بحثي مختصر از سير تاريخي تورات آورده شده تا علّت منحرف شدن آن از مسير حقيقي خود مشخص گردد. مختصري از زندگي حضرت موسي عليه السلام حضرت موسي عليه السلام[1] در سال 1837 ق.م متولد شد. آن زمان مصادف بود با حکومت رامسس دوم يا همان وليد بن مصعب و نیز تا حدودي با حكومت ضحاك، پادشاه ظالم و جبّار ايران. پدر ايشان عمران نام دارد كه در تورات به نام عمرام آمده است. مادرش يوكابد، و همسرش صفورا و فرزندانش برسيون ( فرصوم ) و اليعذر ( العاذار ) نام داشتند. حضرت موسي عليه السلام پس از تولد به تقدير الهي به كاخ فرعون راه پيدا كرد و مدّت 33 سال در قصر فرعون در كمال آسايش زندگي نمود. اما پس از كشته شدن آن مرد قبطي، كه گويا خبّاز فرعون بوده است، از قصر فرعون متواري شده و به سوي مَديَن ميرود.
مطالعه بیشتر »تاریخچه خرافه تثلیت
"تثليث" در لغت به معناي سه انگاري و سه گانه پرستي است و در اصطلاح به معناي قائل بودن به سه مبدأ و اقنوم پدر، پسر و روح القدس ميباشد. در قرآن كريم در چهار آيه به تصريح دربارة تثليث و اعتقاد نصاري به آن سخن گ فته شده است; چنانكه در آيه 171 سورة "نسأ" ميفرمايد: "... ولا تَقولوا ثَلـَثَةٌ انتَهوا خَيرًا لَكُم اِنَّمَا اللّهُ اِلـَهٌ واحِدٌ سُبحـَنَهُ اَن يَكونَ لَهُ ولَدٌ لَهُ ما فِي السَّمـَوَتِ وما فِي الاَرضِ وكَفيَ بِاللّهِ وكيلا; و مگوييد: ]خدايان[ سه ركناند ]از اين گفته[ باز آييد تا ]آن[ برايتان بهتر باشد جز اين نيست كه خدا معبود يگانه است. از آن كه فرزندي داشته باشد پاك و منزّه است. آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آن اوست و خداوند به عنوان كارساز بس است." پيدايش تثليث در ميان مسيحيان با عنايت به آيات قرآن كريم و شواهد تاريخي، آيين مسيحيت همانند همة اديان آسماني در آغاز بر اساس توحيد بنا گذاشته شد، آنگاه برخي كاهنان با استناد به برخي كتابهاي يهوديان، و به اقتباس از مصريان قديم و برهمايان هند تثليث را ترويج كرده و يكتاپرستي را به فراموشي سپردند. بسياري از دانشوران راست جوي اروپايي كه پيرامون اين اصل و بتپرستي تحقيق كردهاند، با شواهد بسياري از كتابهاي ديرين و تواريخ ثابت كردهاند كه اساس تثليث از آيينهاي هندي پيش از "بوديسم" اتخاذ شده،
مطالعه بیشتر »رجعت
رجعت، امرى حتمى الوقوع است و اين امر منحصر به برخى از صلحا و اشقيا مىشود. امام حسين(ع)نخستين مراجعت كننده به دنيا است و پس از انتقامگيرى از پديدآورندگان فاجعه عاشورا و گستردن صلح و صفا و آرامش در عرصه گيتى، مدت بسيارى را به اداره امور عالم و حاكميت بر جهان بشريت مى پردازند. "رجعت " را كه عبارت است از "بازگشت گروهى از مؤمنان خالص و طاغيان و كفار بسيار شرور بعد از ظهور حضرت مهدى(ع) و در آستانه رستاخيز "1 بايد از جمله امورى دانست كه اعتقاد بدان خاصه پيروان مكتب تشيع است. و از جانب امامان بزرگوار شيعه(ع)، تأكيدات فراوانى بر اعتقاد بدان وارد گرديده است؛ تا بدانجا كه در حديثى از امام جعفر صادق(ع)، عدم ايمان به آن، همسنگ و هموزن انكار ايشان قرار داده شده و كسانى را كه بدين موضوع اعتقاد ندارند، خارج از دايره »امامت و ولايت« معرفى فرمودهاند: « از ما نيست كسى كه ايمان به رجعت نداشته باشد...»2 بايد دانست؛ امر رجعت اگر چه در ابتدا براى ما آدميان - كه محصور در حصار ماديات هستيم - شگفتآور و عجيب به نظر مىرسد، و به همين دليل گاهى در اين امر شك و ترديد مىنماييم و حتى زمانى هم پا را فراتر نهاده و به انكار آن مىپردازيم !!
مطالعه بیشتر »ابلاغ سوره برائت و اثبات مقام امامت
در سال نهم هجرت بود كه رسول خدا صلى الله عليه وآله ابتدا ابوبكر را براى خواندن سوره برائت و اعلام بيزارى خدا و رسولش از مشركان، به مكه فرستاد؛ اما وقتى به نيمههاى راه رسيد، جبرئيل نازل شد و به پيامبر دستور داد كه اين سوره بايد توسط خود شما يا كسى كه از خود شما و همانند شما است خوانده شود. پس از آن، پيامآور خدا اميرمؤمنان عليه السلام را به دنبال ابوبكر فرستاد تا آيات قرآن را از او بستاند، ابوبكر را برگرداند و خود آن را موسم حج در مكه بخواند. ابوبكر كه از اين قضيه به شدت ناراحت شده بود، با چشمان گريان بازگشت و دليل آن را از پيامبر پرسيد، آن حضرت نيز فرمود كه خداوند دستور داده است كه اين مأموريت را يا خودت انجام بده يا شخصى همانند خودت.
مطالعه بیشتر »