جنگ بدر، از مهمترین جنگ هاى تاریخ صدر اسلام است؛ زیرا نقشى اساسى در برقرارى حکومت اسلامى در مدینه داشت. پیامبر اسلام پیش از آغاز جنگ با یاران خود مشورت کرد که با قریش بجنگند یا این که به مدینه برگردند.
عالمان اهل سنت تصریح کرده اند که هنگامى که پیامبر این مطلب را با ابوبکر و عمر در میان نهادند، آن ها مخالفت خود را با جنگ اعلام کردند و برگشتن به مدینه را ترجیح دادند.
مسلم در صحیحش در این باره می نویسد :
۸۳ – (۱۷۷۹) حَدَّثَنَا أَبُو بَکْرِ بْنُ أَبِی شَیْبَهَ، حَدَّثَنَا عَفَّانُ، حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَهَ، عَنْ ثَابِتٍ، عَنْ أَنَسٍ، أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ شَاوَرَ حِینَ بَلَغَهُ إِقْبَالُ أَبِی سُفْیَانَ، قَالَ: فَتَکَلَّمَ أَبُو بَکْرٍ، فَأَعْرَضَ [ص:۱۴۰۴] عَنْهُ، ثُمَّ تَکَلَّمَ عُمَرُ، فَأَعْرَضَ عَنْهُ، فَقَامَ سَعْدُ بْنُ عُبَادَهَ، فَقَالَ: إِیَّانَا تُرِیدُ یَا رَسُولَ اللهِ؟ وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ، لَوْ أَمَرْتَنَا أَنْ نُخِیضَهَا الْبَحْرَ لَأَخَضْنَاهَا، وَلَوْ أَمَرْتَنَا أَنْ نَضْرِبَ أَکْبَادَهَا إِلَى بَرْکِ الْغِمَادِ لَفَعَلْنَا، قَالَ: فَنَدَبَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ النَّاسَ، فَانْطَلَقُوا حَتَّى نَزَلُوا بَدْرًا، ..
أنس مى گوید: وقتی خبر بازگشت ابوسفیان به مدینه رسید، رسول خدا با یکایک اصحاب و یارانش به گفتگو و مشورت نشست، ابوبکر سخن گفت؛ اما رسول خدا از وى روى برگرداند سپس عمر سخن گفت، رسول خدا از وى نیز روى برگرداند. سعد بن عباده به پاخواست و گفت : آیا نظر و رأى ما را می خواهى اى رسول خدا ؟ قسم به آن که جانم در رست اواست، اگر فرمانت صادر شود که آنان را در دریا غرق کنیم ، چنین خواهیم کرد و اگر بگویى با غلاف شمشیر پهلوهاى آنان را نوازش، دهیم ، چنین خواهیم کرد . پیامبر(ص) پس از این سخنان مردم را براى جنگیدن فراخواند تا آن که در سرزمین بدر فرور آمدند.
صحیح مسلم، ج ۳ ، ص ۱۴۰۳، ح ۱۷۷۹ .
=========================================
یک سوال اساسی از اهل سنت :
آیا چنین کسانى که این چنین روحی نسبت به کفار داشته باشد، آیه ” اشداء علی الکفار”، شامل حال او مى شود یا خیر؟؟؟