❲﷽❳
◈ ━━ 𝐕𝐈𝐃𝐄𝐎 𝐏𝐎𝐒𝐓 ━━ ◈
≻ اظهار بسیاری از دانشمندان بزرگ جهان، به درست نبودن نظریهی داروین و نگاهی به ابعاد سیاسی این نظریه.
ꨄ︎ .. …دانلودویدئو… .. ꨄ︎
ꨄ︎ .. …دانلودپیدیاف… .. ꨄ︎
در سال ۱۹۹۹ میلادی، زیستشناس چینی «ژن یوان شن» به ایالت متحدهٔ آمریکا سفر کرد و پیرامون برخی فسیلها به ایراد سخنرانی پرداخت که سؤالاتی را در مورد درستی داروینیسم برانگیخت و شگفتزده شد از اینکه اکتشافات او با بیتفاوتی و تجاهل عجیبی روبهرو شد!!
سپس در این مورد از پروفسور «جاناتان ولز» سؤال کرد و او چنین جواب داد که دانشمندان در آمریکا پژوهشهایی که داروینیسم را نقد میکند خوش ندارند.
پس با خنده، جملهٔ مشهور خود را گفت که:
در چین میتوانی از داروین انتقاد کنی اما نمیتوانی از حکومت انتقاد کنی و در آمریکا میتوانی از حکومت انتقاد نمایی اما نمیتوانی از داروین انتقاد کنی!
در حقیقت گفتهٔ پروفسور یوان اصلاً خندهدار نیست و بازی با کلمات و خودنمایی نمیباشد. بلکه این یک حقیقت در محافل علمی آمریکا است!
همین امر مجموعهای از دانشمندان و در رأس آنها «هنری ورتز شفر» استاد دانشگاه جورجیا و کسی که بیش از چهار بار نامزد برندهٔ جایزهٔ نوبل شده را واداشت منشوری متعلق به داروینیسم تهیه کند که آنها بر این مقوله اعتراض میکنند که داروینیسم تنها نظریهای است که برای مردم و دانشجویان اصل تکامل موجودات زنده را شرح میدهد، و مجموعهای از دانشمندان نیز نارضایتی خود را از این اندیشه ابراز کردند که میگوید:
«تمام مخالفان داروینیسم از متعصبان دینی هستند».
در یک نظرسنجی که بنیاد زوپی آمریکا با درخواست بنیاد دیسکاوری که به نشر برنامههای علمی میپردازد انجام داده، آشکار میکند که هشتاد درصد از آمریکاییها از اندیشهٔ امکان انتقاد از نظریهٔ داروین در سطح علمی حمایت میکنند و نسبت کسانی که میخواهند داروینیسم تنها نظریهای باشد که بایستی پذیرفت از ده درصد هم فراتر نمیرود!
این منشور که بیانگر ردّ داروینیسم است توسط صد دانشمند در تمام زمینهها به امضا رسیده است. این امر در سال ۲۰۰۱ میلادی انجام پذیرفت سپس این تعداد به هفتصد دانشمند افزایش یافت که منشور را در سال ۲۰۰۷ امضا کردند.
لیست جدید شامل تعداد بیشماری از جمعیت ملی علوم از آمریکا و روسیه و اروپا و ژاپن و چین میباشد، و همچنین شامل تعداد زیادی از دانشمندان از دانشگاههای مختلف دنیاست، و در آخرین آپدیت لیست در آوریل ۲۰۱۲ میلادی این تعداد به حدود هزار نفر رسید، و این اتفاق، سرکشی و تمرد بر ضد داروینیسم به شمار رفت!
برخی از آنها تنها از یک دانشمند سخن میگویند و ادعا میکنند که مسئلهٔ داروینیسم یک حقیقت علمی مسلم و مورد توافق همه است و تحدی میکنند که یک دانشمند را نشان دهند که منکر نظریهٔ تکامل است!!
آیا نام جری بیرپمن را شنیدهاید؟
او استادیار دانشگاه اوهایو است که شیمی آلی، زیست، شیمی و فیزیک را به دانشجویان دانشگاه درس داده است.او ۹ مرتبهٔ علمی را بهدست آورده است؛ از جمله دکترای سنجش نجومی و نیز علم زیست انسانی. این مرد در سال ۲۰۰۸ کتابی تألیف کرد پیرامون سرکوبهای آکادمیک که دانشگاهها و مؤسسات علمی آمریکا ضد دانشمندان و پژوهشگران و مدرسانی انجام میدهند که هرگونه انتقاد یا مخالفت یا تردیدی در مورد نظریهٔ تکامل ارائه میدهند. این کتاب، رویدادهای بسیاری از ظلم و تعصب و تبعیض را ضد منتقدان تکامل ثبت نموده است. مانند مدرس زیست «راجر دیهار» و پروفسور «دن کنیون» و مدرس علوم «ری وبستر» و دانشمندان بسیار دیگر.
همچنین «انجمن پزشکان و جراحان برای سلامت علم» هم هست که حدود هزار پزشک را شامل میشود و بر نظریهٔ تکامل اعتراض دارند؛ و نیز دکتر برگمن، لیستی از سه هزار دانشمند آماده نموده است و بیان داشته که لیست دیگری از هزار دانشمند را نزد خود نگه داشته که صراحتاً نامشان را نبرده چرا که آنان میترسند اگر مخالفت خود با داروینیسم را اعلام دارند با تبعیض و دردسر مواجه شوند. سههزار نفر که اگر هریک از آنها سه صفحه در نقد تکامل بنویسند ۹ جلد کتاب خواهیم داشت! و میدانیم که ملحدان مشرق زمین هرگز این اندازه کتاب نخواندهاند!
اینکه شخص نسبت به دینش ناآگاه باشد و از آن سخن بگوید امری است که آن را رد میکنیم. اما اینکه به مهمترین چالشهایی که نظریهٔ تکامل با آن مواجه است جاهل باشد سپس اعتقاد خطیری همانند الحاد را بر آن بنیاد نهد واقعاً امری عجیب است!
عقلیت شکگرایانهٔ الحادی که در همهچیز شک میکند کجاست؟
در این موقع نظریهٔ آفرینش، بدیل و جایگزین میباشد و دین، یک حقیقت اجتنابناپذیر میگردد و سرنوشت تو جاودانگی در آتش جهنم میباشد. اما شخص ندانمگرا بر این باور است که پنجاه درصد احتمال دارد که به آتش جهنم جاودانه درآید و عقلی که میگوید اگر اسلام حق باشد چطور؟ چه میشود اگر تمام این دانشمندان راست بگویند؟ و تکامل خرافه باشد و اسلام، حق باشد؟ اگر چیزی بهتر از اسلام برای مسلمان داری به او تقدیم کن. چرا که مسلمان آماده نیست دینش را رها کند به خاطر اینکه یک گاو، یا بت یا خدایی که نمیشناسد را عبادت کند و خداوند آفریدگار و بزرگی را رها نماید و حاضر نیست که دینش را رها کند تا ایمان بیاورد که ملتی برگزیده وجود دارد و هیچ انسانی با هر میزان خوشاخلاقی، پرهیزکاری و عمل نیک که دارد به آنها نمیرسد، و آماده نیست که دینش را رها کند و ایمان بیاورد به اینکه خدا بر روی چوبی به صلیب کشیده شده است. آماده نیست که دینش را رها کند تا ایمان پیدا کند که او و میمونها از یک جد مشترک هستند!! یا اینکه تمام این هستی بدون تدبیرگری پیدایش یافته یا به صورت تصادفی به وجود آمده است!! یا اینکه تفاوت بین او و بین مورچه بسیار اندک است!! یا اینکه ماهیای که از آب بیرون آمده و نمرده، اصل تمام جانداران موجود بر روی زمین بوده است!! آماده نیست که دینش را رها کند و به کسی گوش دهد که از عدالت کشورهایی سخن میگوید که حق وتو را در انحصار خود گرفتهاند! و مالکیت داشتن سلاح ویرانگر را مختص خود دانسته و دیگران را محروم نمودهاند و دچار بحرانهای اقتصادی میشود که به سبب ربا است و حالتهای سقط جنین در این بحرانها از عدد میلیون فراتر میرود. و حاضر نیست که دینش را رها کند که تمام جوانب زندگی را دربرمیگیرد تا به نظریهای ایمان بیاورد که کماکان هزاران نفر از دانشمندان بر آن طعن وارد میکنند! و طعن و انتقاد در مصداقیت و مستندبودنش روز به روز بیشتر میشود. علم جدید، موجودی متغیر است؛ امروز نظریهای را اثبات و فردا آن را رد میکند. ارسطو و فلاسفه به رأس هرم علمی و نظری در زمان خود رسیده بودند و به ازلی بودن افلاک ایمان آوردند و ابنسینا و دیگران نیز پیرو آنها شدند و علمای مسلمان به ردّ آنها پرداخته و آن را ضد نصوص دینی برشمردند.
اما امروز حتی ملحدین هم میگویند این خرافه بوده است و جهان، ازلی نیست و آغازی دارد. پس چه انسان عاقلی پس از تمام اینها به سرابی امید میبندد که هیچ وجود حقیقی ندارد!