گریه ی بر امام حسین علیه السلام در بیانات علامه امینی قدس سره

امشب اگر حسین کربلا ست می فهمی در کربلا چه خبر است، امشب پیغمبر در کربلاست ، امشب علی در کربلاست، امشب حسن و زهرا در کربلاست، امشب امام رضا در کربلاست، امشب حضرت حجت در کربلاست، اینها امشب قبر حسین را دور کردند، سه هزار ملک و احسینا، گریه زاری ناله بر حسین بن علی می کنند امشب شب جمعه است شب رحمت است شب برکت است، اینها رفتند کربلا «ائمه ما (علیهم السلام)».

بیائید ما هم برویم کربلا قلبت را بفرست به کربلا، روحت را بفرست به کربلا برای خودتان  حال درست کنید.

۱-راوی می گوید من از حضرت صادق(علیه السلام) پرسیدم که آقاجان وقتی ذکر حسین بن علی می شود من گریه ام نمی آید اما اگر یک کسی از اقوامم از اموات خودم را فکر می کنم به او گریه می کنم آیا آنها را یاد کنم خودم را به گریه در بیاورم تا اینکه به امام حسین گریه کنم یا نه.

حضرت فرمود افعل این کار را بکن یک مقدمه ای فراهم کن تا بر حسین گریه کنی.

امام صادق (علیه السلام)  به ابن شبیب فرمود  یابن شبیب ان کنت باکیا للشیی اگر برای چیزی می خواهی گریه کنی اگر می خواهی به مظلومی گریه کنی اگر می خواهی به غریبی  به بیچاره ای گریه کنی اگر می خواهی به کسی گریه کنی فابک للحسین  بر حسین بن علی(علیه السلام)  گریه کن.

حضرت صادق سلام الله علیه از آن راوی پرسید یا هذا ای مرد تو دوست داری که با محمد و علی و اولاد علی مصافحه کنی عرض کردم نعم یابن رسول الله

فرمودپس شب جمعه برو کربلا،

یا هذا ای مرد آیا دوست داری با ملائکه رحمت خدا مصاحفه کنی عرض کردم بلی یا بن رسول الله،

فرمود پس شب جمعه برو کربلا،

 فرمود یا هذا ای مرد آیا دوست داری با انبیاء  اولوالعزم و غیر اولوالعزم حضرت حق  تبارک و تعالی مصافحه کنی عرض کردم بلی یابن رسول الله،

فرمود پس برو کربلا و تامل کرد،

فرمود یا مفضل دوست داری خدا را ببینی عرض کردم بلی یابن رسول الله

فرمود شب جمعه برو کربلا،

یا مفضل آن شب تمام رحمت حضرت حق تبارک و تعالی نازل است به کربلا اگر بخواهی تمام تمام رحمت خدا را ببینی شب جمعه بیا کربلا،

بیائید ما هم برویم کربلا، کربلا خیلی جای خوبی است کربلا تربت مقدسه است، کربلا یک کربلائی است که خدای تعالی از آن روزی که عالم را خلق کرده کربلا به انبیاء  معرفی کرده، از حضرت آدم شروع کرده به آدم بیان کرده به حضرت ابراهیم بیان کرده به حضرت اسماعیل بیان کرده،

آنهائیکه رفته اند دیده اند آنهائیکه نرفتند خداوند به حق محمد و آل محمد به آنها هم روزی کند، امشب شب دعاست، شب رحمت است، برای خودت حالی درست کن.

۲-امام صادق (علیه السلام) می فرماید خداوند در هر شب جمعه یک دسته از ملائکه را به نوبت اجازه می دهد به کربلا بروند هر شب جمعه یک دسته زاوری از ملائکه نوبت دارند به کربلا می آیند وقتی از آسمان پایین می آیند زهرا می پرسد این ملائکه کجا می روند می گویند این ها می روند کربلا کربلا، کربلا یا کربلا لازمت کربا و بلا امام صادق (علیه السلام) می گوید کربلا خدا می گوید کربلا، جبرئیل می گوید کربلا، علی کربلا آمده پیغمبر می گوید کربلا. در ایام هفته زهرا سلام الله علیها منتظر است که شب جمعه شود بیاید کربلا… بیاید حسینش را بغل بگیرد صورتش را بگذارد به خاکهای خونین حسین آخ ولدی ولدی ولدی پسرجان پسرجانم قتلوک و من شرب الماء منعوک پسرجانم کشتند تو را اما تو را سیراب نکردند تشنه سرت را بریدند.

این تشنگی حسین به پدر و مادرش و برادرش خیلی اثر کرده این تشنگی به پسرش امام سجاد خیلی اثر کرده لذا به شیعیانشان گفتند هر وقت آب می خورید حسین را یاد کنید، امام سجاد هر وقت آب می خورد پدرش را یاد می کرد پدرجان تو را مظلوم کشتند بر لب آب تشنه سرت را بریدند.

***

     پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و آله صاحب رسالت دامادی دارد صاحب ولایت علی بن ابیطالب(علیه السلام) ، دخترش فاطمه زهرا ولیۀ الله علیها سلام الله است یک عمری زندگی کرده از دامادش فرزندی آورده ،آورده پیش پدرش می گه پدر جان تو گوش این اذان بگو و نامش را ت و بگذار.

پ   یغمبر حسین (علیه السلام) را گرفت در دامنش فاطمه علیها سلام الله یک طرف نشسته علی (علیه السلام) یک طرف نشسته در این بین جبرئیل نازل شد عرض می کند یا رسول الله (صلوات الله علیه و آله) ان ابنک هذا یقتل بکربلا ای پیغمبر این فرزند تو را در کربلا می کشند .

خیلی عجیب است مهلت بده یک روز بگذرد، از همان ساعت اول؟ از ساعتی که حسین به دنیا آمد دنیا پر از مصیبت شد سَرورش رفت دنیا یک دار الحزن شد حسین به دنیا آمده. ان ابنک هذا یقتل بکربلا،

    یا رسول الله اتحبّه      آیا این بچه را دوست می داری؟ قال نعم انه قرۀ عینی فرمود بلی آن پاره ی تن من است نور چشم من است انه یقتل بکربلا یا رسول الله این پاره ی تن تو در کربلا کشته می شود،

یا رسول الله اتحب ان تری ترابها     دوست داری خاک کربلا را ببینی؟ بله دوست دارم خدا امر کرد برو کربلا از خاک کربلا بیاور.

 کربلا را فقط تو دوست داری؟ خدا به حضرت آدم می گوید کربلا به حضرت ابراهیم می گوید کربلا به پیغمبرش می گوید کربلا به جبرئیل می گوید کربلا در آسمانها به ملائکه می گوید کربلا.

خدا وقتی کعبه را خلق کرد کعبه به خود بالید، چرا به خود می بالی گفت خانه ی خدا هستم به خود می بالم ندا رسید قرنی قرنی قرنی، ساکت باش ساکت باش یک زمینی است اگر نبود تو را خلق نمی کردم کربلا کربلا پیغمبر می گوید کربلا روضه می خواند گریه می کند خدا روضه می خواند انبیاء را به گریه در می آورد خدا به حضرت ابراهیم مرثیه خوانده و به حضرت اسماعیل روضه خوانده به حضرت آدم قصه بیان کرده انبیاء را گریانده ملائکه را گریانند همه منتظرند ببینند این کربلا چه کربلایی است.