صوت ســـخنرانی:
سخنران: دڪتر وحید باقرپور ڪاشانی
𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍
•دانلود ڪلیپ، pdf و صوتِ سخنرانی با ڪلیڪ روے عبارات زیر:
┓ 🖌┏؛
┛┗؛ تعصب و توجیه بیجای فخر رازی در مورد آیهٔ نجوا و پاسخ آیتالله خوئی به وی ↓📋 › ؛
این مسئله آیه نجوا که شیعه و سنی گزارش کردند، جمعی دیدند خیلی اوضاع به هم ریخته هست! یک آیه، فضیلت حضرت امیر علیهالسلام را نشان میدهد! اخلاص حضرت امیر را نشان میدهد! اینکه بقیه را متهم میکند به مالدوستی و خیلی از مسائل دیگر که حضرت امیر از مالش هم گذشته! کل ما یملکش را فدای نجوا نسبت به پیامبر کرده!
اینجا جمعی آمدند انقلت وارد بکنند. از کسانی که انقلت وارد کرده، ملای سنی، فخر رازی هست. حالا ببینیم فخر رازی چه میگوید، پاسخ هم به او بدهیم.
فخر رازی در کتاب تفسیر خودش، جلد هشتم صفحه ۱۶۷، وقتی این آیه را (آیه نجوا) مطرح میکند، مینویسد:
«در مقام اعتذار از خودداری بزرگان صحابه از عمل نمودن به حکم آیه نجوا با اینکه فرصتی برای عمل داشتند... اقدام و عمل نمودن به دستور این آیه، سبب اندوه فقرا و کنارهگیری و دوری اغنیا و ثروتمندان است. زیرا فقرا و افراد نادار، قدرت به بذل مال پیدا نمیکردند. لذا دلگیر و اندوهناک میشدند و ثروتمندان نیز میبینند عدهای اقدام به عمل و بذل مال نموده، ولی آنان اقدامی ننمودند. همین عمل نمودن یک عده، قهراً سبب طعن و ایراد به آنها خواهد گردید. پس عملی که سبب غم و اندوه فقرا و دوری و کنارهگیری اغنیا شود، ترک آن چندان ضرورتی ندارد».
میگوید اگر پولدارها برای نجوا میآمدند خرج میکردند، با پیامبر نجوا میکردند، آن فقیری که پول نداشته، چه میشده؟ اندوهگین میشد! دلش میسوخت! پس اینکه ثروتمندان نیامدند، این کار بدی نبوده! بهخاطر اینکه اگر میآمدند، باعث اندوه میشدند! یعنی قضیه را برعکس دارد میکند!
حتی نوعی مدح دارد نسبت به آنها مطرح میکند که آقا اینها اگر نیامدند، چه بسا نیتشان این بوده که ما اگر بیاییم، آن فقیر، دلش میسوزد! با خودش میگوید این پول داشت با پیامبر دارد صحبت میکند، حالا من که ندارم محرومم که با پیامبر صحبت کنم!
وقتی تعصب باشد، دقت نباشد همین است!
اتفاقاً برعکس میشود! درواقع دارد میگوید حضرت امیر گویا اصلاً ملاحظه فقرا را نکرده! همان یک دیناری که داشته میآمده با پیامبر صحبت میکرده، آن فقرا دلشان میسوخته! و حتی نوعی ناخواسته میشود گفت که صحابه دیگر مدح میشوند!
ببینید وقتی طرف تعصب دارد، آیه را چگونه معنی میکند!
بعد ایشان مینویسد:
«زیرا کاری که سبب الفت و محبت باشد، بهتر از کاریست که سبب دوری و عزلت باشد».
وقتی که نیایی، الفت بین غنی و فقیر هست. اما وقتی کاری را انجام میدهی، آن فقیر دلش بسوزد، این نوعی فاصله اجتماعی را نمود پیدا کردن است!
«گذشته از این، مناجات و تماس سری با خداوند، نه واجب است نه مستحب است، بلکه بهطوری که گفتیم این شرط درواقع برای این بوده که قهراً تماس و ارتباط با رسول خدا کمتر شود».
پیامبر را اذیت میکردند، شلوغ بوده خسته شده. یک چیزی میخواسته بگوید تا پیامبر استراحتی بکند! یک هفته، ده روز، یک سال، دو ماه، استراحتی در خانهاش داشته باشد و دیگر نیاید! و مگر واجب است با پیامبر بیایی نجوا کنی؟ اصلاً مستحب است بیایی درِ گوشی نجوا کنی؟!
«و هرچه اینگونه تماسها کمتر میشد، به هدف حکم و فرمان این آیه نزدیکتر میگردید. بدیهیست که ترک اینگونه تماسها نیکو و مستحسن است و سبب طعن و ملامت ترککنندهٔ آن نمیشود».
بعد جالب این است، شما آیه را نگاه کنید. آیه اولش مشخص است، آیه دوم:
﴿أَأَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْوَاکُمْ صَدَقَاتٍ﴾
«آیا ترسیدید از اینکه پیش از نجوا صدقاتی بپردازید؟!»
این دارد صحبت از مسئله مالی میکند نوعی طعن را دارد! آقا شما از مالت ترسیدی مالت را از دست بدهی!
﴿فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَتَابَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ فَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ وَآتُوا الزَّکَاهَ وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ ۚ وَاللَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ﴾
ببینید در ادامه چه میگوید:
﴿وَتَابَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ﴾
خداوند از تقصیرتان گذشت! اینجا مقصر بودید!
اگه کار، کاری باشد که بالاخره اگر ما میرفتیم نجوا میکردیم، دل فقرا میسوخت و همدردی با فقرا بوده، چرا اینجا باید خداوند اینها را مقصر مطرح کند؟!
میگوید:
«خداوند از تقصیرتان گذشت، پس نماز را به پا دارید، زکات بدهید، از خدا و پیامبرش اطاعت کنید و خداوند بر عملی که انجام میدهید آگاه است».
آیه اول میگوید که:
﴿فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ﴾
اگر قدرت پرداخت صدقه را نداشتید، این برای چه کسی دارد مطرح میکند؟!
برای کسی که دارد! کسی که ندارد که تکلیف مالایُطاق نسبت به او هست! اگر نباشد، نسبت به او جاری و ساری نیست! نسبت به کسی هست که قدرت دارد بخواهد این مسئله را مطرح کند.این بحث را فخر رازی میآورد که اتفاقاً از این آیه، بلکه میشود استفاده کرد که اصلاً این نسبت به کسی هست که داشته باشد به فقیر بدهد؛ کسی که ندارد آزاد هست!
پس این مسئلهای که شما داری مطرح میکنی نیست! و با توجه به اینکه میگوید ایرادی ندارد و همدردی با فقرا هست، اینجا آمده گفته که شما مقصر هستید! خداوند از شما گذشت! تمام اینها را مطرح میکند که شما مقصر هستید! شما خطا کردید اشتباه کردید!
مرحوم آیتالله خوئی مینویسد:
«مؤلف میگوید خواننده ارجمند، این بود عذر فخر رازی در موضوع خودداری بزرگان صحابه از عمل نمودن به فرمان صریح قرآن مجید. بهطوری که ملاحظه میکنید، عذری که فخر رازی آورده، چیزی نیست جز اینکه طرف را به شک و تردید وادارد! ولی ابراز چنین مطلبی از کسی که کوچکترین اطلاع از معانی کلمات و مفاهیم آیات قرآن داشته باشد، صحیح و درست نیست. لذا فرض میکنیم که در این مورد، هیچ روایتی وارد نشده و نکوهشی از طریق روایات به عمل نیامده. ولی آیه ﴿أَأَشْفَقْتُمْ﴾ دلیل عتاب و نکوهش از قطع ارتباط با رسول خدا است که در اثر ترس از فقر یا شدت علاقه به مال دنیا بوده، نمیباشد؟ آیا این آیه دلالت ندارد که صحابه و یاران پیامبر، تقصیر و کوتاهی نمودند و خداوند از تقصیرشان در گذشته؟
ولی چه باید کرد که تعصب، مرضی است مهلک و خطرناک. جای تعجب این است که فخر رازی این جملات را در جایی میگوید که خود وی کمی جلوتر با این حقیقت، اعتراف کرده».
خدا گاهیوقتها میگوید که دشمنان ما، مخالفین ما را گاهیوقتها تعبیری که میکند همینها قلمش که میلغزد، خودش خودش را نقض میکند! خودزنی دارد!
آیتالله خوئی میفرماید این مسئله را فخر رازی میگوید، اما چند صفحه بعد که میخواهد توضیح بدهد در مورد این آیه مینویسد که:
«یکی از فواید این حکم و دستور این است که به وسیله آن، طرفداران پول و مال دنیا از اهل معنا و طرفداران آخرت، معلوم و مشخص گردند. زیرا همان مال دنیاست که وسیله آزمایش و سنجش انگیزهها شده».
تو اول داری میگویی این اشکالی ندارد و بهخاطر همدردی با فقرا هست! بعد اینجا آورده میگوید که خدا تمیز داد نسبت به این آیه که مالدوستان نسبت به کسانی که دل به سیم و زر ندارند مثلاً!
خودت داری خودت را میزنی!
«اما گفتار فخر رازی که اینگونه بذل مال و گذشت، سبب اندوه فقرای او فاصله گرفتن اغنیاست، پس ترک آن قهراً موجب الفت و محبت خواهد بود بهتر است، اگر این گفتار صحیح باشد، ترک نمودن تمام واجبات مالی بهتر از عمل نمودن به آنها خواهد بود».
اولاً او میخواسته به فقرا برسد! همان فقرا خوشحال میشدند! که هر کدام از مسلمین با پیامبر میخواستند نجوا بکنند، به اینها یک پولی میدادند!
ایشان میگوید اگر اینطوری باشد، به فقیر هیچ کمک مالی نباید بکنی!
بهخاطر اینکه همدردی با فقرا بکنی! مثلاً خمس نده! چرا خمس ندهد؟ به خاطر اینکه تو میبینی خمس میدهی آن فقیر هم دلش میسوزد! میگوید من ندارم خمس بدهم!
زکات هم نده! دلش میسوزد! همه را تعطیل کن بهخاطر دلسوزی!
«و اینگونه اوامر و دستورات خداوند با حکم عقل و عرف و مصالح مردم مخالف بوده، به ضرر اجتماع و فقرا و اغنیا خواهد بود و بعید نیست که فخر رازی به این معنا و بالاتر از آن ملتزم گردد تا بتواند یکی از فضایل علی علیهالسلام را انکار کند».
میگوید اگر جایش برسد کوتاه میآیند میگویند اشکالی ندارد، ولی فضیلت امیرالمؤمنین علی منکر شود! به خاطر تعصبی که دارد!
-دکتر وحید باقرپور کاشانی.