بررسی و نقد خداشناسی وهابیت و جمعی از اهل سنت.

صوت ســـخنرانی:

سخنران: دڪتر وحید باقرپور ڪاشانی

𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍
‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌
•دانلود ڪلیپ، pdf و صوتِ سخنرانی با ڪلیڪ روے عبارات زیر:

دانلـود‌ویـدئو‌📥

دانلـود‌ pdf 📥

دانلـود‌صـوت📥

از مسلمات عقل، قرآن و نصوص دینی این‌‌که ذات مقدس پروردگار منزه از این است که جسم و جسمانی باشه؛ منزه است از این‌که دارای مکان باشد، دارای جهت باشد، منزه از این‌که با چشم سر رؤیت بشود؛ چه در این دنیا چه در جهان پس از مرگ. صراحتاً آیه قرآن مطرح شده، روایات شخص نبی اکرم صلَّى‌اللّٰه‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم مطرح شده، که حالا این‌ها را من یک به یک می‌خوانم، اما در مقابل وقتی نگاه می‌کنیم، خداشناسی که ابن‌تیمیه و محمد‌بن عبدالوهاب و طرفداران این فرقه باطل مطرح می‌کنند، خدایی‌ست که دارای تجسد و تجسم است، خدایی‌ست که دارای مکان است، محدودیت‌هایی مطرح شده، نواقصی را بر خداوند نسبت دادند که حالا از جمله برای شروع، بخواهیم شروع بکنیم که چی گفتند، از حالا ابن تیمیه اول مطلب را عرض بکنم، متن عبارت کتاب این فرد را آوردیم و ترجمه هم بکنیم، در کتاب «التَّأسیس فی ردّ أساس التقدیس» جلد اول، صفحه ۱۰۱؛ مال جناب ابن تیمیه‌ست.
عبارت این است که:
«و لَیسَ فِی کِتابِ اللّٰه و لا سُنّه رَسولِه و لا قَول اَحَدٍ مِن سَلَفِ الاُمَّه و اَئِمَّتَها اَنّهُ لَیسَ بِجِسمٍ وَ أنَّ صِفاتَهُ لَیسَ أجسامً و أعراضً فَنَفیُ المَعانیِ ثابتَ بِشَرع وَالعَقل بِنَفیِ الألفاظ لَم یَنفع مَعناها شَرعٌ وَ لا عَقلٌ جَهلٌ وَ ضَلالٌ».
ترجمه عبارت این است که ایشان می‌نویسد که در جایی از کتاب خدا، سنت رسول و سخنان اُمت سَلَف، یعنی صحابه و تابعین و پیشوایان دینی، نیامده که خداوند جسم نبوده و از جسمانیت و عَرَض بودن منزه هست، از این رو انکار معنایی که شرع و عقل آن را نفی نکرده، نوعی نادانی و گمراهی‌ست؛ نه عقل حکم می‌کند که خداوند جسم نیست دارای مکان نیست، و عَرَض در ارتباط با اون معنا ندارد، و نه نصوص دینی، آیات قرآن، روایات معصومین علیهم‌السلام چنین چیزی را نفی نمی‌کند.
حالا اگر یک نفر برگردد بگوید خدا جسم نیست، خب این چیست؟ این از روی نادانیش است! این از روی گمراهی است! این از روی جهالتش است که چنین حرفی را زده. خب ببینید این صراحتاً این فرد، ابن تیمیه صراحتا چنین چیزی را مطرح می‌کند.
خب این در حالی هست که ما می‌بینیم که آیات و روایات فراوان این مسئله را نفی کردند، و استدلالات عقلی، جسمانیت، تجسد و تجسم نسبت به خداوند متعال و نفی کردند؛ که حتی خداوند قابل رؤیت نیست و این‌که قابل رؤیت نیست، چون خداوند جسم نیست.
مثلا در سوره مبارکه انعام، آیه ۱۰۳:
اَعُوذُ بِاللّٰهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجِیم
«لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصَارَ ۖ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ»؛
چشم‌ها او را در نمی‌یابد، ولی او چشم‌ها را در می‌یابد و او لطیف و آگاه است؛ یعنی خداوند متعال قابل رویت نیست، این در حالی‌ست که هم جناب ابن تیمیه هم محمد‌بن عبدالوهاب قائلند که خداوند رویت می‌شود، خداوند دیده می‌شود، خداوند دارای جسم است که البته استنادی که دارند می‌گویند ما به کتب حدیثی خودمان استناد می‌کنیم، که خب متأسفانه روایات باطلی در کتب عامه وارد شده که دلالت بر تجسم و تجسد و رویت خداوند و مطرح کرده، که حالا از جمله از کتاب‌هایی که لازم می‌بینم معرفی بکنم، کتاب عالی‌ای هست در این زمینه، «سیری در صحیحین» آیت‌الله محمد صادق نجمی هست که بررسی دو کتاب و مدارک مهم اهل تسنن «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» و مطرح کرده.
خب ابن تیمیه و محمد‌بن عبدالوهاب استناد به همین روایت‌ها می‌کنند، و حالا این روایت‌ها را ما چند تا از آن‌ها را می‌خوانیم از باب نمونه که روشن بشود بعد می‌بینیم که این‌ها تعارض با حکم عقل دارد، با آیات و روایات ناسازگار هست. از جمله روایاتی که خوانده می‌شود، این روایت است که در جلد اول صحیح بخاری هست، کِتابُ الصَّلاه، حدیث ۵۲۹؛ این حدیث در صحیح مسلم هم آورده شده، جلد دوم حدیث ۶۳۳.
جَریر می‌گوید که یک شب، شب چهاردهم، در حضور رسول خدا بودم آن حضرت نگاهی به قرص ماه کرد، آن‌گاه فرمود همان طور که قرص این ماه را می‌بینید خدا را نیز خواهید دید و در دیدار خداوند هیچ فشار و ناراحتی بر شما وارد نخواهد شد، هرچه می‌توانید درباره نماز صبح و نماز عصر کوشش کنید و موانع را برطرف سازید، رسول خدا سپس این آیه را خواند (سوره مبارکه قاف، آیه ۳۹) و شبیه همین روایت هم مختلف آورده شده که، یعنی همین‌طوری که در شب چهاردهم، ماه شب چهارده را که رویت می‌کنی با چشم سر می‌بینی، روایت کردن که نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم فرمودند خدا هم این‌گونه می‌بینی!
در صورتی که این سری روایت‌ها، روایت‌های جعلی هست و این‌ها مقابل قرآن است و روایات فراوانی که فوق تواتر هست از نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم و اهل بیت ایشان که خداوند متعال، چه در این دنیا چه در آن دنیا با چشم سر رؤیت نمی‌شود.
مثلاً روایتی دیگری باز شبیه همین در جلد اول صحیح بخاری، کِتابُ الصَّلاه، حدیث ۵۴۷ صحیح مسلم هم جلد اول حدیث ۱۸۲، این روایت را از ابوهریره نقل کرده که عده‌ای از رسول خدا صلَّى‌اللّٰه‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم سوال نمودند که آیا خدا را در روز قیامت خواهیم دید؟ رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم در جواب آن‌ها فرمود، آیا در دیدن ماه شب چهارده که ابری در جلویش نیست تردید دارید؟! عرض کردند نه یا رسول‌اللّٰه، آن‌گاه حضرت فرمودند در دیدن آفتاب، که ابری مانع از آن نباشد شک می‌کنید؟! عرض کردند نه، فرمود آری خدا را مانند آفتاب و ماه بدون تردید خواهید دید.
سپس رسول خدا فرمود در روز قیامت که مردم محشور می‌گردند، به آنان اعلام می‌شود که هرکس در دنیا به هرچه پرستش می‌نمود، امروز از وی تبعیت کند بعد تا آخر حدیث…
یعنی می‌خواهم بگویم از این سری روایات فراوان است که دلالت [دارد بر ] این‌که خداوند متعال با چشم سر رؤیت می‌شود! خب دقیقاً همین روایت‌هایی که هم در صحیح مسلم است هم در صحیح بخاری هست، ما می‌بینیم که بدون این‌که این روایت‌ها را بخواهند بگویند این‌ها مثلاً به تأویل ببرند، معنای دیگری در نظر بگیرند حتی صراحتاً ابن تیمیه، محمد‌بن عبدالوهاب و علمای وهابی می‌گویند اگر چنین تأویلی برده بشود کفر است! شما حق نداری جور دیگر معنی بکنی؛ همین چیزی که در ظاهرش است، که البته این روایت‌ها گفتم این روایت‌ها مشکل دارد، تأویل بردار نیست، این صراحت دارد با آیه‌ای که عرض کردم:
«لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصَارَ…»
که چشم‌ها او را در نمی‌یابند، ولی او چشم‌ها رو در می‌یابد.
نمونه دیگری باز در قرآن هست، در سوره مبارکه اعراف آیه ۱۴۳:
اَعُوذُ بِاللّٰهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجِیم
«وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِیقَاتِنَا وَکَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِی أَنْظُرْ إِلَیْکَ ۚ قَالَ لَنْ تَرَانِی وَلَٰکِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِی ۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا ۚ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِینَ».
ترجمه آیه این‌که و چون خب توجه داریم که قوم موسی، بنی اسرائیل از حضرت موسی خواستند که به خدا بگوید که خدا خودش و به ما نشان بده، و خب این تقاضایی که کردند، این هم صراحتاً موسی می‌دانست که خداوند قابل رؤیت نیست، اما حرف آن‌ها را صراحتاً گفت که با ۷۰ نفر از بزرگان قومش که خب این‌ها از خوبان بودند و این‌ها انتخاب شدند و در آن میقات و موقف خاص رفتند و وقت معین که در آن وعده‌‌گاه آمدند که چیزی که خواست حضرت موسی که خدایا بالاخره خودت را به ما نشان بده، ترجمه این است که:
چون موسی وقت معین به وعده‌گاه ما آمد و خدایش با وی سخن گفت، موسی عرض کرد که خدایا خود را به من آشکار بنما که جمال تو را مشاهده کنم، خدا در پاسخ او فرمود که تا ابد نخواهید دید، ولیکن به کوه بنگر اگر کوه طور به جای خود برقرار ماند، تو نیز مرا خواهی دید پس آن‌گاه که تجلی خدایش بر کوه تابش کرد، کوه را مُندَک و متلاشی ساخت و موسی بی‌هوش افتاد، سپس که به هوش آمد عرض کرد خدایا تو منزه و برتری، به درگاه تو توبه کردم و من اول کسی هستم که ایمان دارم.
خب از این آیه استفاده می‌شود که «لَن تَرَانِی» را مطرح کردند که «لَن تَرَانِی»، لَن وقتی که می‌آید نفی ابد می‌کند یعنی بالاخره «قَالَ لَن تَرَانِی» چه در این دنیا چه در این آن دنیا، به طور کلی خداوند فرمودند که من را نمی‌بینی، اما گفتند که حالا اثر خودم را می‌خواهم نشان بدهم، به این کوه اراده فرمودند، این کوه متلاشی شد؛ جوری عجیب بود که موسی غش کرد و آن افراد هم چنین چیزی را دیدند، چنین اثر عظیمی را از خداوند دیدند.

پیشنهاد ما به شما

معرفی اجمالی آیت‌الله سید محمد حسن حسینی قوچانی ملقب به آقا نجفی قوچانی.

❲﷽❳ ◈ ━━ 𝐕𝐈𝐃𝐄𝐎 𝐏𝐎𝐒𝐓 ━━ ◈ ≻ معرفی اجمالی آیت‌الله سید محمد حسن حسینی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


Question   Razz  Sad   Evil  Exclaim  Smile  Redface  Biggrin  Surprised  Eek   Confused   Cool  LOL   Mad   Twisted  Rolleyes   Wink  Idea  Arrow  Neutral  Cry   Mr. Green