صوت ســـخنرانی:
سخنران: دڪتر وحید باقرپور ڪاشانی
𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍
•دانلود ڪلیپ، pdf و صوتِ سخنرانی با ڪلیڪ روے عبارات زیر:
┓ 🖌┏؛
┛┗؛ رحمت الهی مقیَّد بر حکمت است ↓📋 › ؛
دانشجو:
اگر خدا مثلاً وقتی میخواست هیتلر را خلق کند، میدانست من این بنده را خلق کنم چندین سال بعد میلیون نفر آدم را میکشد، جنگ راه میاندازد و کلی خونریزی اتفاق میافتد، چرا او را خلق کرد؟!
اگر خلق نمیکرد، جان کلی آدم نجات پیدا میکرد و این جنگها اتفاق نمیافتاد!
دکتر باقرپور کاشانی:
یعنی در حقیقت یک کاری کرد که حکیمانه یا عادلانه نبود. این را میخواهید بگویید.
بهعنوان مقدمه، همینطور که در صفات الهی گفته شد، از صفات خداوند متعال این هست که خداوند عالم هست.
قبل از اینکه موجودات را ایجاد کند، علم نسبت به موجودات دارد که چه میخواهد خلق کند و میداند این موجوداتی که خلق میکند، اینها نهایتاً با اراده و اختیار خودشان چهکار میخواهند بکنند، نتیجهشان چی میشود؛ حتی اینها بهشتی میشوند یا جهنمی.
منتها اینکه اینها بهشتی یا جهنمی میشوند، بهخاطر علم خداوند نیست! خداوند کشف میکند؛ میداند! علت خود آن افرادند! در حقیقت خداوند میداند که این بندگان چه اراده میکنند؛ اطلاع نسبت به اراده آنها دارد.
اما اینکه چون میداند باید این اتفاق بیفتد، نه! او علت محسوب نمیشود! علم از مقوله کاشفیت هست؛ کشف هست.
خدا میداند که بالاخره انسانهایی را که خلق میکند هر کدام چهکار میکنند.
حالا خدایی که میداند، میآید انسانهایی را خلق میکند که قبل از خلقش میداند که اینها افراد جانی هستند، ظالم هستند و اگر اینها را خلق کند، سالها بعد منشأ کشتار و ظلم فراوانی میشوند.
خدایی که مهربان هست، خدایی که عادل هست، خدایی که حکیم هست، چرا چنین موجودی را خلق بکند؟!
چه دلیلی دارد این موجود را خلق کند که بعد سبب ظلم و فساد در زمین شود؟! این سؤال و شبههای هست که مطرح شده است.
در ابتدا گفته میشود که آیا خدا فرض کنید مثلاً هیتلر، شیطان، شمر و عمر سعد، این جنایتکاران تاریخ، آیا خدا علم دارد که اینها این کار را میکنند؟!
بله!
آیا خدا قدرت دارد که اینها را خلق نکند؟ بله!
علم دارد! قدرت هم دارد!
اینکه خلق میکند، نکتهٔ اول اینکه خداوند شمر را شمر خلق نکرده! شیطان را برای شیطنت خلق نکرده! یا هیتلر را برای کشتار جمعیت زیادی از کرهٔ زمین خلق نکرده!
خود نعمت وجودی که داده، نعمتی که از باب لطف هست، از باب برکت هست، خودش خیر هست، دادند!
فطرت خداجو در وجود این قرار داده که میتواند با توجه این خیلی مسائل را بفهمد درک کند! به همینها عقل به ودیعه نهاده!
برای همینها در طی تاریخ، انبیائی را فرستاده، حججی را فرستاده!
یعنی از ناحیهٔ خداوند کمکاری انجام نگرفته!
و بهعلاوه اینکه از اول شمر، شمر خلق نشده!
شمر یک انسانی که فرض بکنید یک بچهٔ بیگناه به دنیا آمده با فطرت خداجو، میل به سمت خوبیها و مسائل دیگر هم مثل سایر انسانها بوده.
حالا این شدت و ضعف دارد میل به سمت خوبیها یا شر. ولی به هر حال، هیچکدام از اینها جبر به دنبال نداشته!
پس در حقیقت این اشکال وقتی مطرح میشود یک قسمتش که خداوند شمر را از اول بخواهد شمر خلق کند که منشأ فساد باشد! نه!
خدا شمر را شمر خلق نکرده و این خود شمر با سوء اراده و اختیار خودش، خودش را به اینجا کشانده!
این یک مقدمه.
مقدمهٔ دوم اینکه حالا درستاست که آن فرد با اراده و اختیار خودش شد یک جنایتکار، اما یک مشت مردم بیگناه که بهخاطر این فرد کشته شدند، اینها گناهشان چیست؟!
خب خدایا! اگر از جهتی بود، اگر دلت به خاطر اینها میسوخت، اصلاً او را از اول خلق نمیکردی!
نمیگوییم تو، شمر را شمر خلق کردی یا هیتلر را هیتلر خلق کردی! اصلاً خلقش نمیکردی بهخاطر جمعی که بهشان ظلم میشود!
اینها را چگونه میخواهیم در نظر بگیریم؟
ظلم میشود؟ بله! ظلم میشود!
در همین دنیا ظلم بهشان تعلق پیدا میکند، تحقق پیدا میکند به واسطهٔ آن فرد؟!
بله چنین اتفاقی میافتد.
اما نکتهای که در جلسات گذشته ما اشاره کردیم، اینکه خداوند ظلم را جبران میکند!
و بلکه ظلم را که جبران میکند، نه همسنگ ظلمی که به او شده، فوق این نسبت به آن عبد که بهش ظلم روا شده اعطاء میکند! یعنی جبران، جبران.اما سؤال مطرح میشود:
چرا خداوند اجازه میدهد جنایتکاران ظلم کنند که بعداً خدا جبران کنید؟
اینها برمیگردد به مصلحت! مصلحتی که خداوند در این مسئله داشته است.
شبهه را یک مقدار دیگر بگذارید وسیعتر کنم. ببینید تا همینجا اشکال این است که خدایا تو انسانهای جنایتکار را خلق کردی، میدانستی چه داری خلق میکنی، درست است این فرد هم خودش جنایتکار شد، ولی باعث ظلم به دیگران شد. اما اینجا ظلم به دیگران شد، تو چهکار میکنی؟ تو جبرانش میکنی.
وقتی جبران شد که حرفی نیست.
اما یک مقداری میشود شبهه را دقیقتر هم کرد.
اینجا میگویید در قبال چه کسی بوده؟ در قبال مردمی بوده که مظلوم واقع شدند، خداوند اینها را جبران میکند ظلمی که در حق اینها شده.
اما خود او چه؟ خود شمر، خود یزید، خود هیلتر یا مثلاً فرض کنید خود شیطان!
او تکلیفش چه میشود؟!
این وعدههایی که تو دادی این است که این فرد تا ابد در دوزخ هست! تا ابد میخواهد بسوزد!
حالا تا ابد میخواهد بسوزد، اینکه استحقاق پیدا کرده خالدین فیها باشد، خودش مقصر هست، اما اقتضای محبت چیست؟
اگر محبت تو مطلق باشد ولو اینکه آن فرد خودش به اینجا رسیده و تا ابد هم در دوزخ خواهد بود، حالا این جمعیتی که فرض کنید این فرد به آنها ظلم کرده اینها کشته شدند چهل سال پنجاه سال صد سال در سختی بودند، بعد وارد بهشت میشوند، بعد هم خدا جبران میکند؛ اینها که حل شد، جواب این داده شد.
اما نسبت به خود این، خود این چه جهتی دارد؟!
یعنی تویی که مهربان هستی، چرا یک موجودی را خلق کنی که با اراده خودش به مردم ظلم کند، بعد این موجود تا ابد هم در دوزخ بخواهد قرار بگیرد!
بهتر نبود اصلاً خلقش نکنی؟!
از باب محبتی که تو نسبت به این شمر داری بالاخره بندهٔ تو بوده!
محبتی که نسبت به این شیطان داری، محبتی که نسبت به یزید داری مثلاً، این را خلق نمیکردی!
قسمت اولی شبههاش راحت هست چون جبران میشود.
اما قسمت دوم یعنی یک مدتی هم باشند بالاخره فشار و سختی، چه بسا خودش سبب امتحان میشود. افراد شرور باعث امتحان میشوند، افراد شرور باعث ترفیع درجه میشوند، افراد شرور باعث میشوند که فرض کنید که یکسری خلافهایی که یک عده انجام دادند، کفاره گناهانشان باشد.
مختلف هست.
اما نسبت به همین جناب شمر، این جناب یزید، این جناب شیطان، نسبت به این چه رحمتی خوابیده؟!
گاهیاوقات میگویی که نسبت به دیگران رحمت بوده، لازم دانسته که یک مقدار فشارشان بدهد بعداً رحمت واسعهاش را در اختیار اینها قرار بدهد!
در این صورت نسبت به این رحمتش چیست؟! تا ابد در دوزخ باشد چه مهربانی و رحمتی نسبت به این شمر هست؟! از اول خلقش نمیکردی از باب محبت!
اینجا یک نکتهٔ لطیفی دوستان توجه کنید!
گاهیاوقات برخی فکر میکنند رحمت خداوند، مهربانی خداوند نسبت به تمام موجودات مطلق هست!
علم خداوند مطلق هست. یعنی خداوند علم نسبت به موجودات دارد؟!
بله مطلق هست!
نقص در آن راه ندارد، جهل در آن راه ندارد. قدرت خداوند مطلق هست. ﴿عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ﴾. این هم هست.
حکمت خداوند مطلق هست! حکیم هست. حقیقتی نیست که سفاهت از آن صادر شود یا در ذاتش سفاهت داشته باشد یا در فعلش سفاهت داشته باشد.
اما رحمتش چه؟ رحمت باید مطلق باشد؟
نه!
لزومی ندارد رحمت مطلق باشد!
در اینکه شیئی را خلق کرده رحمت هست اول. از باب رحمت، نعمت وجود به او داده؛ از باب رحمت به او عقل داده، از باب رحمت به او فطرت خداجو داده، از باب رحمت انبیاء را فرستاده، کتب آسمانی را در اختیارش گذاشته؛ اینها از باب رحمت هست.
اما آیا محبتی که دارد باید مطلق باشد؟
نه! لزوماً نباید مطلق باشد!
رحمت خداوند، مهربانی خداوند، مقیّد به حکمت هست.
یعنی نسبت به افراد، به کیسهای مختلف شدت و ضعف دارد و این هم مقیّد به حکمت هست.
لذا اینجا اگر یک نفر سؤال کرد که این شمری که خلق کردی، نمیدانستی شمر میشود؟ میگوید میدانستم!
علمش مطلق هست.
نمیتوانستی شمر خلق نکنی؟
چرا میتوانستم!
قدرتش مطلق هست.
بدون حکمت خلق کردی؟
بدون حکمت هم خلق نکردم!
بعد سؤال میشود این محبت نسبت به این شمر مطلق هست؟!
میگوییم نه! چه کسی گفته محبت مطلق هست؟! محبت، مقیّد به حکمت هست. هیچ مشکل هم ندارد!
پس محبت مقیّد به حکمت هست!
-دکتر وحید باقرپور کاشانی.