صوت سخنرانی:
سخنران: دکتر وحید باقرپور کاشانی
𑁍 ┈┈ 𑁍 ┈┈ 𑁍 ┈┈ 𑁍 ┈┈ 𑁍
•دانلود کلیپ، pdf و صوتِ سخنرانی با کلیک روی عبارات زیر:
تأیید_امام_صادق_علیهالسلام_از_رؤیای_زید
┓ 🖌┏؛
┛┗؛ تأیید امام صادق علیهالسلام از رؤیای زید
کتاب مدینهالمعاجز، مال سید هاشم بحرانی هست. در جلد سوم، در ارتباط با کرامات امام صادق علیهالسلام، در صفحهی ۴۴۳، روایت شده از غلام امام صادق علیهالسلام که میگوید:
«شبی درب منزل امام صادق علیهالسلام را زدند. بیرون رفتم و دیدم که عموی ایشان زیدبن علی علیهالسلام بود».
زیدبن علیبن الحسین، که خب قیامی هم میکنه و کشته میشه، ایشان پسر امام زینالعابدین علیهالسلام هست، و در خصوص ایشان آورده که غلام امام صادق علیهالسلام گزارش میکند حضرت صادق علیهالسلام در خانه بودند، نصف شب درب خانه رو زدند، دیدم زید، عموی ایشان هست.
«در را باز کردم. امام به کسانی که نزدش بودند فرمودند وارد اتاق کناری شوید
و نزدم نیایید تا وقتی عمویم زیدبن علی علیهالسلام برود. پس آنان وارد اتاق کناری شدند و من نیز وارد اتاق شدم و سپس زیدبن علی وارد منزل شد.
بعد از سلام و احوالپرسی، با هم گفتگو میکردند. راوی میگوید در حین صحبتهای آنها شنیدم که زیدبن علی خطاب به امام صادق علیهالسلام گفت:
اگر با من بیعت نکنی من دستم را دراز میکنم تا با تو بیعت کنم».
خب زید میخواسته بر علیه خلیفهی غاصب زمان شورش بکند، یعنی مقابله بکند، جمعی از شیعیان رو هم به سمت خودش جمع کرده بود، میخواست رضایت امام صادق علیهالسلام رو هم بگیرد برای این قیام،
میگفت با من بیعت کن.
بعد فرمودند:
«هیچ ربطی به تو ندارد و هیچ تکلیفی برای تو نیست و قادر بر آن نیستی. به راستی که جهاد را ترک کردهای و در پنهان و صلح نشستهای و بر ثروت مشرق و مغرب احاطه داری».
این حرفها را زید به امام صادق علیهالسلام میزند.
میگه این کار تو درست نیست که ما میخوایم در مقابل باطل بایستیم تو نشستی خانهنشین شدی! بیطرف هستی!
«امام علیهالسلام به او فرمود: خدا رحمتت کند ای عموجانم! خداوند تو را بیامرزد ای عمویم!
زید گفت: وعدهی ما صبح است. و این آیه را خواند:
﴿أَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ﴾
تا صبح، وقت بسیار نیست».
یعنی من صبح میآیم برای بیعت با تو!
و تو باید بپذیری! چرا؟
چون تو را امام میدونند! و اگر رضایت تو باشد اون شیعیان دیگه هم میان به من ملحق میشن و من تو این قیام موفق میشم!
«سپس بلند شد و رفت. وقتی زیدبن علی رفت، بیرون آمدیم و در مورد زید چیزی گفتیم. امام فرمود:
صبر کنید! چیزی در مورد عمویم زید نگویید مگر ذکر خیر ایشان را. خدا عمویم را رحمت کند».
ما اومدیم بدش رو میگفتیم چه حقی دارد به امامش میگه تو خانهنشین شدی و صبح هم میام و به زور میخواد از آقا بیعت بگیره!
ایشان گفتند چیزی نگید، صبر بکنید در مورد عمویم، پشت سرش چیزی نگید!
«راوی میگوید هنگام سحر، درب منزل امام به صدا آمد، در را باز کردم یکباره دیدم که زیدبن علی با گریه و زاری وارد منزل شد.
وقتی نزد امام صادق علیهالسلام رسید،
با همان گریه و زاری میگفت:
ای جعفر! مرا ببخش! خداوند تو را ببخشاید، از من راضی شو! خدا از تو راضی شود، از من بگذر، خدا از تو بگذرد!»
زید پشیمان بود نسبت به این حالتی که نسبت به امام صادق علیهالسلام داشت.
«امام علیهالسلام به او گفت:
خدا از تو بگذرد و تو را ببخشاید و از تو راضی گردد. عمویم چه شده که چنین حالی داری؟»
یعنی شب که آمدی جور دیگری بودی،
ما رو عتاب میکردی!
«عرض کرد: برادرزادهی من!
من وقتی در منزل خوابیدم، یکباره در رؤیای صادقه دیدم رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نزدم آمد، در حالی که امام حسن علیهالسلام طرف راست،
امام حسین علیهالسلام طرف چپ،
فاطمهالزهرا سلاماللهعلیها پشت پیامبر،
و امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در حالی که نیزهی آتشین در دست داشت جلو راه میرفت
که علیبن ابیطالب علیهالسلام به من فرمود:
ای زید!
به راستی که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم را به خاطر فرزندش جعفربن محمد اذیت کردهای! به خدا قسم اگر جعفربن محمد تو را نبخشد و از تو نگذرد، این نیزهی آتشین را بین دو کتفت فرو میبرم و آن را از سینهات خارج خواهم کرد!
یکباره به حالت ترس و پریشانی از خواب پریدم. پس مرا ببخش و از من بگذر!
خدا رحمتت کند».
خب میگه من چنین خوابی دیدم،
مورد عتاب شما را قرار دادم، اشتباه کردم!
من را ببخش!
«امام به او فرمود:
خداوند از تو راضی شود و از تو بگذرد و تو را ببخشاید! عمو جان! وصیت کن زیرا به دار آویخته میشوی و در آتش، تو را خواهند سوزانید!»
دقت بکنید این را در این کتاب آوردند،
در مناقب ابن شهر آشوب هم آمده، جاهای دیگه هم آمده.
خوابی را زیدبن علیبن الحسین میبیند. کاری را ابتدا انجام داده که کار خلاف شرع بوده!
آمده امام صادق علیهالسلام را میخواد مجبور بکند که با او بیعت بکنند! حجت خدا را میاد عتاب میکند!
خوابی را دیده، این خواب گفته آقاجان این برخورد تو اشتباه بوده!
چه خواب را میدید چه خواب را نمیدید،
این برخورد اشتباه بوده!
چه زیدبن علی، این خواب را میدید چه خواب را نمیدید، عتاب به امام، شماتت امام، تاختن به امام، امام را مجبور به بیعت کردن، کار باطلی بوده!
این نکته اول روشن بشه!
پس خوابی که دیده، این خواب دو حالت داره:
یا این خواب از ناحیهی رحمان بوده یا خواب از ناحیهی شیطان بوده.
یا اصلاً خواب رحمانی و شیطانی نبوده، اونچه که در ذهنش بوده اتفاق افتاده!
به هر حال چیزی که امام صادق علیهالسلام اینجا گزارش میکنند، چند مسئله است:
اولاً نمیگن تو خوابت رحمانی بوده، امام صادق علیهالسلام خبر غیبی میدن! وقتی بقیه میخوان پشت عموشون صحبت کنند، میگن صبر بکنید! خدا عمویم را رحمت بکنه! خدا عمویم را بیامرزه!
یعنی میدانند که چنین خوابی اتفاق میافتد! امام علیهالسلام میداند که ایشان بهواسطهی خوابی برمیگرده!
امام میداند! و امام مواجه میکند با اطرافیان؛ یعنی اگر امام مهر تأیید بزند درست هست. یعنی امام چی میگه؟
میگه قضاوت نکنید، عمویم بر میگرده. عمویم برمیگرده یعنی یک مسألهای هست که خدا این را آگاه میکند!
این خودش یک دلیلی هست بر اینکه امام علیهالسلام قبل از اینکه زید بخواهد این گزارش را بده امام میگن که این پشیمان میشه، این برمیگرده، این توبه میکند.
این نوعی تأیید نسبت به این خواب هست.
ببینید ما اگر در عصر حجت خدا باشیم، یک خوابی را ببینیم یک کشفی را ببینیم، حجت خدا بگه آقاجان این رحمانی هست، تموم هست!
اما اگر حجت خدا نباشد رحمانی یا شیطانی نمیدانیم!
نکتهی دوم:
گیرم هم شیطانی یا رحمانی باشد، باز هم این خواب حجیت نیست! حجیت خود حجت خداست که تو آمدی – زید – در مقابل امام صادق علیهالسلام مقابله کردی!
اصلاً نیازی به این خواب نبوده! تو اگر امامشناس بودی نباید مقابله میکردی!
اگر امامشناس بودی، این کار را کردی فسق انجام دادی!
حالا خوابی بوده بهعنوان تذکر، یک تلنگری بوده به تو، اما چی معیار هست؟! عدم مخالفت معیار هست!
امام علیهالسلام علم غیب دارد و این دلیل بر این هست که حجت خداست!
کجاش علم غیب را میرسونه؟
اینکه یکی وقتی که زید میخواد بره، بقیه بد پشتش میگن، امام میگن عتابش نکنید این برمیگرده! نکتهی دوم این هست امام به او فرمود:
«خدا از تو راضی شود و از تو بگذرد و تو را ببخشد، عموجان وصیت کن زیرا به دار آویخته میشوی و در آتش تو را خواهند سوزاند».
این قسمت را من بهعنوان معجزه اقامه کردم نه خوابش؛ یعنی از کرامات امام صادق علیهالسلام که عرض کردم، این بوده که امام میدانسته که عموی بزرگوارشان را به دار میکشن و بدنش را میسوزانند، و دقیقاً همین اتفاق میافتد! این را بهعنوان معجزهی امام من اقامه کردم، نه بهعنوان خوابی که چون زید دیده میشه معجزه!
دوتا بحث هست:
یکی که امام علم غیب دارند میدانند عمو جانش برمیگرده، میگه که برمیگرده، این خودش یک خبر غیبی هست، این یک کرامت هست!
یکی که میداند عموجانش شهید میشه کیفیت شهادتش را هم میگه به دار میکشوننش و میسوزاننش، و دقیقاً همین اتفاق میافتد!
این را من مطرح کردم، وگرنه خواب که اینجا بهعنوان حجت مطرح نمیشه.
دکتر وحید باقرپور کاشانی