🪻🪻🪻🪻🪻🪻
🌷شرح خطبه متقیـن «خطبه همّـام»
🌷سخنران: علامه سید جعفر سیدان
خطبه مُتّقین یا خطبه هَمّام، درباره
صفـات پرهیـزکـاران، از خطبـههـای
مشهــــور نهــــجالبلاغـــــــه اســـت.
Ꞌ
ꞋꞌꞋ✎ پیوستبـهجلســات ⇣⇣⇣⇣
جلسه اول شرح خطبه متّقین:⇣⇣
☜مورخ: ١۴٠٣/١٢/۲۸.
– عنوان: خطبه ۱۹۳ نهجالبلاغه(خطبه متقین):
«و من خطبه له علیهالسلام یَصِفُ فیها المتقین: رُوِیَ أَنَّ صَاحِباً لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیهالسلام یُقَالُ لَهُ هَمَّامٌ کَانَ رَجُلًا عَابِداً فَقَالَ لَهُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ صِفْ لِیَ الْمُتَّقِینَ حَتَّى کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِمْ فَتَثَاقَلَ علیهالسلام عَنْ جَوَابِهِ ثُمَّ قَالَ یَا هَمَّامُ اتَّقِ اللَّهَ وَ أَحْسِنْ، فَ«إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ الَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ». فَلَمْ یَقْنَعْ هَمَّامٌ بِهَذَا الْقَوْلِ حَتَّى عَزَمَ عَلَیْهِ. فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ وَ صَلَّى عَلَى النَّبِیِّ صلیاللهعلیهوآله ثُمَّ قَالَ علیهالسلام»:
⇆گفته شد یکى از یاران پرهیزکار امام علیهالسّلام به نام همّام گفت: اى امیر مؤمنان پرهیزکاران را براى من آنچنان وصف کن که گویا آنان را با چشم مىنگرم. امام علیهالسّلام در پاسخ او درنگى کرد و فرمود «اى همّام از خدا بترس و نیکوکار باش که خداوند با پرهیزکاران و نیکوکاران است». امّا همّام دست بردار نبود و اصرار ورزید، تا آن که امام علیهالسّلام تصمیم گرفت صفات پرهیزکاران را بیان فرماید. پس خدا را سپاس و ثنا گفت، و بر پیامبرش درود فرستاد، و فرمود:
«أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى خَلَقَ الْخَلْقَ حِینَ خَلَقَهُمْ غَنِیّاً عَنْ طَاعَتِهِمْ آمِناً مِنْ مَعْصِیَتِهِمْ لِأَنَّهُ لَا تَضُرُّهُ مَعْصِیَهُ مَنْ عَصَاهُ وَ لَا تَنْفَعُهُ طَاعَهُ مَنْ أَطَاعَهُ. فَقَسَمَ بَیْنَهُمْ مَعَایِشَهُمْ وَ وَضَعَهُمْ مِنَ الدُّنْیَا مَوَاضِعَهُمْ».
⇆پس از ستایش پروردگار، همانا خداوند سبحان پدیدهها را در حالى آفرید که از اطاعتشان بىنیاز، و از نافرمانى آنان در امان بود، زیرا نه معصیت گناهکاران به خدا زیانى مىرساند و نه اطاعت مؤمنان براى او سودى دارد، روزى بندگان را تقسیم، و هر کدام را در جایگاه خویش قرار داد.
«فَالْمُتَّقُونَ فِیهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ؛ مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ وَ مَشْیُهُمُ التَّوَاضُعُ، غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ، نُزِّلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی الْبَلَاءِ کَالَّتِی نُزِّلَتْ فِی الرَّخَاءِ وَ لَوْ لَا الْأَجَلُ الَّذِی کَتَبَ اللَّهُ [لَهُمْ] عَلَیْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِی أَجْسَادِهِمْ طَرْفَهَ عَیْنٍ شَوْقاً إِلَى الثَّوَابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ، عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِمْ، فَهُمْ وَ الْجَنَّهُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُنَعَّمُونَ وَ هُمْ وَ النَّارُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُعَذَّبُونَ، قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَهٌ وَ شُرُورُهُمْ مَأْمُونَهٌ وَ أَجْسَادُهُمْ نَحِیفَهٌ وَ حَاجَاتُهُمْ خَفِیفَهٌ وَ أَنْفُسُهُمْ عَفِیفَهٌ، صَبَرُوا أَیَّاماً قَصِیرَهً أَعْقَبَتْهُمْ رَاحَهً طَوِیلَهً تِجَارَهٌ مُرْبِحَهٌ یَسَّرَهَا لَهُمْ رَبُّهُمْ، أَرَادَتْهُمُ الدُّنْیَا فَلَمْ یُرِیدُوهَا وَ أَسَرَتْهُمْ فَفَدَوْا أَنْفُسَهُمْ مِنْهَا».
⇆سیماى پرهیزکاران:
امّا پرهیزکاران در دنیا داراى فضیلتهاى برترند، سخنانشان راست، پوشش آنان میانه روى، و راه رفتنشان با تواضع و فروتنى است، چشمان خود را بر آنچه خدا حرام کرده مىپوشانند، و گوشهاى خود را وقف دانش سودمند کردهاند.
⇆و در روزگار سختى و گشایش، حالشان یکسان است. و اگر نبود مرگى که خدا بر آنان مقدّر فرموده، روح آنان حتى به اندازه بر هم زدن چشم، در بدنها قرار نمىگرفت، از شوق دیدار بهشت، و از ترس عذاب جهنّم. خدا در جانشان بزرگ و دیگران کوچک مقدارند، بهشت براى آنان چنان است که گویى آن را دیده و در نعمتهاى آن به سر مىبرند، و جهنّم را چنان باور دارند که گویى آن را دیده و در عذابش گرفتارند.
⇆دلهاى پرهیزکاران اندوهگین، و مردم از آزارشان در أمان، تنهایشان لاغر، و درخواستهایشان اندک، و نفسشان عفیف و دامنشان پاک است.
⇆در روزگار کوتاه دنیا صبر کرده تا آسایش جاودانه قیامت را به دست آورند: تجارتى پر سود که پروردگارشان فراهم فرموده، دنیا مى خواست آنها را بفریبد امّا عزم دنیا نکردند، مىخواست آنها را اسیر خود گرداند که با فدا کردن جان، خود را آزاد ساختند.
🪻🪻🪻🪻🪻🪻
جلسه دوم شرح خطبه متّقین:⇣⇣
☜مورخ: ١۴٠٣/١٢/۲۹.
«امَّا اللَّیْلُ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ، تَالِینَ لاَِجْزَاءِ الْقُرْآنِ یُرَتِّلُونَهَا تَرْتِیلاً. یُحَزِّنُونَ بِهِ أَنْفُسَهُمْ وَ یَسْتَثِیرُونَ بِهِ دَوَاءَ دَائِهِمْ. فَإِذَا مَرُّوا بِآیَه فِیهَا تَشْوِیقٌ رَکَنُوا إِلَیْهَا طَمَعاً، وَ تَطَلَّعَتْ نُفُوسُهُمْ إِلَیْهَا شَوْقاً، وَ ظَنُّوا أَنَّها نُصْبَ أَعْیُنِهِمْ».
⇆اما شب هنگام بر پاى خود (به نماز) مىایستند و آیات قرآن را شمرده و با تدبر مىخوانند، به وسیله آن، جان خویش را محزون مىسازند و داروى درد خود را از آن مىطلبند. هنگامى که به آیهاى مىرسند که در آن، تشویق است (تشویق به پاداشهاى بزرگ الهى در برابر ایمان و عمل صالح) با اشتیاق فراوان بر آن تکیه مىکنند و چشم جانشان با علاقه بسیار در آن خیره مىشود و گویى آن بشارت را در برابر چشم خود مىبینند.
«و إِذَا مَرُّوا بِآیَه فِیهَا تَخْوِیفٌ أَصْغَوْا إِلَیْهَا مَسَامِعَ قُلُوبِهِمْ، وَ ظَنُّوا أَنَّ زَفِیرَ جَهَنَّمَ وَ شَهِیقَهَا فِی أُصُولِ آذَانِهِمْ، فَهُمْ حَانُونَ عَلَى أَوْسَاطِهِمْ، مُفْتَرِشُونَ لِجِبَاهِهِمْ وَ أَکُفِّهِمْ وَ رُکَبِهِمْ، وَ أَطْرَافِ أَقْدَامِهِمْ، یَطْلُبُونَ إِلَى اللّهِ تَعَالَى فِی فَکَاکِ رِقَابِهِمْ».
⇆و هنگامى که به آیهاى مىرسند که بیم و انذار در آن است (انذار در برابر گناهان) گوشهاى دل خویش را براى شنیدن آن باز مىکنند و گویى فریادها و نالههاى زبانههاى آتش دوزخ در درون گوششان طنین انداز است! آنها قامت خود را در پیشگاه خدا خم مىکنند (و به رکوع مىروند) و پیشانى و کف دستها و سر زانوها و نوک انگشتان پا را (به هنگام سجده) بر زمین مىگسترانند و آزادى خویش را از پیشگاه خداوند متعال درخواست مىکنند.
🪻🪻🪻🪻🪻🪻
جلسه سوم شرح خطبه متّقین:⇣⇣
☜مورخ: ١۴٠٣/١٢/۳۰.
﴿أَمَّا النَّهَارَ فَحُلَمَاءُ عُلَمَاءُ، أَبْرَارٌ أَتْقِیَاءُ. قَدْ بَرَاهُمُ الْخَوْفُ بَرْیَ الْقِدَاحِ یَنْظُرُ إِلَیْهِمُ النَّاظِرُ فَیَحْسَبُهُمْ مَرْضَى، وَ مَا بِالْقَوْمِ مِنْ مَرَض; وَ یَقُولُ: لَقَدْ خُولِطُوا!. وَ لَقَدْ خَالَطَهُمْ أَمْرٌ عَظِیمٌ! لاَ یَرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ الْقَلِیلَ، وَ لاَ یَسْتَکْثِرُونَ الْکَثِیرَ. فَهُمْ لاَِنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ، وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُونَ إِذَا زُکِّیَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا یُقَالُ لَهُ، فَیَقُولُ: أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْ غَیْرِی، وَ رَبِّی أَعْلَمُ بِی مِنِّی بِنَفْسِی! اللَّهُمَّ لاَ تُؤَاخِذْنِی بِما یَقُولُونَ، وَ اجْعَلْنِی أَفْضَلَ مِمَّا یَظُنُّونَ، وَاغْفِرْ لی مَا لاَ یَعْلَمُونَ!﴾
«پرهیزگاران به هنگام روز، دانشمندانى بردبار و نیکوکارانى با تقوا هستند، ترس و خوف (در برابر مسؤولیتهاى الهى) بدنهاى آنها را همچون چوبههاى تیر، تراشیده و لاغر ساخته است، آنگونه که بینندگان (ناآگاه) آنها را بیمار مىپندارند، در حالى که هیچ بیمارى در وجودشان نیست و گوینده (بى خبر و غافل) مىگوید: افکارشان به هم ریخته و بیمار دلاند، در حالى که اندیشهاى بس بزرگ با فکر آنان آمیخته است. از اعمال اندک، خشنود نمىشوند و اعمال فراوان خود را زیاد نمىشمارند، بلکه پیوسته خود را (به کوتاهى و قصور) متّهم مىسازند، و از اعمال خود نگرانند، هر گاه یکى از آنها را مدح و ستایش کنند. از آنچه درباره او گفته شده به هراس مىافتد و مىگوید: من از دیگران نسبت به خود آگاهترم و پروردگارم به اعمال من از من آگاهتر است. بارالها! مرا به جهت نیکیهایى که به من نسبت مىدهند مؤاخذه مفرما! و مرا برتر از آنچه آنها گمان مىکنند قرار ده و گناهانى را که من دارم و آنها نمىدانند ببخش»
🪻🪻🪻🪻🪻🪻
جلسه چهارم شرح خطبه متّقین:⇣⇣
☜مورخ: ١۴۰۴/۱/۳.
﴿فَمِنْ عَلَامَهِ أَحَدِهِمْ أَنَّکَ تَرَى لَهُ قُوَّهً فِی دِینٍ وَ حَزْماً فِی لِینٍ وَ إِیمَاناً فِی یَقِینٍ وَ حِرْصاً فِی عِلْمٍ وَ عِلْماً فِی حِلْمٍ وَ قَصْداً فِی غِنًى وَ خُشُوعاً فِی عِبَادَهٍ وَ تَجَمُّلًا فِی فَاقَهٍ وَ صَبْراً فِی شِدَّهٍ وَ طَلَباً فِی حَلَالٍ وَ نَشَاطاً فِی هُدًى وَ تَحَرُّجاً عَنْ طَمَعٍ یَعْمَلُ الْأَعْمَالَ الصَّالِحَهَ وَ هُوَ عَلَى وَجَلٍ یُمْسِی وَ هَمُّهُ الشُّکْرُ وَ یُصْبِحُ وَ هَمُّهُ الذِّکْرُ﴾
«از نشانههاى یکى از پرهیزکاران این است که او را اینگونه مىبینى: در دیندارى نیرومند، نرمخو و دور اندیش است، داراى ایمانى پر از یقین، حریص در کسب دانش، با داشتن علم بردبار. در توانگرى میانه رو، در عبادت فروتن، در تهیدستى آراسته، در سختىها بردبار، در جستجوى کسب حلال، در راه هدایت شادمان و پرهیز کننده از طمع ورزى، مىباشد.
اعمال نیکو انجام مىدهد و ترسان است، روز را به شب مىرساند با سپاسگزارى، و شب را به روز مىآورد با یاد خدا».
🪻🪻🪻🪻🪻🪻
جلسه پنجم شرح خطبه متّقین:⇣⇣
☜مورخ: ١۴۰۴/۱/۴.
﴿یَبِیتُ حَذِراً وَ یُصْبِحُ فَرِحاً حَذِراً لِمَا حُذِّرَ مِنَ الْغَفْلَهِ وَ فَرِحاً بِمَا أَصَابَ مِنَ الْفَضْلِ وَ الرَّحْمَهِ إِنِ اسْتَصْعَبَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فِیمَا تَکْرَهُ لَمْ یُعْطِهَا سُؤْلَهَا فِیمَا تُحِبُّ قُرَّهُ عَیْنِهِ فِیمَا لَا یَزُولُ وَ زَهَادَتُهُ فِیمَا لَا یَبْقَى یَمْزُجُ الْحِلْمَ بِالْعِلْمِ وَ الْقَوْلَ بِالْعَمَلِ تَرَاهُ قَرِیباً أَمَلُهُ قَلِیلًا زَلَـلُه خَاشِعاً قَلْبُهُ﴾
«شب مىخوابد اما ترسان، و بر مىخیزد شادمان، ترس براى اینکه دچار غفلت نشود، و شادمانى براى فضل و رحمتى که به او رسیده است.
اگر نفس او در آنچه دشوار است فرمان نبرد، از آنچه دوست دارد محرومش مىکند. روشنى چشم پرهیزکار در چیزى قرار دارد که جاودانه است، و آن را ترک مىکند که پایدار نیست، بردبارى را با علم، و سخن را با عمل، در مىآمیزد. پرهیزکار را مى بینى که: آرزویش نزدیک، لغزشهایش اندک، قلبش فروتن».
🪻🪻🪻🪻🪻🪻
جلسه ششم شرح خطبه متّقین:⇣⇣
☜مورخ: ١۴۰۴/۱/۵.
﴿قَانِعَهً نَفْسُهُ مَنْزُوراً أَکْلُهُ سَهْلًا أَمْرُهُ حَرِیزاً دِینُهُ مَیِّتَهً شَهْوَتُهُ مَکْظُوماً غَیْظُهُ الْخَیْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ إِنْ کَانَ فِی الْغَافِلِینَ کُتِبَ فِی الذَّاکِرِینَ وَ إِنْ کَانَ فِی الذَّاکِرِینَ لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغَافِلِینَ.یَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَهُ وَ یُعْطِی مَنْ حَرَمَهُ وَ یَصِلُ مَنْ قَطَعَهُ؛ بَعِیداً فُحْشُهُ لَیِّناً قَوْلُهُ﴾
«نفسش قانع، خوراکش کم، کارش آسان، دینش حفظ شده، شهوتش در حرام مرده و خشمش فرو خورده است. مردم به خیرش امیدوار، و از آزارش در امانند. اگر در جمع بىخبران باشد نامش در گروه یاد آوران خدا ثبت مىگردد، و اگر در یاد آوران باشد نامش در گروه بىخبران نوشته نمىشود. ستمکار خود را عفو مىکند، به آن که محرومش ساخته مىبخشد، به آن کس که با او بریده مىپیوندد، از سخن زشت دور، و گفتارش نرم است».
🪻🪻🪻🪻🪻🪻
جلسه هفتم شرح خطبه متّقین:⇣⇣
☜مورخ: ١۴۰۴/۱/۶.
﴿غَائِباً مُنْکَرُهُ حَاضِراً مَعْرُوفُهُ مُقْبِلًا خَیْرُهُ مُدْبِراً شَرُّهُ؛ فِی الزَّلَازِلِ وَقُورٌ وَ فِی الْمَکَارِهِ صَبُورٌ وَ فِی الرَّخَاءِ شَکُورٌ؛ لَا یَحِیفُ عَلَى مَنْ یُبْغِضُ وَ لَا یَأْثَمُ فِیمَنْ یُحِبُّ؛ یَعْتَرِفُ بِالْحَقِّ قَبْلَ أَنْ یُشْهَدَ عَلَیْهِ لَا یُضِیعُ مَا اسْتُحْفِظَ وَ لَا یَنْسَى مَا ذُکِّرَ﴾
«بدىهاى او پنهان، و کار نیکش آشکار است. نیکىهاى او به همه رسیده، آزار او به کسى نمىرسد.
در سختىها آرام، و در ناگواریها بردبار و در خوشىها سپاسگزار است. به آن که دشمن دارد ستم نکند، و نسبت به آن که دوست دارد به گناه آلوده نشود.
پیش از آن که بر ضد او گواهى دهند به حق اعتراف مىکند، و آنچه را به او سپردهاند ضایع نمىسازد، و آنچه را به او تذکّر دادند فراموش نمىکند».
🪻🪻🪻🪻🪻🪻
جلسه هشتم شرح خطبه متّقین:⇣⇣
☜مورخ: ١۴۰۴/۱/۷.
﴿وَ لَا یُنَابِزُ بِالْأَلْقَابِ وَ لَا یُضَارُّ بِالْجَارِ وَ لَا یَشْمَتُ بِالْمَصَائِبِ وَ لَا یَدْخُلُ فِی الْبَاطِلِ وَ لَا یَخْرُجُ مِنَ الْحَقِّ؛ إِنْ صَمَتَ لَمْ یَغُمَّهُ صَمْتُهُ وَ إِنْ ضَحِکَ لَمْ یَعْلُ صَوْتُهُ وَ إِنْ بُغِیَ عَلَیْهِ صَبَرَ حَتَّى یَکُونَ اللَّهُ هُوَ الَّذِی یَنْتَقِمُ لَهُ؛ نَفْسُهُ مِنْهُ فِی عَنَاءٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِی رَاحَهٍ أَتْعَبَ نَفْسَهُ لِآخِرَتِهِ وَ أَرَاحَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ؛ بُعْدُهُ عَمَّنْ تَبَاعَدَ عَنْهُ زُهْدٌ وَ نَزَاهَهٌ وَ دُنُوُّهُ مِمَّنْ دَنَا مِنْهُ لِینٌ وَ رَحْمَهٌ لَیْسَ تَبَاعُدُهُ بِکِبْرٍ وَ عَظَمَهٍ وَ لَا دُنُوُّهُ بِمَکْرٍ وَ خَدِیعَهٍ
قَالَ: فَصَعِقَ هَمَّامٌ صَعْقَهً کَانَتْ نَفْسُهُ فِیهَا فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیهالسلام أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ کُنْتُ أَخَافُهَا عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ أَهَکَذَا تَصْنَعُ الْمَوَاعِظُ الْبَالِغَهُ بِأَهْلِهَا. فَقَالَ لَهُ قَائِلٌ: فَمَا بَالُکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ؟ فَقَالَ علیهالسلام وَیْحَکَ، إِنَّ لِکُلِّ أَجَلٍ وَقْتاً لَا یَعْدُوهُ وَ سَبَباً لَا یَتَجَاوَزُهُ فَمَهْلًا لَا تَعُدْ لِمِثْلِهَا فَإِنَّمَا نَفَثَ الشَّیْطَانُ عَلَى لِسَانِک﴾
مردم را با لقبهاى زشت نمىخواند، همسایگان را آزار نمىرساند، در مصیبتهاى دیگران شاد نمىشود.
و در کار ناروا دخالت نمىکند، و از محدوده حق خارج نمىشود. اگر خاموش است سکوت او اندوهگینش نمىکند، و اگر بخندد آواز خنده او بلند نمىشود، و اگر به او ستمى روا دارند صبر مىکند تا خدا انتقام او را بگیرد. نفس او از دستش در زحمت، ولى مردم در آسایشند. براى قیامت خود را به زحمت مىافکند، ولى مردم را به رفاه و آسایش مىرساند.
دورى او از برخى مردم، از روى زهد و پارسایى، و نزدیک شدنش با بعضى دیگر از روى مهربانى و نرمى است. دورى او از تکبّر و خود پسندى، و نزدیکى او از روى حیله و نیرنگ نیست.
(سخن امام که به اینجا رسید، ناگهان همّام نالهاى زد و جان داد. امام علیهالسّلام فرمود): «سوگند به خدا من از این پیش آمد بر همّام مى ترسیدم. سپس گفت: آیا پندهاى رسا با آنان که پذیرنده آنند چنین مىکند؟ شخصى رسید و گفت: چرا با تو چنین نکرد؟ امام علیهالسّلام پاسخ داد: واى بر تو، هر أجلى وقت معیّنى دارد که از آن پیش نیفتد و سبب مشخّصى دارد که از آن تجاوز نکند. آرام باش و دیگر چنین سخنانى مگو، که شیطان آن را بر زبانت رانده است».
🪻🪻🪻🪻🪻🪻