اهل حق بخوانند !غزالی، دانشمند پرآوازه اهل تسنن در قرن ششم در باره تبریک و تهنیت خلیفه دوم و پیمانى که در آن روز بست و فقط چند روز بعد آن را فراموش کرد، مىنویسد:
از خطبههاى رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) خطبه غدیر خم است که همه مسلمانان بر متن آن اتفاق دارند. رسول خدا فرمود: هر کس من مولا و سرپرست او هستم، على مولا و سرپرست او است. عمر پس از این فرمایش رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) به على (علیه السلام) این گونه تبریک گفت:
«تبریک، تبریک، اى ابوالحسن، تو اکنون مولا و رهبر من و هر مولاى دیگرى هستی.»
این سخن عمر حکایت از تسلیم او در برابر فرمان پیامبر و امامت و رهبرى على (علیه السلام) و نشانه رضایتش از انتخاب على (علیه السلام) به رهبرى امت دارد؛ اما پس از گذشت آن روزها، عمر تحت تأثیر هواى نفس و علاقه به ریاست و رهبرى خودش قرار گرفت و استوانه خلافت را از مکان اصلى تغییر داد و با لشکر کشىها، برافراشتن پرچمها و گشودن سرزمینهاى دیگر، راه امت را به اختلاف و بازگشت به دوران جاهلى هموار کرد و از مصادیق این سخن شد: (فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قلیلا). پس، آن [عهد] را پشتِ سرِ خود انداختند و در برابر آن، بهایى ناچیز به دست آوردند، و چه بد معاملهاى کردند.
الغزالی، أبو حامد محمد بن محمد، مجموعه رسائل الإما الغزالی. ص۴۸۳٫
_____سند دیگر از تاریخ بغداد نوشته الخطیب البغدادی :
النبی صلى الله علیه وسلم بید علی بن أبی طالب فقال: ” ألست ولی المؤمنین؟ ” قالوا: بلى یا رسول الله، قال: ” من کنت مولاه فعلی مولاه ” فقال عمر بن الخطاب:
بخ بخ لک یا بن أبی طالب أصبحت مولای ومولى کل مسلم، فأنزل الله: (الیوم أکملت لکم دینکم) [المائده ٣] ومن صام یوم سبعه وعشرین من رجب، کتب له صیام ستین شهرا، وهو أول یوم نزل جبریل [علیه السلام] على محمد صلى الله علیه وسلم بالرساله.
_______
بخ بخ گویان تبریک گفتند در غدیر خم و بعد از آن خلافت را با کودتای سقیفه غصب کردند !
قضاوت با اهل حق
والسلام
از خطبههاى رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) خطبه غدیر خم است که همه مسلمانان بر متن آن اتفاق دارند. رسول خدا فرمود: هر کس من مولا و سرپرست او هستم، على مولا و سرپرست او است. عمر پس از این فرمایش رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) به على (علیه السلام) این گونه تبریک گفت:
«تبریک، تبریک، اى ابوالحسن، تو اکنون مولا و رهبر من و هر مولاى دیگرى هستی.»
این سخن عمر حکایت از تسلیم او در برابر فرمان پیامبر و امامت و رهبرى على (علیه السلام) و نشانه رضایتش از انتخاب على (علیه السلام) به رهبرى امت دارد؛ اما پس از گذشت آن روزها، عمر تحت تأثیر هواى نفس و علاقه به ریاست و رهبرى خودش قرار گرفت و استوانه خلافت را از مکان اصلى تغییر داد و با لشکر کشىها، برافراشتن پرچمها و گشودن سرزمینهاى دیگر، راه امت را به اختلاف و بازگشت به دوران جاهلى هموار کرد و از مصادیق این سخن شد: (فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قلیلا). پس، آن [عهد] را پشتِ سرِ خود انداختند و در برابر آن، بهایى ناچیز به دست آوردند، و چه بد معاملهاى کردند.
الغزالی، أبو حامد محمد بن محمد، مجموعه رسائل الإما الغزالی. ص۴۸۳٫
_____سند دیگر از تاریخ بغداد نوشته الخطیب البغدادی :
النبی صلى الله علیه وسلم بید علی بن أبی طالب فقال: ” ألست ولی المؤمنین؟ ” قالوا: بلى یا رسول الله، قال: ” من کنت مولاه فعلی مولاه ” فقال عمر بن الخطاب:
بخ بخ لک یا بن أبی طالب أصبحت مولای ومولى کل مسلم، فأنزل الله: (الیوم أکملت لکم دینکم) [المائده ٣] ومن صام یوم سبعه وعشرین من رجب، کتب له صیام ستین شهرا، وهو أول یوم نزل جبریل [علیه السلام] على محمد صلى الله علیه وسلم بالرساله.
_______
بخ بخ گویان تبریک گفتند در غدیر خم و بعد از آن خلافت را با کودتای سقیفه غصب کردند !
قضاوت با اهل حق
والسلام