صوت سخنرانی:
سخنران: دکتر وحید باقرپور کاشانی
𑁍 ┈┈ 𑁍 ┈┈ 𑁍 ┈┈ 𑁍 ┈┈ 𑁍
•دانلود کلیپ، pdf و صوتِ سخنرانی با کلیک روی عبارات زیر:
┓ 🖌┏؛ معرفی فرقههای منشعب از جعفر عموی امام زمان علیهالسلام↓📋 › ؛
من یک نکاتی رو لازم میبینم نسبت به این جریان جعفر بگم.
بعد از اینکه امام هادی علیهالسلام به شهادت رسیدن، حضرت عسکری علیهالسلام که به نص، از آبای بزرگوارشون از حضرت هادی علیهالسلام گزارش شده، ایشان ۶ سال خلافتشون طول کشید.
بعد از اینکه حضرت عسکری از دنیا رفتن، این فرد اومد ادعا کرد که من جانشینم، امام دوازدهم من هستم!
خب اینجا جریانات مختلفی اتفاق افتاد! افرادی تحت امامت حضرت عسکری علیهالسلام بودن، گرویدن به جعفر!
افرادی نه!
حضرت عسکری علیهالسلام هم قبول نداشتن، ولی باز گرویدن به جعفر!
و تقریباً میشه گفت که حدود چهار فرقه شدن؛ که حالا یک فرقهاش بیشتر، شیعیان رو به سمت خودش جذب کرد.
من ابتدا جریانات جعفر، فرقههاش رو بخوام ذکر بکنم، کتابهای مختلفی رو نگاه کردم؛ به نظر من از بهترین کتابهایی که خیلی مختصر و مفید، تحلیلی نسبت به جریان جعفر داشته،
کتابی هست: «تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم عج»؛
مال دکتر جاسم حسین هست؛ این ترجمه شده توسط آقای دکتر سید محمدتقی آیتاللهی.
در این کتاب، در صفحهی ۱۰۵؛
ابتدا میاد انحرافاتی رو بیان میکنه، بعد از شهادت امام حسن عسکری علیهالسلام چه اتفاقاتی افتاد؛ انشعاباتی رو مطرح میکنه، تا میرسه به انشعاب دوم: جعفریه.
میفرمایند:
«نمایندگان این انشعاب، مدعی بودند که جانشین امام عسکری علیهالسلام، برادر جوانترش جعفر است ولی در چگونگی انتقال امامت به او اختلاف نظر داشتند؛ از اینرو به چهار فرقه منشعب شدند».
پس اینجا روشن میشه که جعفر سنش از حضرت عسکری هم پایینتر بوده. حضرت عسکری رو در سن ۲۸ سالگی به شهادت رسانیدند.
فرقهی اول:
«نخستین فرقه، معتقد بودند امام عسکری علیهالسلام رحلت کرده و امامت را با وصایت از پدرش داشته است. چون امامت، تنها میتواند به پسر ارشد زندهی امام قبلی برسد».
خب پس امام هادی علیهالسلام مشخص کردن که این باید به فرزند بزرگتر برسه.
خب حالا فرزند بزرگتر امام هادی علیهالسلام کی بوده؟
سید محمد بوده.
سید محمد، یک شخصیت جلیلالقدری بوده! یک عالم و دارای کرامتی که به تعبیر عربها میگن که سید محمد، ابوالفضل العباس ثانی هست!
اینقدر که بابالحوائج هست.
در عراق هست و در نزدیک – سُرِّ مَن رَأیٰ – سامرا هست و یک مقبرهی مستقلی دارن.
این فرزند بزرگ امام هادی علیهالسلام بود.
اینها قائل هستن که قاعده بر اینه که وقتی که امام به عنوان وصی امام بخواد باشه، معمولاً خداوند اینگونه هست که فرزند بزرگتر رو قرار میده به عنوان جانشین.
کما اینکه میبینید در مورد امیرالمؤمنین علیهالسلام که امام حسن و امام حسین علیهاالسلام بود، امام حسن علیهالسلام سنشون از امام حسین علیهالسلام بیشتر بود ولو کمی؛ ولی اول امام حسن علیهالسلام، امام شدن بعد امام حسین علیهالسلام.
این جمع قائل هستن که به فرزند بزرگتر میرسه، خب پس باید به سید محمد میرسید؛
چرا به سید محمد نرسید؟!
میگن سید محمد، قبل از اینکه امام هادی علیهالسلام به شهادت برسن، از دنیا رفت. خب وقتی از دنیا رفت، کی باقی میمونه؟
حضرت عسکری علیهالسلام باقی میمونه و جعفر.
خب طبیعتاً باید به بچهی بزرگتر برسه از اونهایی که زنده هستن؛
پس به حضرت عسکری علیهالسلام میرسه.
«چون امامت تنها میتواند به پسر ارشد زندهی امام قبلی برسد، امامت پس از امام علی هادی علیهالسلام، به پسر بزرگش محمد که قبل از او فوت کرده بود نمیرسد، بلکه به امام عسکری علیهالسلام که از دو پسر زنده ماندهی پس از پدر، بزرگتر بود منتقل میشد.
این فرقه معتقد بودند که امام عسکری علیهالسلام، آشکارا پسری به جای نگذاشت تا امامت را عهدهدار شود، و بنابراین تنها برادرش موسوم به جعفر، امام خواهد بود».
اینها قائل بودند که مهدیای نبوده، فرزند پسری امام عسکری علیهالسلام نداشته، و خب بالاخره دوازده تا حجت هست روایات فراوانی هم داریم که دوازده تا حجت هست!
پس کی میمونه؟!
برادرش میمونه؛ برادرش جعفر!
لذا اینها بعد از امام حسن عسکری علیهالسلام، گرویدن به جعفر!
«آنان نیز، عبداللهبن جعفر صادق را از امام هفتم میدانستند. بالنتیجه جعفر را در سلسلهی امامان سیزدهگانه شمردند».
اینها یک اعتقاد دیگه هم داشتن، همین گروه؛ امام صادق علیهالسلام یک فرزند دیگه هم داشته به نام عبداالله بوده،
میگفتن او هم امام هست!
پس امام حسن عسکری علیهالسلام میشه امام دوازدهم، و این جناب جعفر میشه امام سیزدهم!
اینها سیزده امامی بودن. یک فرقهای بوده اینگونه بوده.
دومین فرقه:
«دومین فرقه از جعفریه چنین وانمود میکردند که امام یازدهم خود، جعفر را بر اساس اصل بداء، به جانشینی معرفی کرده است. همین امر نیز در مورد اسماعیل، پسر ارشد امام جعفر صادق علیهالسلام واقع شد. خداوند ارادهی نهایی خود را با قبض روح وی و جایگزینی پیدرپی برادرانش عبدالله و موسی به جای او روشن ساخت.
به همین نحو در مورد جعفربن علی، خداوند امامت را به امام عسکری علیهالسلام سپرده بود، ولی پس از آن، این حقیقت روشن کرد که امامت نباید به نسل امام عسکری علیهالسلام برسد. بنابراین ارادهی پروردگار عالم، بر این تعلق گرفت که پس از رحلت امام حسن عسکری علیهالسلام، امامت به جعفر منتقل شود».
ببینید فرقهی دومی، قاعده این بوده که از فرزندان امام حسین علیهالسلام، فرزندی که به دنیا بیاد، اساس بر این بوده که فرزند امام قبل از خودش باشه. اون چیزی هم که تثبیت شده همین هست؛
اون چیزی هم که در روایات آورده همه گفتن ابن فلان، ابن فلان، ابن فلان.
فرقهی سوم:
«اعضای این فرقه مدعی بودند که امامت جعفر از جانب پدرش تعیین شده است. آنان آئین خودشان را بر مبنای حدیثی منسوب به امام جعفر صادق علیهالسلام بنیاد مینهند که بر طبق آن، پس از امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، امامت به دو برادر منتقل نمیشود. محمد، پسر ارشد امام علی الهادی، در حیات پدر، رخت از جهان فرو بست، و چون امامت، پس از پدر به پسری که زنده میماند تعلق میگیرد، بنابراین به محمد منتقل شده است.
احتمال دارد اینان، امامت حضرت عسکری علیهالسلام را به خاطر آنکه پس از ارتحال پدر، زنده بود، پذیرفته باشند، ولی امامت آن حضرت را پس از ارتحالش رد کردند».
گروه سوم، حرفشون این بود که در زمان امام حسن عسکری علیهالسلام، ایشون رو به عنوان امام قبول داشته باشن. اما وقتی که فوت شد، گفتن نه!
اساساً امام حسن عسکری علیهالسلام، امام نبوده! بلکه مستقیماً امام هادی علیهالسلام، جعفر رو انتخاب کرده و جعفر بهعنوان امام هست.
«زیرا وی بدون آنکه آشکارا پسری را به جانشینی معرفی کند، درگذشته است».
خب میگن دلیل بر اینکه ایشون امام نیست، اینکه اگه ایشون امام بود حضرت عسکری علیهالسلام، باید پسری رو معرفی میکرد! پس پسری هم نداشته معرفی نکرده، پس این امام نیست!
امام کی میشه؟ امام جعفر میشه!
بعد امام بعدی کی میشه؟
امام دوازدهم، پسر جعفر میشه!
«البته این مطلب که امام تا جانشین شناختهشدهای را آشکارا معرفی نکند و از خود به جای نگذارد، و او را منصوب نکرده و امامت را به وی نسپارد، از دنیا نمیرود، در نظر آنها از اهمیت شایانی برخوردار است.
بنابراین امامت امام عسکری علیهالسلام را فاقد اعتبار دانسته و معتقدند که امامت جعفر با تعیین از جانب پدر، اجتنابناپذیر است».
این قشر سوم بر عکس اون دوم، اون دو گروه، امام حسن عسکری علیهالسلام رو پذیرفتن؛
حالا گفتن بداء حاصل شده، حضرت عسکری دیگه فرزند نداره برادرش میشه؛
یک نگاه، این نگاه بوده.
و نگاه اول هم که توضیح دادم که اول قائل بودن به پسر بزرگتر، سید محمد بوده؛
سید محمد از دنیا رفته و بعد از اون شده حضرت عسکری علیهالسلام و بعد، جناب جعفر.
بعد میفرمایند:
«قابل ذکر است که این فرقه در حیات امام حسن عسکری علیهالسلام وجود داشتند».
یعنی جمعی پس بودن در زمان حضرت عسکری علیهالسلام که قائل بودن اصلاً ایشان امام نیست، جعفر امام هست!
«پس امام دهم در سال ۲۵۴ درگذشت. اکثریت پیروان او، امامت پسر ارشد زندهی او امام حسن عسکری علیهالسلام که با وصایت پدر تائید میشود را پذیرفتند و اقلیتی نیز، جانب جعفر را گرفتند».
حتی در زمان امام حسن عسکری علیهالسلام!
از اون اول گفتن جعفر هست!
گروهی پذیرفتن ولی بعداً چی شد؟ گفتن ما اشتباه کردیم!
ما اشتباه کردیم که سرسپردگی نسبت به حضرت عسکری علیهالسلام داشتیم، از اول جعفر بوده!
«وی پس از رحلت امام عسکری علیهالسلام، اقتدار بیشتری یافت، چون عدهای از هواداران امام عسکری علیهالسلام، امامت او را طرد گفته و جعفر را به این مقام پذیرفتند.
علیبن احمدبن بشار، از علمایی بود که این فرقه را رهبری کرد و کتابی در موضوع غیبت نوشت و با مخالفان خود، به مجادلهی شدید پرداخت. شواهدی وجود دارد که این فرقه تا حدودی در جذب عدهای، معتقد به امامت حضرت عسکری علیهالسلام به خود، مؤفق بودند».
بسیاری از افرادی که قائل بودن به امام حسن عسکری علیهالسلام، اینها جذب کردن و تابع جعفر کردن!
فرقهی چهارم:
«پیروان این فرقه به نفیسیه معروف هستند. آنان معتقدند که امام دهم، پسر بزرگش محمد را وصی خود تعیین کرده بود. از اینرو خداوند بر طبق بداء، حیات او را قبض کرده در حالی که پدرش هنوز زنده بود. ولی وقتی که محمدبن علی درگذشت، با دستور پدر، او برادرش جعفر را به جانشینی خود تعیین کرد».
ببینید بداء قبلی با این فرق میکنه.
دومی میگه بداء حاصل شد؛ بنا بود که از حضرت عسکری علیهالسلام، فرزندی باشه او امام باشه، بداء شد فرزندی نشد، شد برادرش.
این یکی که میگه بداء حاصل شد، میگه اول سید محمد بهعنوان امام یازدهم باید بود، بعد سید محمد مرد در زمان امام هادی علیهالسلام؛ بداء حاصل شد کی شد امام؟ جعفر شد امام.
او وصایت، کتابها، علم سری، و سلاحهای مورد نیاز جامعه را به غلام جوان و مورد اطمینان خویش معروف به نفیس سپرد».
چرا میگن نفیس؟
میگن امام هادی علیهالسلام، تمام اماناتی که لازمهی امامت بود، به غلامش نفیس سپرد، به نفیس هم گفت به جانشین من بده.
نفیس هم اینها رو داد به کی؟
داد به جعفر!
چون داد به جعفر، جعفر میشه امام بعد از حضرت هادی علیهالسلام.
«و به او سفارش کرد که آنان را پس از مرگ پدر، به برادرش جعفر بدهد.
نفیس وقتی امام هادی علیهالسلام از دنیا رفت، جعفر را خواند و امامت محمدبن علیالهادی را به او تسلیم کرد».
یعنی اون چیزهایی که لازمهی امامت بود، معجزات و وصایا و وسایلی که بود، اونها رو داد به جعفر.
«جعفر، خود مدعی شد که امامت از جانب برادرش محمد به او رسیده. اعضای این فرقه، وصایت امام حسن عسکری علیهالسلام را منکر میشوند، زیرا مدعی هستند که پدرش نه او را تعیین کرده و نه وصایت را از محمد تغییر داده است.
نفیس نیز، با افتادن در یک چاهی کشته شد». چرا می گن نفیسیه؟ این نفیس میگه خودم شنیدم این وسایل مثل شمشیر حضرت، اماناتی که تقدیم میکنن، پرچم و شمشیر و این چیزهایی که بود، باید به وصی بعدی برسه، میگه اینها رو حضرت به من (نفیس) داد و من هم غلام حضرت بودم، و به من گفت که بعد از من، جعفر به عنوان امام و جانشین و وصی هست و من به او دادم!
چون واسطه، نفیس بود، میگن نفیسیه.
دکتر وحید باقرپور کاشانی
[/aparat]