صوت ســـخنرانی:
سخنران: دڪتر وحید باقرپور ڪاشانی
𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍
•دانلود ڪلیپ، pdf و صوتِ سخنرانی با ڪلیڪ روے عبارات زیر:
┓ 🖌┏؛
┛┗؛ خلقت ائمه علیهمالسلام از نور عظمت خداوند ↓📋 › ؛
در کافی شریف، جلد اول صفحه ۵۳۰ تا ۵۳۱:
«مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَنْ أَبی سَعِیدٍ اَلْعُصْفُورِیِّ عَنْ عَمْرِو بْنِ ثَابِتٍ عَنْ أَبی حَمْزَهَ قَالَ:
سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمااَلسَّلاَمُ یَقُولُ…»
روایت از امام سجاد علیهالسلام هست:
«إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ عَلیّاً وَأَحَدَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِهِ مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ، فَأَقَامَهُمْ أَشْبَاحاً فِی ضِیَاءِ نُورِهِ یَعْبُدُونَهُ قَبْلَ خَلْقِ الْخَلْقِ یُسَبِّحُونَ اللَّهَ وَ یُقَدِّسُونَهُ وَ هُمُ اَلْأَئِمَّهُ مِنْ وُلْدِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّیاَللَّهُعَلَیْهِوَآلِهِوَسَلَّمَ».
روایت، روایت بسیار مهمی هست! اول یک ترجمهای نسبت به روایت داشته باشم.
حضرت سجاد علیهالسلام فرمودند:
خداوند خلق کرد محمد و علی و یازده نفر از فرزندان علی را «مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ» از نور عظمتش.
قرار داد این بزرگواران را «أَشْبَاحاً فِی ضِیَاءِ نُورِهِ» یک شبحهایی، یک سایههایی، یک روحهایی، یک ذاتهایی، ذواتی؛ در ضیاء نورش، در روشنایی نورش.
«یَعْبُدُونَهُ قَبْلَ خَلْقِ الْخَلْقِ» عبادت میکردند آنها خدا را قبل از اینکه مخلوقی را خداوند خلق کند. یعنی اولین مخلوقات اینها بودند.
«یُسَبِّحُونَ اللَّهَ» تسبیح میکردند خدا را.
«یُقَدِّسُونَهُ» تقدیس میکردند او را.
«وَ هُمُ اَلْأَئِمَّهُ مِنْ وُلْدِ رَسُولِ اَللَّه»؛ آنان ائمه از فرزندان رسولالله بودند.
پس اینگونه هست که خداوند متعال، محمد، علی و فرزندان که حالا یا برگردانیم به حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم یا حضرت علی علیهالسلام، اینها را از نور عظمتش قرار داد و اینها را بهعنوان شبحهایی در روشنایی نورش قرار داد؛ اینها خدا را عبادت میکردند، تسبیح میکردند، تقدیس میکردند.
اینها ائمهای بودند که «مِنْ وُلْدِ رَسُولِ اَللَّهِ» از فرزندان رسول خدا بودند.
در این روایت، یک نکاتی هست که باید توضیح داده شود سر درایت حدیث بخواهیم برویم.
اینکه خداوند خلقی که میکند، خلق، خلق ایجادی هست. خلق سه جور هست، سه جور میشود تصور کرد:
خدا بود و هیچ مخلوقی نبود؛ یا خلق من شیء هست، یا چیزی از خدا بوده یا چیزی با خدا بوده که از او خلق کرده یا چیزی از خدا کنده شده.
خلق من لا شیء هست؛ یعنی خدا بود و عدم را تبدیل کرد به وجود. عدم خودش تغیّر پیدا کرده به وجود.
خلق لا من شیء هست، خلق ایجادی هست. یعنی ایجادش کرده.
خلق من شیء نمیشود به خاطر اینکه غیر خدا که چیزی نبوده! و اگر چنانچه با خدا حقیقتی بوده آن میشود واجبالوجوب!
او هم میشود قائم بالذات! بوده همیشه.
خلق من لا شیء هم نمیشود! به خاطر اینکه عدم چیزی نیست که بخواهد انقلاب و تغیّر پیدا کند به وجود! این هم اشتباه هست، محال است!
خلق، خلق لا من شیء هست، یعنی ایجاد میکند، خداوند متعال ایجاد میکند.
لذا: «إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ عَلیّاً وَأَحَدَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِهِ مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ»؛
خداوند متعال خلق کرد، ایجاد کرد، وجود نازنین پیامبر، علی و یازده فرزند ایشان را از نور عظمتش.
این نور عظمتش را به چه برگردانیم؟ ممکن است یک نفر بگوید به ذات برگردانیم. یعنی اینجا شد خلق من شیء دیگر!این ائمه معصومین علیهمالسلام، رقیقهٔ همان ذات پروردگار شدند. اما این حرف، حرف نادرستی هست! بهخاطر اینکه چیزی از خداوند کنده نمیشود! چیزی از خداوند جدا نمیشود که حالا بگوییم که از خداوند، رقیقهٔ خدا، جداشدهٔ خداوند چیزی بخواهد جدا شود و اگر چنانچه اینطوری بشود، آن فرع بر این هست که بالاخره این ویژگیهای جسم را داشته باشد. چون وقتی کنده میشود، حدود و ثغوری برایش قائلید و درهرحال جدا شدنی هست، ترکیب در آن راه دارد! قبل از کندهشدن، بعد از کندهشدن.
لذا اینجا این قاعدهٔ «لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ» را هیچوقت فراموش نکنیم که خداوند متعال زاده نشده و چیزی هم از خداوند متعال جدا نمیشود. خداوند نمیزاید!
اینجا «مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ» یا این را برمیگردانیم به مشیت خداوند که «اَوَّلُ مَا خَلَقَ اَللَّهُ اَلْمَشِیئَهَ»، یعنی یا اراده خداوند یعنی اعمال قدرت خداوند که به قدرت خداوند برمیگردد که منتها فعل خداوند هست.
«مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ» یعنی خداوند که مخلوقات را خلق کرد اولین مخلوقات را، وجود نازنین انوار محمد و آلمحمد علیهمالسلام را خلق کرد، اینها به اعمال قدرت پروردگار بودند و اینها ایجاد شدند. اراده کرد، مشیت کرد اینها ایجاد شدند. مشیت و اراده، اعمال قدرت هست و قدرت هم عین ذات پروردگار هست.
پس اینجا «مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ» را باید برگردیم از نور عظمتش، یا این نور عظمتش را باید برگردیم به اراده و مشیت؛ یا اگر برمیگردانیم به ذات که بالاخره اراده و مشیت هم، اراده و مشیت چیست؟ اراده و مشیت ذات خداوند هست، قدرت خداوند هست!
اما این بحثی که خلق من شیء بخواهد بشود، این اشتباه هست! با مبانی عقلانی و با نصوص دینی ما ناسازگار هست آن چیزی که هست خلق لا من شیء هست، خلق ایجادی هست.
«فَأَقَامَهُمْ أَشْبَاحاً فِی ضِیَاءِ نُورِهِ»، قرار داد این انوار مقدسه را از نور عظمتش خلق کرد، اینها را شبحهایی در روشنایی نورش، اینها را قرار داد. اینها شبح بودند.
حالا اینجا شبح از لحاظ لغتی به معنای سایه هست، به معنای روح هم هست، به معنای ذات هم هست.
حقایقی بودند که در ضیاء نورش بودند. اگر سایه بگیریم، به اعتبار نور هست؛ سایه به اعتبار نور هست.
وقتی ظلمت باشد در یک اتاقی، سایه معنا ندارد! وقتی یک شیئی مانع حرکت نور بشود سایه ایجاد میشود. پس سایه وابسته به نور هست. سایه، قائم به نور هست. اگر نوری نباشد سایهای ایجاد نمیشود.
اینگونه میتوانیم برگردانیم که «فَأَقَامَهُمْ أَشْبَاحاً فِی ضِیَاءِ نُورِهِ»، یعنی این بزرگواران عین نیاز و فقر و امکان بودند نسبت به آن حقیقتی که عین نور هست، عین وجوب وجود بالذات هست، عین قائم بالذات بودن هست، عین غنی مطلق بودن هست، این نیازمندی را میرساند.
ممکن است بگوییم روحی هم بودند. روح، ارواحی بودند یا انواری بودند یا ذواتی بودند، اینها را بالاخره خداوند متعال در روشنایی نور خودش قرار داد. اینها خدا رو عبادت میکردند.
«یَعْبُدُونَهُ قَبْلَ خَلْقِ الْخَلْقِ»، قبل از اینکه خداوند مخلوقی را بیافریند، اینها خدا را پرستش میکردند.
بالاخره خداوند متعال به اینها آموزش داده بود، حالا ولو به صورت اعطایی به آنها که خدا را چگونه عبادت بکنند.
عبادت خداوند فرع بر معرفت هست، فرع بر اطاعت هست، فرع بر اختیار هست. همه اینها را در آن عالم این بزرگواران داشتند.
«یُسَبِّحُونَ الله»؛ تسبیح میکردند خدا را.
«یُقَدِّسُونَهُ»؛ تقدیس میکردند خدا را.
«هُمُ اَلْأَئِمَّهُ مِنْ وُلْدِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّیاَللَّهُعَلَیْهِوَآلِهِوَسَلَّم»؛ اینها ائمه از فرزندان رسول خدا هستند.
-دکتر وحید باقرپور کاشانی.