صوت ســـخنرانی:
سخنران: دڪتر وحید باقرپور ڪاشانی
𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍
•دانلود ڪلیپ، pdf و صوتِ سخنرانی با ڪلیڪ روے عبارات زیر:
روایتهایی که درمورد پرچمهای سیاه آمده رایات السود! یک روایت را، یکی از آنها را احمدبن حنبل در کتاب مُسند خودش آورده، در جلد پنجم، صفحه ۲۷۷، روایت از رسولالله که فرمودند:
«هنگامیکه پرچمهای سیاه را دیدید از جانب خراسان میآید به سمتش بروید، زیرا خلیفه خدا مهدی در آن است».
این را خوب توجه کنند دوستان، با آن چیزهایی که از شیعه من خواندم، امام زمان علیهالسلام در مکه هست، خروج امام زمان علیهالسلام در مکه هست. آنطوری گفته نشده که حالا مثلاً از شرق راه افتادند، مثلاً به جایی رسیدند حالا امام زمان قاطی آنها شده، نه! امام زمان در مکه هست و حتی آن حلقه اولی که ملحق به حضرت میشوند، اول آن سیصد و سیزده تا هست. یعنی آنهایی که در سپاه فرض بکنید که خراسانی هستند، آنها توده مردم هستند، جمعی هستند.
آن سیصد و سیزده تا، به معجزه الهی اینها جمع میشوند، که در نقاط مختلفی هستند همه اینها در کنار کعبه و با امام زمان بیعت میکنند، که قبلاً هم خدمتتان عرض کردم براساس روایات اسم آنها مشخص است، اسم پدرشان مشخص است، ویژگیهای آنها مطرح شده است.
خب ما روایات را وقتی بخواهیم بررسی بکنیم اول از حیث سند باید ببینیم در چه سطحی است.
یعنی بالاخره این روایت را میتوانیم اعتماد کنیم که از پیامبر اکرم صلَّىاللّٰهعلیهوآلهوسلم صادر شده یا نه؟!
خود عامه هم همین را میگویند! شیعه هم همین را میگوید! با توجه به اینکه روایاتهای دیگر که مقابل آن هست. عرض کردم که از این روایتها که استفاده میشود، وجود نازنین حضرت مهدی علیهالسلام داخل این سپاه خراسانی است و به این صورت ملحق به آنها بشوید.
روایاتی دیگر میگوید در مکه است، شروع حرکت حضرت در مکه و سیصد و سیزده تا اصلا در ارتباط با خراسانی مطرح نمیشود اینجا، خروج از مکه هست.
برویم سند روایت اول؛
روایت اول عرض کردم از احمدبن حنبل هست در مُسند، جلد پنجم، صفحه ۲۷۷؛ از لحاظ سندی وقتی نگاه میکنیم دو مشکل در این حدیث است؛ یکی از آنها یک راوی است که این حدیث نقل کرده به اسم علیبن زیدبن جُدعان، این عبداللهبن احمدبن محمدبن حنبل، این همینطور نقل میکند؛ از احمدبن محمدبن حنبل، از وکیع بن جراح، عن شریکبن عبداللهبن ابی شریک، از علیبن زید زیدبن جُدعان، از عبداللهبن زید ابی قِلابه، عن ثُعبان. از ثُعبان نقل میکند.
که این حدیث عرض کردم که اینجا هم گزارش شده،
در عقائدالاسلام از ثُعبان این را نقل کردند و حدیث اینگونه است.
خب اول برویم سر این علیبن زیدبن جُدعان، راوی حدیث از عبداللهبن زید ابو قِلابه، شخصی بهنام علیبن زیدبن جُدعان است که تقریباً آورده شده به اجماع رجالیون اهلسنت، این فرد مورد جرح واقع شده است.
جرح یعنی چی؟
یک اصطلاح رجالی است که وصف است برای راوی که این نشان دهنده عادل نبودن آن است.
وقتی میگویند جرح این شخصیت را میکنند، یعنی این شخص عادل نیست.
در مقابلش چیست؟ تعدیل هست، یعنی توثیقش میکنند، یعنی موثق هست این فرد! جرح واقع میشود.
خود رجالیان این فرد را جرح وارد کردند.
حالا کدامها؟
مثلاً ابن سعد در معرفی این فرد میگوید؛ خب این فرد علیبن زیدبن جُدعان، از فرزندان عبداللهبن جُدعان قریشی است، تَیمی است و علیبن زید نابینا به دنیا آمد و او کثیرالحدیث بود و در روایات وی ضعف است و به روایات وی احتجاج نمیشود.
نمیشود بهش تمسک کرد، احتجاج کرد و ایشان در کتاب «الطبقات الکبری»، جلد هفتم، صفحه ۲۵۲، آورده است.
یا یحییبن معین در تاریخ خودش، ابن معین صفحه ۱۴۱، میگوید؛ «این فرد قوی نیست و نمیشود به احادیثش تمسک جست».
عقیلی وقتیکه نام ضعفا را میخواهد بیاورد اینهایی که ضعیف هستند در ارتباط با بحث رجالی، در کتاب «الضعفاء الکبیر» نام همین فرد؛ علیبن زیدبن جُدعان آورده. عقیلی از «الضعفاء الکبیر» جلد سوم، صفحه ۲۲۹.
رازی در کتاب «الجرح و التعدیل» جلد ششم، صفحه ۱۸۷، این فرد را مورد جرح قرار داده است.
ذَهبی در کتاب «الکاشف» جلد دوم، صفحه ۴۰، به نقل از دارقطنی نقل میکند که؛ علیبن زیدبن جُدعان در حدیث،لَیّن میدانسته!
لَیّن الحدیث؛ یعنی همان ضعیف است.
اِبنحَجَر عَسقلانی در «تقریب التهذیب» جلد اول، صفحه ۶۹۴، آورده که این فرد ضعیف است.
پس با توجه به این کتابهای دست اول رجالی عامه، استفاده میشود که این حدیث مورد قبول عامه نیست؛ چون یکی از کسانی که این را نقل کرده، یک شخصیتی که جرح بهش واقع شده، لذا به این حدیث نمیشود احتجاج کرد و این حدیث، حدیث ضعیفی است.
نکته دوم عارضهای که میشود به این حدیث وارد کرد، ارسال است. ببینید معمولاً اینگونه بوده که کسانی که حدیث را میآوردند، فرض کنید که یکی از اصحاب جلیلالقدر پیامبر اکرم صلَّىاللّٰهعلیهوآلهوسلم، یا جز تابعین بوده، کسانی که از آن تابعین نقل میکردند، یا شخصیت بعد تابعی نقل میکردند، اینها افراد مشخصی بودند. خیلی از آنها در تاریخ هم مشخص است که آقا این روایاتی که این فرد میگیرد، از این چند نفر دارد میگیرد! یا این یک نفر دارد میگیرد!
اما این فردی که به اسم «ابی قِلابه» که مطرح شده،
اینطوری آورده شده که عبداللهبن زید ابو قِلابه از ثعبان، اینجا وقتی نگاه میکنی که از ثعبان، اصلاً هیچجا گفته نشده که این ابو قِلابه از ثعبان مطلب را گرفته است! ابو قِلابه از کس دیگری میگرفته که شاید ثعبان از او گرفته باشد! پس این وسط یک نفر افتاده است! جایی نیاورده که از این میگرفته.
درصورتیکه اینجا آورده که این ابو قِلابه از ثعبان این مسئله را آورده است! ابوقِلابه از ثعبان این مسئله را نقل میکند. دلیلش هم این است که این را خدمتتان بخوانم در نقل مسند احمدبن حنبل، راوی واسطه ذکر نشده، بههمین دلیل سند روایت احمدبن حنبل، میگویند متصل نیست! حالا وقتیکه مراجعه میکنیم؛ میبینیم که همچین مشکلی هست. این مسئله را خود «مِزّی» در «تهذیب الکمال فی اسماء الرجال» این را آورده است.
یعنی به تعبیری در بین مشایخ روایی ابوقِلابه، نامی از ثعبان مطرح نشده است.
درستش چیست؟
این هست بگوییم که ابوقِلابه این را از ابو اسماء عَمربن مرسد آورده، از ثعبان روایت کرده!
به چه دلیل این را میگوییم؟
به خاطر این که در روایت دیگری این شخصیت وسطه اینها قرار گرفته است! در روایت دیگری استفاده میشود. پس آن روایتی که این جناب را نیاورده؛ یعنی ابو أسماء عَمربن مرسد را نیاورده، آن روایتی را که نیاورده، آن مرسل است. یکی وسط اینها افتاده! و نمیشود بهش اعتماد کرد.
که اتفاقا در حدیثی که بعداً ذکر میکنم همین شخصیت هست.