صوت ســـخنرانی:
سخنران: دڪتر وحید باقرپور ڪاشانی
𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍
•دانلود ڪلیپ، pdf و صوتِ سخنرانی با ڪلیڪ روے عبارات زیر:
┓ 🖌┏؛
┛┗؛ نقد احمدالحسن بر مطلق دانستن رحمت الهی بر همهی مخلوقات↓📋 › ؛
یک نکتهای را اینجا جناب احمدالحسن (مدعی یمانی) آورده که جای اشکال دارد!
ببینید در صفحهی ۳۳ مینویسد:
«خدای رحیم مطلق چرا با آتش عذاب میکند؟»
رحیم مطلق!
آیا خداوند برای هر انسانی رحیم مطلق است؟
علم خداوند، لا حدّ له، حد و حدود ندارد!
قدرت خداوند، لا حدّ له!
خداوند حکیم هست اما مهربانی خداوند برای همه به یک شکل است؟!
برای همه به یک شکل نیست!
حالا این را کمکم توضیح میدهم.
یک خاطرهای یادم است ده سال پیش از استادم آیتالله سیدان شنیدم.
ایشان میگفت که ما خارج کشور بودیم، یک هواپیمایی به اندازهی یک اتاقچهی خیلی کوچک، هواپیمای کوچک و شخصی بود، من بودم و خلبان و یک نفر دیگر که از یک نقطهای میخواستیم به خارج کشور برای تبلیغ برویم.
میگفت خلبان همینطور که خلبانی خودش را میکرد، به این دوست ما که انگلیسی بلد بود شبههای را مطرح کرد و گفت این را برای من جواب بدید.
شبهه این بود:
یک نفری که گناه میکند خدا میداند این گناه میکند یا نمیداند؟! کسی که ظلم و جنایت میکند، خدا میداند این جنایت میکند، یا نمیداند؟! حالا فرض کن میداند.
این جنایتی که میکند، میتواند جلوی آن را بگیرد، قدرتش را دارد جلوی آن را بگیرد یا جلوی آن را نمیگیرد؟!
حالا قدرتش هم دارد.
این جنایت را انجام میدهد و به جهنم میرود!
خدا که قبل از اینکه این را خلق بکند میدانست این جهنمی میشود، قادر هم بود که این را خلق نکند، لازم نبود این را خلقش کند!
این خدا مهربان هم هست یا نیست؟!
علمش کامل! قدرتش کامل!
رحمت و مهربانیاش هم کامل است یا نه؟!
زیرا یک وقت خدا خلق میکند نمیداند که این جهنمی میشود، علمش حد میخورد!
نه! میداند مجبور است خلقش کند، قدرتش حد میخورد!
نه! میداند! قدرتش هم حد نمیخورد خلقش میکند، مهربانیاش زیر سؤال میرود!
زیرا میداند این با دست خودش جنایت میکند و به جهنم میرود!
مثل این میماند که مثلاً به من واقعاً یک خبر غیبی میدهند که اگر انعقاد نطفه داشته باشم و بچهای درست شود، این بچه یک آدم جنایتکاری میشود و ته جهنم هم میرود!
من این بچهام را دوست دارم میگویم گناه دارد بچه نمیآورم!
خب یک وقت نمیتوانم جلویش را بگیرم یک بحث دیگری است، همهی اینها سر جای خودش، اما از روی مهربانی چرا اقدام به فرزندآوری بکنی!
خدایا تو میدانی، قدرت آن هم که داری، مهربانیات هم مطلق هست، یکی از اینها باید حد بخورد!
مهربانیات مطلق است، قدرتش هم داری، نمیدانستی این به وجود اومده، علمت حد خورد، خودت حد خوردی، شدی مخلوق!
علمش را داشتی، نمیتوانستی جلویش را بگیری، مهربان هم بودی نمیتوانستی!
مثل اینکه این بچهات را داری میبینی که میخواهند بُکشند، تو نمیتوانی کاری برایش بکنی! قدرتش را نداری!
قدرتش حد خورد شد محدود.
نه علمش را دارد، قدرتش را دارد، رحمتش محدود میشود!
تو که مهربانی چرا خلقش بکنی!
ایشان میگفت همینطور که این شبهه را ذکر میکرد، من فقط یک کلام بهش گفتم
علمش مطلق، قدرتش مطلق، رحمتش مقید به حکمتش هست!
بعد فکر کرد گفت حالا میتوانم انقلتهایی وارد بکنم، ولی باید به آن فکر کنم! مسألهی حکمتش هست!خداوند متعال، عادل است. اگر بنا باشد خیلی خوبها را به بهشت ببرد و این خیلی بدها هم به بهشت ببرد، طبیعتاً خیلی خوبها میگویند ما اینجا یک عمر تزکیهی نفس کردیم! بعد آن جنایتکاری که میلیونها نفر هم کشته، او هم خوش و خرم به بهشت رفت؟!
ما هم که این همه فشار به خودمان تحمل کردیم ما هم رفتیم بهشت! این چی شد؟!
خدایا بازی در آوردی!
اینجا عدالت خدا زیر سؤال میرود!
و نکتهی دیگر اینکه اعلام کرده اگر شما این کار را انجام بدهی توبیخ میشوی. اگر اعلام نمیکرد درست است، اما اعلام کرده!
همچنین اینکه مجبور نبوده، اختیار داشته خودش با ارادهی خودش این کار را انجام داده! میتوانست انجام ندهد!
درست است با ارادهی خودش کرده، بالاخره همهی اینها در عالم برزخ یا در این دنیا توبیخ میشوند، یا در مسألهی قیامت آخرش پاک میشوند و وارد بهشت میگردند.
باز هم مهربانی خدا زیر سؤال نمیرود!
زیرا بالاخره ولو ده هزار سال در عذاب باشند، آخرش تا ابد در خوشی هستند.
خدا میدانست، قدرتش را داشت، مهربان هم بود، اما خودش این کار را کرد درست است، ولی بعد میدانست یک مدتی در این دنیا مشکلاتی سرش میآید، فشار قبر میبیند، در برزخ مشکلاتی درست میشود، بقیهاش که ماند در قیامت عذاب میشود، آخرش این وارد بهشت میگردد!
بالاخره خیریتی هست، اصل وجودش خیر هست!
این را میشود حل کرد.
اما شبههای که جناب احمدالحسن (مدعی یمانی) به آن نپرداخته! و این شبهه ماجرایی دارد که دقیقاً شش ماه خود من درگیر این شبهه بودم!
شبهه هم چهجوری، چه کسی القاء کرد؟!
یک شاگردی داشتم حدود پانزده سال پیش که این هر شب با جمعی پیش ما میآمد اعتقادات یاد میگرفت.
یک شب در خواب شیطان را میبیند!
شیطان میگوید خیلی خب! تو عقائد داری یاد میگیری این خدایی که میگویی مهربان هست، کجا این خدا مهربان است؟!
این القاء را شیطون میکند! که بعد به من که گفت، در این شبهه ماندم! از علما یکییکی سؤال کردم آنها هم ماندند!
شش ماه خودم درگیر بودم!
شیطان تو خواب میگوید که میگویی خدا مهربان هست؟! خب این خدا که مهربان است مگر در قرآن نگفته که جمعی را تا ابد در عذاب قرار میدهد؟ تا ابد در جهنم قرار میدهد؟
میگوید بله!
القاء میکند خدای مهربان میدانست که این فرد، ولو با اختیار خودش شلوغ میکند و تا ابد در عذاب هست، چه رحمت و مهربانی برای این به کار رفته شده؟!
ببینید یک وقت یک نفر هست ده هزار سال در عذاب هست آخرش به بهشت میرود، بعدش رحمت هست؛ اما آن کسی که تا ابد در عذاب هست؛ مثل این میماند بچهی سه یا چهار ساله، به او کارد بدهیم میدانیم دستش را میبُرد، پس کارد به دستش نمیدهیم!
به همین اندازه حواسمان هست! مهربانی!
پدر و مادر متوجه هستند، کارد دست بچه نمیدهند.
اصلاً خدایا چرا این را خلق میکنی که تا ابد در عذاب باشد؟! در خلقت این شمر، چه رحمتی خوابیده؟!
بله! این شمر خودش شمر شده درست است!
اما این شمر تا ابد در عذاب هست، اصلاً چرا این شمر را خدا خلق کرده؟!
خلق نمیکرد!
خدایا تو که میدانستی! تو که علم بلامعلوم داشتی! قبل از اینکه موجودات را خلق بکنی، میدانستی چه کسی بهشتی میشود و چه کسی جهنمی! آنهایی که بنا بوده جهنمی بشوند حالا جهنمی میشوند از جهنم خارج میشوند باز هم قابل حل است!
آن که تا ابد در عذاب هست، خب چرا این را خلق کردی؟!
شیطان این شبهه را در خواب به این القاء کرد!
من آمدم فکر کردم گفتم اصل نعمت وجود، رحمت هست از باب مهربانی هست؛ همین که خداوند وجود دارد.
باز با خودم گفتم خب درست است که وجود رحمت هست، اما خب شما میدانستی که این وجود را بدهی این خودش نقمت هست برای این فرد! چرا بدهی؟!
هر چی با خودم گفتم، نه اون راضی شد، نه ما!
یادم هست شروع کردیم دور زدیم از متخصصین در مشهد. از کسانی که سؤال کردم یادم هست از یکی از اساتید، آیتالله آقا شیخ علمالهدی رحمهاللهعلیه، خدا رحمتش کند ایشان از زبدههای کلام و عقائد بود،دقیقاً همین را مطرح کردم و ایشان ده دقیقه با آب و تاب گفتند بله این رحمت هست و خودش هم خواسته و…!
گفتم حاج آقا درست است! ما که نمیگوییم شمر را خدا شمر کرده! خودش خواسته!
و نمیگوییم وجود هم چیز بدی هست، چیز خوبی هست!
اما سؤال این است که چرا خلق کرد؟!
باز دوباره ایشان مسائل را تکرار کردند و دیدیم مشکل حل نمیشود!
یادم هست از چند نفر پرسیدم اینها همین جواب را میدادند و ما قانع نمیشدیم. ذهن ما شش ماه درگیر بود!
یک روز خدمت آیتالله سیدان رفتم.
گفتم حالا که ما از همه پرسیدیم از حاج آقا هم بپرسیم و شاید ایشان مثل بقیه جواب ندهد.
این را سؤال کردم، ایشان هم برگشتند طبق همان جوابها گفتند بله! خدا که مجبورش نکرده! اصل وجود هم رحمت هست و شمر هم خودش این جنایت را انجام داده، مستحق هست!
گفتم حاج آقا! خودش انجام داده من نمیگویم که خدا مجبورش کرده! میگویم اصلاً چرا خلقش بکند؟! چه رحمتی در ارتباط با این شمر است؟!
ایشان گفتند یادم است پا درس آقا شیخ هاشم قزوینی بودیم – آیتالله آقا شیخ هاشم قزوینی، شخصیتی که خیلی از بزرگان پای درس ایشان بودند؛ از جمله از اساتید مقام معظم رهبری و آقای سیدان و جمعی از بزرگانی در مشهد بودند، شخصیت قوی در فقه و اصول – میگفتند ایشان روایاتی را خواند و آن روایات را که گفتند قضیه حل شد!
حالا میگویم روایت چیست.
گفتند آنهایی که خَالِدِینَ فِیهَا هستند، اینها را خداوند در مسألهی قیامت مخیّرش میکند بین وجود و عدم!
میگوید تو اگر بخواهی باشی تا ابد در عذابی! اگر نه کأن لم یکن انگار نبودی! معدومت میکنم!
در برزخ سختی کشیده، ولی دیگر معدوم میشود و دیگر نیست!
به آن کسانی هم که ظلم کرده به فضل خودش، خداوند اینقدر در بهشت میدهد میدهد میدهد جبران میکند، او را هم معدومش میکند انگار هیچی نبوده!
خب یکی میگوید من عدم را انتخاب میکنم؛ شمر میگوید من عدم را انتخاب میکنم، شمر معدوم میشود.
ممکن است شمر بگوید نه! من وجود را انتخاب میکنم!
به او وجود اعلام میشود که تو داری انتخاب میکنی تا ابد خواهی بود!
حُب بر نفس و موجودیت!
میگوید باشم در عذاب باشم، نمیخواهم معدوم باشم!
یکی این.
جهت دوم، امید به فضل خدا دارد!
همان کسی که میداند به او میگویند اگر موجود بشوی تا ابد در عذاب خواهی بود، امید به فضل خدا دارد!
حالا یک توضیحی میدهم این قضیه حل شود.
ببینید اگه بحث عدل باشد، در صحیفهی سجادیه امام زینالعابدین علیهالسلام میگوید خدایا! به مجرد اولین فکر گناه، من مستحق عذاب ابدی هستم!
هتک حریم تو را داشتم! حریم تو را دریدم!
یعنی ببینید به میزان هتاکی که در هر سطح و لِول موجودی باشد، مواخذه فرق میکند!
مثلاً شما یک وقت ظلم به یک گیاهی میکنی، یک میخی را در یک گیاهی فرو میبری.
یادم هست سنم کم بود، همسنهای من میآمدند در تنهی درخت مثلاً مینوشتند علی! میکَندند.
میگفتم چرا این کار را میکنی؟!
میگفت این علی میاد بالا، یادگاری میماند!
این ظلم به یک درخت هست!
حالا ظلم به یک درخت مجازاتش چیست؟!
یک وقت شما یک سگ را میکشی، ظلم به یک سگ میکنی؛ خب ظلم به یک سگ با ظلم به یک گیاه و درخت متفاوت هست!
یک وقت ظلم به یک انسانی میکنی، یک انسان کافر!
حالا کافر هست ولی تو اذیتش میکنی! بالاخره انسان هست! نباید اذیتش بکنیم، گناه هست!
یک وقت شما یک مسلمان را ظلم میکنی؛ یک وقت به یک ولیّ خدا ظلم میکنی؛ یک وقت ظلم به استادت میکنی؛ یک وقت ظلم به پیامبر میکنی؛ اینها مرتبهاش متفاوت است!
آمدند سؤال کردند که متوکل، سبّ و فحاشی به حضرت صدیقهی طاهره سلاماللهعلیها میکند!
حضرت هادی علیهالسلام فرمودند این مستحق این است که زندهزنده سوزانده شود! ناموس خداست فاطمه!
حالا سبّ به فاطمه سلاماللهعلیها چنین چیزی دارد!
خدا لعنت کند کسانی که بیبی را مورد ضرب و جرح قرار دادند! خداوند از اینها نمیگذرد!سبّ به حضرت زهرا علیهاالسلام، ناموس خدا چنین هست! اینها آمدند حضرت زهرا سلاماللهعلیها را مورد ضرب و جرح قرار دادند!
خدا لعنتشان کند! محسنش را سقط کردند!
حقیقتی که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند فاطمه پارهی تن من هست!
هر کسی ایشان را آزار بدهد، من را آزار داده!
«فاطمهُ بَضْعَهٌ مِنّی فَمَنْ أَغْضَبَها أَغْضَبَنِی!»
«إنَّ اللهَ تَبارکَ وَ تَعالی یَغضِبُ لِغَضَبِکِ فاطِمَه و یَرضی لِرِضاها»
خداوند تبارک و تعالی غضبناک میشود به غضب فاطمه! رضایتش در رضایت فاطمه سلاماللهعلیها هست!
آمدند بیبی را مورد ضرب و جرح قرار دادند، بانویی که در سوگ پدر بود!
بهخاطر قدرت، چنین کاری را انجام دادند!
در مورد حضرت زهرا سلاماللهعلیها هتاکی به این شکل است!
در هر سطحی که دریدن آن حریم الهی، دریدن آن حریم موجود باشد، مواخذهاش هم متفاوت هست!
حالا در دریدن چه؟
حریم الهی!
حضرت سجاد علیهالسلام فرمودند به مجرد فکر گناه، نه گناه! فکر گناهی که اختیاری باشد، مستحق عذاب ابدی هست! چرا؟!
زیرا خداوند، لا حدّ له هست، حد و حدود ندارد!
دریدن حدود او هم عذاب بینهایت را دارد!
اگر بحث عدل باشد به این صورت است!
اما حضرت زینالعابدین علیهالسلام فرمودند خدایا عدل این هست، ولی با ما با فضلت برخورد کن!
یعنی اگر بحث عدالت باشد، اینجا کافر و مؤمن و اینها ندارد، همان اولین گناه مستحق عذاب ابدی هست!
اما چگونه؟
به فضلت برخورد کن!
اینجا آن کسی که خالدین فیها هست میداند، به او میگویند و اعلام میکنند که تو خالدین فیها هستی، تا ابد خواهی بود! میگوید بله عدل همین است!
اعلام بر عدالت هم میشود، درست هم همین است، قبول هم میکند!
اما میگوید پس فضل و رحمت چه!
میگوید باشم، به امید اینکه خداوند میلیونها، میلیاردها سال این را بیامرزد و ببخشد و از این عذاب رهایش بکند! لذا میگوید وجود باشم و من را نابود نکن!
حالا نکته اینجا چیست؟
بحث سر این بود که در خلق این شمر چه رحمتی خوابیده؟!
میگوید نمیخواستم من را خلق بکنی!
خیلی خب! در قیامت بگو معدوم شوم، اینجا هم هر کاری خواستی در این دنیا کردی! معدوم میشوی!
پس اینجا مشکلی ندارد، رحمت به آن معنا
بوده، آزادش گذاشته، نعمت وجود هم بوده، اختیار هم داده، عقل داده، انبیا هم آمدند، خودش نخواسته قبول بکند! بنا به جبر هم نیست! اگر نخواستی معدوم شو!
اما اگر بخواهی موجودیات را بپذیری، چنین مسألهای را باید در بر داشته باشی.
این روایتی بود که آیتالله سیدان از آیتالله آقا شیخ هاشم قزوینی در درس خارجشان نقل قول کرده بودند.
این شبههای که شیطان در خوابش مطرح کرده بود که چه چیزی هست که خلق کرده؟ خب میتواند خلاص شود بگوید من را معدوم کن!
و اینکه باز هم امید هست بعد میلیاردها سال در این فشارهایی که قرار بگیرند، بالاخره امید به رحمت خداوند باقی میماند!
دکتر وحید باقرپور کاشانی
ـٖٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖـٖٖـٖـٖٖٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖـٖٖـٖـٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖ