روایت اول
ابن عباس می گوید:خدای بزرگ،در زمین کسانی را قرار داده که حتی برگی هم از درخت می افتد،آن را می نویسند،هرگاه برای شما در زمین مشکلی یا گرفتاری پیش آمد که نتوانستید آن را حل کنید و کسی هم نبود که کمک شما کند(مثلا در بیایان بودید-پای شما جایی گیر کرد یا پیچ خورد)پس بگویید:ای بندگان خدا،به فریاد ما برسید!
روایت دوم
پسر احمدحنبل می گوید:از پدرم شنیدم که می گفت:من پنج حج به جا آوردم که دو تای از آنها را سواره و سه تای آنها را پیاده رفتم(-یا سه تا را سواره و دو تا را پیاده-شک از ایشان است) در یکی از این سفرهای حج که پیاده بودم،راه را گم کردم،من فرباد زدم:ای بندگان خدا،من را راهنمایی کنید و راه را نشانم دهید،تا این را گفتم:من راه را پیدا کردم.
الکتاب : شعب الإیمان ج۱۰ ص ۱۴۰ و ۱۴۱ المؤلف : أبو بکر أحمد بن الحسین البیهقی الناشر :مکتبه الرشد-لبنان
……………………………………………………………………
چند نکته :
اگر خواندن و صدا زدن غیرخدا شرک است،پس ابن عباس مشرک است
چرا ابن عباس نگفت:بگویید:یا الله به فریاد ما برس؟!!
در روایت بعدی،چرا احمدبن حنبل(امام شما) در آن صحرا که هیچ کس هم نبود و راه را گم کرده بود،چرا نگفت: یا الله،راه را نشانم بده؟؟ چرا غیرخدا را صدا زد؟!
-چطور شد که احمدبن حنیل،در ان بیایان که راه را گم کرده بود،غیرخدا را به جای الله،صدا زد و راه را پیدا کرد؟!
– و در آخر،چطور احمدبن حنبل،که به جای خدا،غیر خدا را صدا زد،مشرک نشد؟! اگر شرک می دانید صدا زدن غیر خدا را،پس احمدبن حنبل مشرک است و شما هم مشرک هستید،چون فقه خود را از یک مشرک می گیرید!
احمد بن حنبل غیر خدا را صدا می زند و به کمک می خواند
احمدبن حنبل غیر خدا را صدا می زند و به کمک می خواند