حلول از اعتقادات اهل حق
ازجمله اعتقادات اهل حق، اعتقاد به حلول یا تجلی ذات حق در جامه و دون بشر است. ابتدا لازم است حلول را تعریف کنیم تا روشن شود مشکل عقیده به حلول چیست.
تعریف حلول
حلول عبارت است از فرود آمدن چیزی در غیر خود و در اصطلاح به معنی حلول ذات خداست در اشیاء. کسانی را که به این عقیدهاند که خدا در اشیا و در مرشدان حلول کرده است را حلولیه گویند.[۱] بعضی دیگر مینویسند: «حلولیه گویند خدای تعالی در ما حلول کرده است و همچنین در ابدان جمیع عارفین.»[۲] و در تعریف آن نیز آمده است: «خداوند متعال اجسامی را برگزید که معانی ربوبیت در آنها حلول کرده»[۳] و در برخی از کتابهای اهل حق آمده است: «یارستان (اهل حق) به “جامه” و “مظهر”، “دون” هم میگویند و بنابر عقاید یارسان انسان دارای ذره ای از ذرات خدایی است، این ذرات الهی که در تن آدمی وجود دارد، همیشه در نزد پاکان و برگزیدگان در گردش میباشد و به این “حلول” یا “دونادون” میگویند.»[۴] و بنا به خلاصه “نامه سرانجام”(کتاب مقدس اهل حق) «جامه به معنی پیکره و قالب انسانی است و چنانچه به تکامل برسد نور و فروغ الهی در آن تجلی میکند و به پایه مظهریت میرسد.»[۵]
ریشه تاریخی حلول
اگرچه حلول و تجلی ذات در ادیان مسیحی و یهودی نیز موجود بوده، اما احتمالاً مساله حلول و مظهریت یافتن خداوند در جامه بشر از عقاید زرتشتیها به این مسلک سرایت کرده باشد. زیرا این عقیده از قدیم در میان ایرانیان رایج بوده که در اوستا به آن “خورننگه” و در پهلوی “خوره” و در فارسی “فر و فره الهی” میگویند و برخی مینویسند: «این در اثر مجاورت یهودیان با ایرانیان در مغرب ایران و مهاجرت اقوامی از مغرب ایران به ارض موعود به آیین یهود نیز راه یافته و عنوان “شخینا”[۶] به خود گرفته است. مثلاً در اوستا آمده است که: «هوشنگ شاه و کیکاووس در شمار پارسایان و پاکانی بودند که به فره ایزدی نائل گشته،[۷] چیزی همانند محل تجلی ذات حق بودند.
“فر” در دین زرتشت تفسیر خاصی دارد. زرتشتیان جمشید را که از پادشاهان بود، دارای فر معرفی میکنند. اما گویند به علت دروغگویی وی، سه بار “فر” از او جدا شد. همین دلیل موجب شده تا برخی اعتقادات عامه مردم را در دین زرتشت درباره فر، بهصورت عقیده به حلول ضبط کرده باشند.
در دفتر مقدس اهل حق خصوصاً دوره “زلال زلال” میتوانیم مشابهت و یکسانی مفهوم “دون” و “فره” را بیابیم. درباره مظاهر الوهیت که آنهم به دون تعبیر شده است، در متون دینی پیش از اسلام نمونههای بسیاری میتوان یافت ازجمله آنها مظاهر دهگانه بهرام است که در دو مظهر “اوتار” بهصورت انسان ظاهر شده است.[۸]
بعضی دیگر معتقدند: «صاحب کتاب بیان الادیان میگوید که اصل حلول و اتحاد بعد از جرنانیّه که طایفهاند که از صابئیّه و از ترسایان برخاستهاند و غلات شیعه، یعنی آنان که بعضی از ائمه اثناعشر را خدا میدانند و غلات اهل سنت و جماعت، یعنی صوفیه که مشایخ خود را اللّه میدانند، حلول و اتحاد را از ترسایان فرا گرفتهاند.»[۹] بنابراین از قدیم الایام در بین ادیان باستانی چنین عقیده ای وجود داشته است و شاید این عقیده در ادیان هندوئیزم و شرقی نمود بیشتری یافته است.
پینوشت:
[۱]. فرهنگ مصطلحات عرفا،ص ۵۳؛ به نقل از خواجه دین، سید محمدعلی، سرسپردگان، ۱۳۴۹، ص ۱۲
[۲]. اردبیلی مقدس، حدیقه الشیعه، انصاریان، قم، ۱۳۸۳، چاپ سوم، ج۲، ص ۷۵۱
[۳]. ابونصر سراج طوسی، اللمع فی التصوف، اساطیر، چاپ دوم، ۱۳۸۸، ص ۴۴۳
[۴]. سوری ماشاالله، سرودهای دینی یارسان، تهران، امیرکبیر، ۱۳۴۴، ص ۱۷۶؛ به نقل از صفی زاده، صدیق، نوشتههای پراکنده درباره یارسان، تهران، عطایی، ۱۳۶۱، ص ۴۲
[۵]. صفی زاده، صدیق، نوشتههای پراکنده درباره یارسان، تهران، عطایی، ۱۳۶۱، ص ۵۱
[۶]. شخینا در تلمود به معنای حضور دائمی خداوند و یا آرامش بیان گردیده است. به اعتقاد ربیها، براساس متن کتاب مقدس («برای من یک میشگان (مسکن مقدس) بسازید؛ تا در میان ایشان ساکن شوم»[خروج ۲۵/۸]) ذات متبارک خداوند به دنبال محلی بود تا در آن سکنی گزیند، اما این امر حاصل نمیشد تا آنکه خیمه عهد (خیمهٔ عهد عبارت است از خیمه و چادری که بهفرمان خداوند در صحرای سینا برافراشته شد تا کتیبه هایی که ده فرمان بر آن حک شده بود در آن قرار گیرد موسی (علیه السلام) ساعاتی از روز در این خیمه به عبادت میپرداخت.) توسط موسی در صحرا برافراشته شد. ازآنپس شخینای الهی در آن خیمه آرامش گرفت و بعدازآن در کوه سینا و سپس در بیت المقدس منزل گزید.
[۷]. صفی زاده، صدیق، نوشتههای پراکنده درباره یارسان، تهران، عطایی، ۱۳۶۱، ص ۴۵؛ به نقل از یشتها، ج ۱، ص ۵۱۳
[۸]. فرخ منش صحبت، مقدمهای بر دین و روان با تاکید بر اهل حق، نهضت، تهران، ۱۳۸۲، ص ۱۳۶
[۹]. اردبیلی مقدس، حدیقه الشیعه، انصاریان، قم، ۱۳۸۳، چاپ سوم، ج۲، ص ۷۵۲
برای مطالعه بیشتر در این زمینه ن ک به شناخت فرقه اهل حق نوشته عبدالله خدابنده و مقدمهای بر دین و روان نوشته صحبت فرخ منش
اهل حق›اعتقادات›مباحث کلامی