صوت ســـخنرانی:
سخنران: دڪتر وحید باقرپور ڪاشانی
𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍
•دانلود ڪلیپ، pdf و صوتِ سخنرانی با ڪلیڪ روے عبارات زیر:
┓ 🖌┏؛
┛┗؛ ضرورت معجزه از ناحیهٔ حجت الهی در قرآن ↓📋 › ؛
علاوه بر اینکه معقول هست که یک نفری که حجت الهی هست از ناحیهٔ خدا ادعای چنین مقامی را دارد، خداوند یک امری را بدهد که مردم بتوانند به او اعتماد بکنند! بهخاطر اینکه این ممکن است عالم باشد اما مردم نتوانند از علمش تشخیص بدهند! مردم در سطحی از علم باشند که این فوق این حرفها باشد! نتوانند تشخیص بدهند که واقعاً این پیامبر هست! به همان اندازه سؤالاتی که دارند این بتواند جواب بدهد!
اما معجزه یک امری هست که خرق عادت میکند، و صراحتاً هم در آیات قرآن آمده است. حالا مثلاً من اشاره بکنم، در سورهٔ مبارکهٔ ابراهیم:
﴿جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ﴾، آمدند به سراغشان، ﴿رُسُلُهُمْ﴾، رسولان الهی با بیّنه؛ پس آمدند، بیّنه آوردند.
یا در سورهٔ مبارکهٔ توبه آیهٔ ۷۰:
﴿أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ﴾، آوردند برای آنها رسولان الهی، دلایل آشکار، بیّنات، معجزات.
یا در سورهٔ مبارکهٔ حدید آیهٔ ۲۵:
﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ﴾، به تحقیق فرستادیم فرستادگان یا به تعبیری پیامبران را با دلایل آشکار.
یا در سورهٔ مبارکهٔ هود در ارتباط با حضرت موسی:
﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا وَ سُلْطَانٍ مُبِینٍ﴾ و به تحقیق فرستادیم موسی را ﴿بِآیَاتِنَا﴾ با آیاتمان، ﴿وَسُلْطَانٍ مُبِینٍ﴾؛ یعنی با آیات خودمان، با به تعبیری براهین خودمان این را فرستادیم، که بالاخره در پرتوی این یک سلطهٔ آشکاری هم بهوجود آورد؛ یعنی خود معجزه سلطه بهوجود میآورد.
یا یک روایتی هم فقط از باب نمونه کثیر روایات هست اشاره بکنم، در عللالشرایع مرحوم شیخ صدوق، جلد اول صفحهٔ ۱۲۲، مرحوم علامه مجلسی هم در جلد یازدهم بحارالأنوار صفحهٔ ۷۱ آوردند:
«أبی بصیر میگوید که محضر امام صادق علیهالسلام عرض کردم چرا خداوند به انبیاء و اولیاء و به شما معجزه عطا کرد؟ فرمود: زیرا دلیلی بر حقانیت آنها باشد».
یعنی دلیل بر حقانیت اینها چیست؟ معجزه هست! به منِ امام صادق علیهالسلام هم داده، به انبیاء هم داده، به اولیاء هم داده به اوصیاء هم داده است.
بعد فرمودند:
«معجزه نشانهٔ خداوند است که جز به انبیاء و رسولان و حجتهای خود عطا نمیکند، تا صداقت راستگو و کذب دروغگو آشکار شود».
-دکتر وحید باقرپور کاشانی.