گفت وگو با دکتر لطف الله نبوی درباره منطق ابن سینا: شیخ منطق

ebnsina

نویسنده: یاسرخوشنویس

کتاب های «توسعه منطق عربی»، «موجهات زمانی در منطق عربی» و برخی دیگر از مقالات نیکلاس رشر، فیلسوف و منطقدان معاصر آلمانی، نقش ویژه ای در بازشناسی نقش منطقدانان اسلامی در توسعه منطق داشته است. دکتر لطف الله نبوی استاد دانشگاه تربیت مدرس ترجمه مقالاتی از رشر را به همراه آثاری از خود در کتاب «منطق سینوی به روایت نیکلاس رشر» به چاپ رسانده است. متن زیر مصاحبه ای است که در مورد این کتاب با وی داشته ایم.

* شما در کتاب «منطق سینوی به روایت رشر» از دوره منطق اسلامی با نام منطق ابن سینا یاد کرده اید. آیا می توانیم منطقدانان دیگر مانند سهروردی یا خواجه نصیر را پیرو مکتب ابن سینا بدانیم؟
حرکت ترجمه در قرن دوم هجری خصوصاً در بغداد شروع شد و نزدیک به صد سال طول کشید. مترجمین بزرگی مثل حنین بن اسحاق و پسرش، متی بن یونس و فارابی در این دوره آثار بسیاری را به عربی ترجمه کردند. مترجمان اولیه عمدتاً سریانی زبان و مسیحی بودند تا می رسیم به فارابی که مسلمان و شاگرد متی بن یونس بود. این افراد عمدتاً به ترجمه پرداختند، اما از فارابی به بعد شرح و بسط افکار شروع می شود. اگرچه سنت شرح نویسی تا قرن ششم یعنی تا زمان ابن رشد هم ادامه پیدا می کند، اما در بخش شرقی تمدن اسلامی با کارهای ابن سینا از دوره شرح خارج می شویم و حدود ۲۰۰ سال با دوره ابداع و رشد علوم، نه تنها در منطق بلکه در ستاره شناسی، ریاضیات و علوم طبیعی مواجه هستیم. اصولادوره های ابداع منحصر به یک رشته نیستند. این دوره را نباید به نام دوره ابن سینا نامگذاری کنیم، بلکه باید بگوییم منطق سینایی یا سینوی؛ همچنان که وقتی می گوییم منطق ارسطویی مقصود منطق ارسطو نیست. صحبت از منطق سینوی است نه منطق ابن سینا. به نظرم واژگان دیگر مانند منطق عربی که در آثار غربی مطرح است، مناسب نیست. یک دوره علمی را نمی توان تنها به یک قوم یا زبان ارجاع داد. منطق اسلامی هم مناسب نیست. شاید بتوان از فلسفه اسلامی صحبت کرد، اما در مورد منطق یا ریاضی یا علوم طبیعی این تعبیر رسا به نظر نمی رسد. اگر بخواهیم به یک دوره علمی نامی بدهیم، مناسب است که به مبدعان آن اشاره کنیم، چون ابداعات اصلی به ابن سینا بازمی گردد، من تأکید دارم که می توانیم این دوره را به نام دوره سینوی نامگذاری کنیم. حتی سهروردی هم با آن که آرای ابتکاری قابل توجهی دارد، اما این ابتکارات به یک نظام جدید منتهی نمی شود، خصوصاً بحثی که در مورد «ضرورت بتاته» مطرح کرده است، ابداعی است، اما نمی توان آن را یک نظام منطقی تلقی کرد، بلکه این ایده را می توان تداوم و تکامل کارهای ابن سینا دانست. ابن سینا بر تمایز جهت سور و جهت حمل تأکید داشت؛ سهروردی در نظریه ضرورت بتاته ، جهت محمول را نیز مطرح می کند، اما نظام منطقی جدیدی بنا نمی کند و در مجموع در سنت ابن سینا حرکت می کند. همین طور در مورد خواجه نصیرالدین، شما در کتاب اساس الاقتباس آرای ابتکاری زیادی می بینید، اما همه آنها در تدقیق و بسط نظام ابن سیناست، نه یک نظام جدید.
به طور کلی در بخش غربی تمدن اسلامی بیشتر به شرح و بسط پرداخته شده است. حتی ابن رشد هم یک شارح خوب ارسطو است و نه یک مبدع، تا آنجا که ابن خلدون در مقدمه به این نکته اشاره می کند که دیگر، به آثار قدما اهمیت داده نمی شود و انتظار دارد که سنت شرح نویسی تقویت شود. اما در بخش شرقی، پس از ابن سینا، ابداع و تولید اهمیت پیدا می کند و سعی می شود که از سنت یونانی فرارفته شود. برای نمونه ابن سینا در مقدمه کتاب حکمه المشرقیین از سنت شرح نویسی انتقاد می کند و می گوید که باید فکر یونانی را به خوبی درک کنیم و بعد از آن فراتر رویم.
* قدری عجیب به نظر می رسد که رشر به منطق دوره اسلامی پرداخته. آیا مطالعات رشر را باید جزئی از یک مطالعه گسترده تر در مورد تاریخ منطق دانست یا بیشتر علاقه شخصی رشر منجر به این مطالعات شده است؟
سؤال خوبی است. حوزه های جدید منطق مانند منطق موجهات و منطق زمان اساساً با مطالعات تاریخ منطق شروع شدند. مورخان متوجه شدند که ارسطو، ابن سینا و منطقدانان اواخر قرون وسطی مانند بوریدان به منطق موجهات پرداخته اند؛ همین طور رواقیون، ابن سینا و منطقدانان قرون وسطی مباحث زمان را مطرح کرده اند.
در ،۱۹۵۷ آرتور پرایور از پایه گذاران منطق زمان، کتابی تحت عنوان «جهت و زمان» نوشت. از آن زمان منطقدانان به رابطه مباحث موجهات و مباحث زمان علاقه مند شدند، یکی از این افراد رشر بود. وی خصوصاً به رابطه زمان و جهت در کارهای دئودروس رواقی، برای نمونه در شاه برهان دئودروس و همین طور بحث نظریه موجهات زمانی در آثار ابن سینا علاقه مند شد. رشر خود منطقدان بسیار خوبی است و از مورخان منطق نیز هست. او به این نکته پرداخت که ریشه های تاریخی بحث های موجهات زمانی چه بوده است. وی از ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۵ روی این موضوع مطالعه کرد و آثار متعددی را منتشر نمود. تنها کتاب تاریخ منطق در دوره اسلامی با نام «توسعه منطق عربی» توسط دانشگاه پیتس بورگ در ۱۹۶۶ منتشر شد. رشر ترجمه موجود از کتاب «شمسیه» کاتبی قزوینی را که توسط اسپرینگر ترجمه شده بود، مطالعه کرد و متوجه شد که اسپرینگر بخش های موجهات را حذف کرده است. رشر بخش موجهات را ترجمه کرد و به صورت یک تحقیق مستقل با عنوان «موجهات زمانی در منطق عربی» در سال ۱۹۶۶ منتشر نمود. رشر به این ایده رسید که نه تنها باید رویکرد تاریخی داشت، بلکه باید رویکرد تطبیقی هم داشت، برای همین رشر سعی کرد که نظریه موجهات زمانی را با فرمول بندی معاصر بازنویسی کند که به نوعی ابتکار خود اوست.
* آیا رشر به کتاب اساس الاقتباس هم دسترسی داشته و از آن استفاده کرده است؟
نه، متأسفانه رشر این کتاب را ندیده است، چون اساس الاقتباس به عربی یا انگلیسی ترجمه نشده است. رشر بیشتر ترجمه شمسیه را مدنظر داشته است. البته در همان سال ها کتاب شفای ابن سینا توسط نبیل شهابی به انگلیسی و کتاب اشارات هم توسط خانم پواسون به فرانسوی ترجمه شد. رشر به این دو ترجمه دسترسی داشت و البته خودش عربی هم می دانست. اما از زبان فارسی اطلاع نداشت و عدم بررسی کتاب اساس الاقتباس یک نقص بزرگ در مطالعات او است. البته رشر در ۱۹۶۶ متوقف نشد. در ۱۹۶۹ یک فرصت مطالعاتی از طرف انجمن فلسفه آمریکا به او داده شد و به انگلستان رفت. رشر در کتابخانه موزه بریتانیا به مطالعه آثار منطق پرداخت. او کتابی به نام «الشرح التکمیل فی المنطق» را در کتابخانه پیدا کرد که متعلق به منطقدانی مجهول القدر به نام سیف الله بن محمد امین شروانی است. ظاهراً کتابی به نام «التکمیل فی المنطق» وجود داشته که شروانی شرحی بر آن نوشته بوده است. این کتاب در واقع تداوم و تکمیل راه خواجه نصیر در منطق موجهات است.
* این کتاب مربوط به چه دوره ای است؟
اطلاع دقیقی در دست نیست، احتمالاً مربوط به قرن نهم هجری است. رشر تحقیقات خودش را با توجه به این کتاب تعمیق داد و فرمول بندی خود را تصحیح و تدقیق کرد. آخرین اثر او که پالایش و تدوین کارهای قبلی خودش است، در مجموعه ای به نام «مطالعاتی در موجهات» در آکسفورد در ۱۹۷۴ منتشر شده است. در این کتاب، او آثار منطقدانان مسلمان را در مبحث موجهات به زبان و فرمول بندی معاصر مطرح می کند، کتاب شمسیه و شرح التکمیل را معرفی می کند و خصوصاً فرمول بندی خود را با آخرین تغییرات در منطق زمان و منطق موجهات معاصر تطبیق می دهد. نمی خواهم بگویم که کار رشر هیچ نقصی ندارد، اما می توان از رویکرد تاریخی- تطبیقی او پیروی کرد. من سعی کردم با الهام از روش رشر، در مقاله ای با عنوان «جهت زمانی عام، خاص و اخص در اساس الاقتباس و فرمول بندی آن در منطق جدید» به برخی از ابداعات خواجه نصیر در منطق زمان بپردازم که در کتاب «تراز اندیشه» به چاپ رسیده و در یادنامه خواجه نصیر توسی هم منتشر خواهد شد.
* آیا در دانشکده های منطق، چه در ایران و چه در خارج از کشور، روش و کارهای رشر پیگیری می شود؟
در خارج از ایران که خیر. خود رشر از ۱۹۷۵ دیگر به این موضوع نپرداخت. کارهای بعدی او در منطق زمان، منطق آزاد، فلسفه علم، متافیزیک و معرفت شناسی بوده است. آخرین کار او در سال ۲۰۰۷ هم در زمینه منطق آزاد است. البته من نسخه ای از کتاب «منطق سینوی به روایت رشر» را برای او ارسال کرده ام که قرار است، مقاله ای در این مورد بنویسد و چنانچه ایده جدیدی دارد، مطرح کند.
در ایران، منطقدانان ایرانی آگاهی بیشتری نسبت به سنت منطقی ایرانی- اسلامی دارند، اما به لحاظ فنی و فرمول بندی باید از روش های نگارش معاصر نیز آگاه شد. از سوی دیگر، منطق زمان و موجهات معاصر هم از زمان کارهای رشر در دهه ۶۰ و ۷۰ تغییرات زیادی داشته است و کارهای رشر هم نقایصی دارد. بنابراین کارهای زیادی می توان در این مورد انجام داد.
* آیا به عنوان اثر بعدی خود کتابی در دست تألیف یا انتشار دارید؟
بله، در حال نگارش کتابی با عنوان در مبانی منطق فلسفی هستم. نسخه اولیه را برای سال تحصیلی آینده آماده می کنم تا ابتدا یک یا چند دوره تدریس شود و بعد برای چاپ آماده شود. در این کتاب شش نظام منطق فلسفی را معرفی و بررسی خواهم کرد.

یاسرخوشنویس

 روزنامه ایران، شماره ۳۷۱۱ به تاریخ ۲۲/۵/۸۶، صفحه ۱۰ (فرهنگ و اندیشه)

پیشنهاد ما به شما

بزرگانی از تاریخ و علماء سلف و متاخرین مبنی بر وجود حضرت رقیه سلام الله علیها.

بزرگانی از تاریخ و علماء سلف و متاخرین مبنی بر وجود حضرت رقیه سلام الله …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


Question   Razz  Sad   Evil  Exclaim  Smile  Redface  Biggrin  Surprised  Eek   Confused   Cool  LOL   Mad   Twisted  Rolleyes   Wink  Idea  Arrow  Neutral  Cry   Mr. Green