گزارشی از تولد و امامت امام رضا و فرزندان‌شان علیهماالسلام.

صوت ســـخنرانی:

سخنران: دڪتر وحید باقرپور ڪاشانی

𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍
‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌
•دانلود ڪلیپ، pdf و صوتِ سخنرانی با ڪلیڪ روے عبارات زیر:

دانلـود‌ویـدئو‌📥

دانلـود‌ pdf 📥

دانلـود‌صـوت📥

┓ 🖌┏؛
┛┗؛  گزارشی از تولد و امامت امام رضا و فرزندان‌شان علیهماالسلام. ↓📋 › ؛

یزیدبن سلیط زیدی که کنیه‌اش أباعماره است گوید:
«در بین راهی که به عمره می‌رفتیم به موسی‌بن‌ جعفر برخوردم و عرض کردم: قربانت گردم! این مکان را که ما در آن هستیم، به یاد می‌آورید؟ فرمود: آری! تو هم یادت می‌آید؟ عرض کردم: آری! من و پدرم شما را در این‌جا ملاقات کردیم و امام صادق علیه‌السلام و برادران شما هم بودند. پدرم به امام صادق علیه‌السلام عرض کرد: پدر و مادرم فدایت! شما همهٔ امامان پاکید ولی کسی از مرگ برکنار نمی‌ماند. به من مطلبی بفرمایید که به خلف و فرزندم باز گویم تا گمراه نشود».
یعنی به تعبیری بعد از شما امام کیست؟ حجت کیست؟ می‌گوید امام صادق علیه‌السلام هم بود. شما بودی، برادرانت هم بودند، من بودم، پدرم هم بود این درخواست را از امام صادق علیه‌السلام کرد.
«فرمود: آری ای اباعبدالله! (اباعبدالله لقب یزید) اینان پسران من هستند و این سرور آنان…»
اشاره کرد به چه کسی؟ به وجود نازنین امام موسی‌بن‌ جعفر علیهماالسلام!
«اوست که حکم و فهم و سخاوت و شناسایی احتیاجات و اختلاف مردم را در امر دین و دنیاشان می‌داند و اخلاق و پاسخ‌دادنش نیکوست و او دری از درهای خداست و امتیاز دیگری دارد که از همهٔ این‌ها بهتر‌ است».
حضرت صادق علیه‌السلام، حضرت موسی‌بن‌جعفر را با این عبارات معرفی می‌کنند:
«هَذَا سَیِّدُهُمْ وَ أَشَارَ إِلَیْکَ وَ قَدْ عُلِّمَ اَلْحُکْمَ وَ اَلْفَهْمَ وَ اَلسَّخَاءَ وَ اَلْمَعْرِفَهَ بِمَا یَحْتَاجُ إِلَیْهِ اَلنَّاسُ وَ مَا اِخْتَلَفُوا فِیهِ مِنْ أَمْرِ دِینِهِمْ وَ دُنْیَاهُمْ وَ فِیهِ حُسْنُ اَلْخُلُقِ وَ حُسْنُ اَلْجَوَابِ وَ هُوَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ اَللَّهِ عَزَّوَجَلَّ».
«پدرم عرض کرد: پدر و مادرم فدایت! آن چیست؟»
حالا او امتیازاتی دارد که از همهٔ این‌ها بهتر است. یعنی چه؟ از سخاوتش، از اینکه اختلافات بین مردم را برطرف می‌کند، از حکم و از فهم و یک امتیازاتی دارد آن امتیازات که این فرزندتان حضرت موسی‌بن‌ جعفر دارد چیست؟!
«حضرت فرمود: خدای عزوجل، فریادرس و پناه و علم و نور و فضیلت و حکمت این امت را از صلب او بیرون آورد».
از صلب حضرت موسی‌بن‌ جعفر چه کسی به دنیا آمده؟ امام رضا علیه‌السلام! آن ویژگی‌ای که از همهٔ این‌ها بالاتر هست در وجود موسی‌بن‌ جعفر علیهماالسلام چه ویژگی هست؟ این ویژگی هست که او پناه و علم و نور و فضیلت و حکمت، حقیقتش از صلب موسی‌بن‌ جعفر من به دنیا می‌آید!
«او بهترین مولود و بهترین کودک است. خدای متعال به وسیلهٔ او از خون‌ریزی جلوگیری می‌کند و میان مردم آشتی دهد و پراکنده را گرد آورد و رخنه را اصلاح کند، برهنه را بپوشاند، گرسنه را سیر کند، هراسان را ایمن سازد، خدا به برکت او باران فرستد و بر بندگان ترحم کند. اما بهترین پیران و بهترین جوانان است. گفتارش حکمت، سکوتش علم، آنچه مردم در آن اختلاف دارند خاتمه دهد و پیش از بلوغش بر عشیرهٔ خودش سروری کند.
پدرم عرض کرد: پدر و مادرم فدایت! او متولد شده؟ فرمود: آری! چند سال هم از سنش گذشته. یزید گوید در آن هنگام شخصی وارد شد که با بودن او نمی‌توانستم سخنی گویم. یزید گوید به موسی‌بن‌ جعفر عرض کردم: مانند خبری که پدرت امام صادق علیه‌السلام به من فرمود شما هم به من بگویید.
امام فرمود: آری، پدرم در زمانی بود که مانند این زمان نبود، یعنی در این زمان باید تقیه کرد. به حضرت عرض کردم: هر که به این جواب قناعت کند لعنت خداوند بر او باد.
حضرت را خندهٔ سختی گرفت سپس فرمود: نمی‌توانم بگویم».
یزید گفت من اگر بخواهم به این جواب سکوت بکنم خدا باید من را لعنت کند! به تعبیری به حضرت پیله کرد که باید شما بگویید!ای أباعماره! به تو خبر دهم که از منزلم بیرون رفتم و به فلان پسرم وصیت کردم و در ظاهر، پسران دیگرم هم با او شریک کردم، ولی در باطن و خلوت تنها به او…».
یعنی به این صورت بوده که حتی به بچه‌هایشان هم حضرت احتیاط می‌کردند!
«اگر کار دست من بود امامت را به پسرم قاسم می‌دادم که او را دوست می‌دارم و نسبت به او مهربانم. ولی این اختیار با خدای سبحان است و هر کجا بخواهد قرار می‌دهد».
یعنی چه؟ یعنی آیا خواستهٔ امام، سلیقهٔ امام با سلیقهٔ خدا فرق می‌کند؟ نه! بلکه چون آن حساسیت‌ها نسبت به قاسم نبوده و جان قاسم حفظ می‌شده! اما این حساسیت‌ها نسبت به آقاعلی‌بن‌ موسی‌‌الرضا علیه‌السلام مطرح بوده! از این جهت این را می‌گویند.
«خبر امامت او از رسول‌الله به من رسیده و خدا او و معاصرینش را به من نشان داده است و او نیز تا پیغمبر و جدم علی خبر نرسد، به کسی از ما وصیت نکند. و من در خواب دیدم که همواره پیغمبر انگشتر، شمشیر، عصا، کتاب، عمامه. عرض کردم: یا رسول الله! این‌ها چیست؟ فرمود: عمامه رمز سلطنت خداست، شمشیر رمز عزت است، کتاب رمز نور است، عصا رمز قوت و نیروی خداست، انگشتر رمز جامع همهٔ این امور است.
سپس رسول‌الله به من فرمود: امر امامت از تو بیرون رفته و به دیگری رسیده است. عرض کردم: یا رسول‌الله! به من نشان بده که او کیست؟»
یعنی به این معنا که الان امام نیستی! بلکه باید این‌ها روشن بشود، نه اینکه حجت بوده بعد امام شد کسی دیگری از حجت خارج شده! نه! امام به شهادت می‌رسد، حجت‌الهی منتقل می‌شود به امام بعد. یعنی انتخاب شده که از تو خارج شده، یعنی انتخاب شده که بعد از تو فرزندت به‌عنوان حجت‌الله مثلاً خواهد بود.
«فرمود: من هیچ یک از امامان را ندیدم که از مفارقت امر امامت مانند تو بی‌تابی کند. اگر امر امامت از روی محبت و دوستی بود که اسماعیل از تو نزد پدرت محبوب‌تر بود، ولی امام از جانب خدای سبحان تعیین می‌شود. سپس موسی‌بن‌ جعفر فرمود: من تمام فرزندان زنده و مرده‌ام را به نظر آوردم، آنگاه امیرالمؤمنین به پسرم علی اشاره کرد و فرمود: این سرور آنان است. او از من و من از اویم و خدا با نیکوکاران است.
سپس موسی‌بن‌ جعفر فرمود: ای یزید! این مطالب نزد تو امانت باشد، جز با آدم عاقل یا بندهٔ خدایی که او را راست‌گو تشخیص داده‌ای مگو! و اگر از تو گواهی خواستند، گواهی بده، چون خدای سبحان می‌فرماید: خدا به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحبانش برگردانید. و نیز به من فرموده است: ستمگرتر از آنکه شهادت خدا را نزد خویش پنهان کند کیست؟ موسی‌بن‌ جعفر گوید: من در خواب متوجه رسول‌الله شدم و عرض کردم: پدر و مادرم فدایت! شما همهٔ فرزندانم را یک‌جا گفتید، بفرمایید کدام‌شان امام است؟
فرمود: آنکه با نور خدا نگاه می‌کند و با فهمش می‌شنود، و با حکمتش سخن می‌گوید، و راه درست می‌رود و اشتباه نمی‌کند. علم دارد و لذا نادانی نمی‌کند، حکمت و علم به او آموخته شده. آنگاه دست پسرم علی را گرفت و فرمود: او این است».
چنین خوابی را وجود مقدس حضرت موسی‌بن‌ جعفر علیهماالسلام از رسول‌الله صلی‌الله‌‌علیه‌وآله‌ می‌بینند‌.
«سپس فرمود: چه کم همراه او هستی!»
یعنی وفاتت نزدیک هست موسی.
«وقتی از سفر مکه بازگشتی وصیت کن و کارهایت را سامان ده و از هر چه خواهی فراغت جو، زیرا تو از ایشان جدا می‌شوی و همسایهٔ دیگران خواهی شد. چون خواستی وصیت کنی علی را بطلب تا تو را غسل دهد». ببینید از ویژگی‌هایی که برای معصومین هست این می‌باشد که حجت الهی را فقط حجت قبل از او باید غسل بدهد! ولو اینکه بچهٔ هفت‌ساله‌ای مثل جواد‌الائمه علیه‌السلام باشد! ولو اینکه بچهٔ پنج ساله‌ای مثل امام زمان علیه‌السلام باشد! او حضرت عسکری علیه‌السلام را غسل می‌دهد و بر او باید نماز بخواند و باید او حجت الهی را کفن کند!«چون خواستی وصیت کنی علی را بطلب تا تو را غسل دهد و کفن پوشد، زیرا غسل دادن او تو را پاک کند و جز آن درست نباشد، و این سنتی است که از پیش ثابت شده، و باید هنگام نماز میت تو در برابرش بخوابی و برادران و عموهایش را پشت سر او به صف کن و به او دستور بده که ۹ تکبیر بر تو بگوید زیرا وصیت او پابرجا شده و در حال زنده‌بودنت متصدی کارهای تو باشد».
متصدی کارهای تو باشد به این معنا نیست که دیگر حجت‌الله هست و تو حجت‌الله نیستی! دقت کنید نکته این‌جا این است!
«سپس فرزندانت را که بعد از او هستند گرد آور و برای او از ایشان گواهی بگیر و خدا را هم گواه بگیر و همان خدا برای گواهی کافی‌ست.
یزید گوید: سپس موسی‌بن‌ جعفر به من فرمود: مرا امسال می‌گیرند و امر امامتم با پسرم علی‌ست که هم‌نام دو علی از امامان گذشته است: علی اول علی‌بن‌ ابی‌طالب، علی دوم علی‌بن‌ الحسین. فهم و خویشتن‌داری و نصرت و دوستی و دین و محنت علی اول و محنت و شکیبایی بر ناملایمات علی دوم بر او داده شده و تا چهار سال بعد از مرگ هارون، آزادی زبان ندارد و نباید چیزی بگوید.
سپس به من فرمود: ای یزید! هرگاه گذرت به این‌جا افتاد و او را ملاقات کردی که ملاقات هم خواهی کرد، به او مژده بده که خدا پسری به تو خواهد داد امین، مورد اعتماد و مبارک و او به تو خبر می‌دهد که مرا در این‌جا ملاقات کردی».
عجیب است! جواد‌الائمه علیه‌السلام خبر می‌دهد که پدربزرگم را تو این‌جا ملاقات کردی!
«آن هنگام تو به او خبر ده که آن کنیزک مادر آن پسر کنیزی است از خاندان ماریه، کنیز رسول‌الله و مادر ابراهیم و اگر توانستی سلام مرا به آن کنیز هم برسانی برسان.
یزید گفت که بعد از وفات موسی‌بن‌ جعفر، علی را ملاقات کردم. از من آغاز نمود و فرمود: ای یزید! برای رفتن به عمره چه نظری داری؟ عرض کردم: پدر و مادرم فدایت! اختیار با شماست من خرجی ندارم. فرمود: سبحان‌الله! ما تا عهده‌دار خرج تو نشویم که تکلیف نمی‌کنیم».
یک نکتهٔ اخلاقی هست! وقتی یک نفر را سور دعوت می‌کنی وقتی می‌گویی بیا مثلاً یک کافی‌شاپ برویم، این‌طوری نشود که بعد دست در جیبت نکنی! وقتی کسی را دعوت می‌کنی یعنی پولش هم می‌دهی!
«حضرت سخن آغاز کرد و فرمود: در این‌جا بارها همسایگان و عموهایت را ملاقات کردم. یزید از فرزندان زیدبن علی بوده که با امام ششم و هفتم پسرعمو می‌شود و پسرعمو در حکم عموست.
عرض کردم: آری! سپس داستان را برای او شرح دادم و به من فرمود: اما آن کنیز هنوز نیامده. آمد سلام آن حضرت را به او می‌رسانم. سپس به مکه رفتیم و در همین سال آن کنیز را خریداری فرمود و مدتی نگذشت که حامله گشت و آن پسر را زایید.
یزید گوید: برادران علی امید داشتند که وارث و وصی موسی‌بن‌ جعفر باشند و بی‌گناه با من دشمن شده‌اند».
چرا؟ چون من گفتم فرزند تو به‌عنوان حجت‌الله هست! تو چرا داری می‌گویی که از موسی‌بن‌جعفر علیه‌السلام که آقا گفته که فرزند علی‌بن‌ موسی می‌شود حجت الهی! با من چپ شدند! گفتم آقا من واقعاً شنیدم! اما آن‌ها دوست داشتند بعد آقا علی‌بن‌ موسی‌الرضا جانشین شوند!
«اسحاق‌بن‌ جعفر به ایشان می‌گفت: من دیدم که یزید در مجلس موسی‌بن‌ جعفر در جایی می‌نشست که من در آن‌جا نمی‎‌نشستم».

-دکتر وحید باقرپور کاشانی.

پیشنهاد ما به شما

علم حجت الهی به زبان‌ جانداران.

صوت ســـخنرانی: سخنران: دڪتر وحید باقرپور ڪاشانی 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


Question   Razz  Sad   Evil  Exclaim  Smile  Redface  Biggrin  Surprised  Eek   Confused   Cool  LOL   Mad   Twisted  Rolleyes   Wink  Idea  Arrow  Neutral  Cry   Mr. Green