❲﷽❳
◈ ━━ 𝐕𝐈𝐃𝐄𝐎 𝐏𝐎𝐒𝐓 ━━ ◈
≻ شاهنامه از نگاه فرانسیس فورد کاپولا
بیوگرافی فرانسیس فورد کوپولا: زادهٔ ۷ آوریل ۱۹۳۹، فیلمساز آمریکایی است. او یکی از چهرههای برجستهٔ جنبش سینمایی هالیوود نو در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ محسوب میشود و یکی از بزرگترین کارگردانان تاریخ به حساب میآید. او دریافتکنندهٔ افتخارات گوناگونی شامل پنج جایزهٔ اسکار، شش جایزهٔ گلدن گلوب، دو نخل طلا و یک جایزهٔ فیلم بفتا بوده است.
من فرانسیس فورد کاپولا هستم. شاهنامه، حماسهٔ شاهان چند سال پیش برای نخستین بار به دست من رسید، و من آن را بهسرعت و با ولع خواندم. احساس کردم گنجینهای در حد و اندازههای گیلگمش یا حماسههای هومر را کشف کردهام. البته این بار از ایران باستان؛ این اشعار به فرم فعلی حدوداً در قرن یازدهم و توسط شاعر پارسی، فردوسی، سروده شده است و خوشبختانه با داستانها و اسامی پادشاهانش توقعاتم را برآورده کرد. البته حقیقتاً با آنها کاملاً هم بیگانه نبودم و به یاد آوردم که در رباعیات عمر خیام هم به آنها اشاره شده بود که در دوران دبیرستان آنقدر دوستش داشتم که به دختران مورد علاقهام هدیه میدادم. شاید بهتر است جمشید و کیقباد را (از مجموعهٔ شاهنامه) در نظر نگیریم.
خب ما چهکار به کیقباد بزرگ یا کیخسرو داریم؟!
اما من (برای بار دوم) خود داستانها را میخواندم و دیدم چقدر جذبشان شدهام. در میان شور شگفتانگیز شاعرانه، این متنی است متقن با درونمایهٔ تورات و توالی داستان پادشاهان و پسران با نخ اصلی قصه که مسئلهٔ غامض و ناگزیر تورات است. من کاملاً تحت تأثیر قرار گرفتم که اغلب این پسر نیست که به پدر خیانت میکند، بلکه برعکس؛ شاه قدرت زیادی دارد اما نیازش به کمک پسر هم خیلی شدید است. و اگرچه پدر به پسر گفته است که اگر او سپاه را رهبری کند و دشمن را شکست دهد، پادشاه جدید خواهد شد، پسر نیز پیروزمندانه برمیگردد اما شاهد عهدشکنی پدر است؛ معمولاً به خاطر ملکهٔ جدیدی که پدر به زنی درآورده است.
ملکهٔ وسوسه و حسادت که معمولاً به قصه وارد میشود… سالها بعد من نسخهٔ خلاقانه و خارقالعادهای از شاهنامه را به صورت اپرای عروسکی ـ سایهای دیدم؛ تصاویر شگفتآوری از هنرمند جوان حمید رحمانیان، و دریافتم که این داستانها تا چه حد قدرت تصویری دارند؛ از شاهان متعدد گرفته تا شخصیت معرکهٔ زال و «رستم» اسطورهٔ بزرگ این حماسه. رستم، یک سوپرمن از دل تاریخ است که همیشه توسط پادشاهان ایران فراخوانده میشود تا قلمرو پادشاهی را حفظ کند. رستم پسری دارد که پهلوان بزرگی است و گرچه او را عاشقانه دوست دارد، اما تصادفاً در نبردی پسرش را میکشد! سپس در فصل فوقالعادهٔ پانزدهم، رویارویی اسفندیار قرار میگیرد و او را هم شکست میدهد.
نهایتاً رستم در انتهای حماسه، با حیلهگری و در خفا کشته میشود.
من حقیقتاً به نخستین شنوندگان این بازخوانی صوتی و دراماتیک حمید غبطه میخورم، چرا که خود من همانطور به دام افتادم که به یاد دارم در کودکی محسور برنامهٔ رادیویی «بیا وانمود کنیم!» میشدم. با استفاده از موسیقی و جلوههای صوتی، حاصل کار بسیار دراماتیک است، گرچه شاید کمی پرطمطراق به نظر آید؛ با این حال بسیار تأثیرگذار است. حماسهٔ بزرگ شاهنامه، جهانی ناپایدار که دمادم به بیننده نهیب میزند و در عین حال مملو است از درد و رنج…
(شعری میخواند)
خوشا آنکه برای صفای دل
دلنگرانیها را ریشهکن کند
و طبیعت آزمند خود را فروبنشاند
و ثروت خود را بدون واهمه و افکار حقیرانه تقسیم کند
تولید این کتاب صوتی دریچهٔ تازهای به شناخت داستانهای شاهنامه است؛ تجربهای شنیدنی که این داستانهای باستانی را برای کسانی که تاکنون این افسانهها را نشنیدهاند و برای کسانی که با اشعار آشنایی دارند، جلوهٔ تازهای را به نمایش میگذارد.
پایگاه اطلاع رسانی وحید باقر پور کاشانی وحید باقر پور کاشانی