صوت ســـخنرانی:
سخنران: دڪتر وحید باقرپور ڪاشانی
𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍
•دانلود ڪلیپ، pdf و صوتِ سخنرانی با ڪلیڪ روے عبارات زیر:
┓ 🖌┏؛
┛┗؛ بررسی امکان طول عمر حضرت نوح علیهالسلام. ↓📋 › ؛
در قرآن مطرح شده که عمر نوح علیهالسلام، عمر طولانی هست.
در سورهٔ مبارکهٔ عنکبوت آیهٔ ۱۴:
﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَهٍ إِلَّا خَمْسِینَ عَامًا﴾
«ما فرستادیم نوح را به سمت قومش، پس درنگ نمود در میان قومش ۹۵۰ سال».
یعنی ۹۵۰ سال بین قومش تبلیغ دین را میکرد. این صریح آیهٔ قرآن هست! یا روایتی هست در اصول کافی در خصوص عمر نوح علیهالسلام؛ چون اینجا ۹۵۰ سال زمانی هست که حضرت نوح مبعوث شده بین قومش و تبلیغ دین کرده؛ اما واقعاً چند سالش بوده که مبعوث شده؟ و پس از اینکه طوفان نوح شد، چند سال بعد از آن عمر کرد؟
در این خصوص، بین تاریخ انبیاء تشتت آراء هست؛ مختلف در مورد سن نوح علیهالسلام گفتند، اما همه سن بالایی را گفتند.
در روایتی در اصول کافی از امام صادق علیهالسلام هست که فرمودند:
«عمر نوح ۲۳۰۰ سال بوده که ۸۵۰ سال قبل از بعثتش، ۹۵۰ سال بعد از بعثت به تبلیغ مشغول شد تا زمان طوفان، و ۵۰۰ سال هم بعد از طوفان»؛ که جمعاً میشود ۲۳۰۰ سال.
این یک عمر بسیار طولانی هست! همان ۹۵۰ سال هم عمر طولانی هست!
جمعی از مخالفین دین یا خداناباوران میخواهند بگویند این چیزهایی که در کتب مقدس آمده، اینها مطالب باطل و برخلاف ساینس هست! برخلاف واقعیت طبیعی هست! برای همین اشکال میگیرند میگویند که ما از نظر ژنتیکی وقتی که جسم انسان را بررسی میکنیم، میبینیم که عمر یک حدّ یقفی دارد، و این مقداری که آوردند با ساینس قابل جمع نیست.
تمام تلاش انسان این است که با بررسی و شناخت جسم انسان، بتواند تصرفی بکند و راهکارهایی نشان دهد تا حدّ یقفی برای عمر انسان نباشد، یا از این مدتی که هست بسیار طولانیتر بتواند عمر کند.
مینویسند (احمدالحسن):
«دانشمندان نیز بهطور قطعی میدانند که انسان در زمان نوح علیهالسلام و قبل از آن، ۱۰۰۰ سال یا حتی نزدیک به این مقدار زندگی نمیکرد. دقیقاً همانگونه که شما طول خطکشی که در دست دارید به دقت میدانید».
این ادعای عجیبی هست! این نسبت را به کل جهان ساینس میدهند که مثل این میماند یک خطکش سیسانتی که در دستت هست میدانی سیسانت هست، دانشمندها هم میدانستند که در ارتباط با زمان حضرت نوح علیهالسلام که چند هزار سال میگذرد، یک نفر اینقدر عمر نمیکرد!
حرفی که ایشان زده این به نظر من حرف درستی نیست که بشود از لحاظ علمی این مسأله را ثابت کرد که در آن زمان هم کسی اینقدر عمر نکرده!در صورتی که ما شواهدی داریم که در زمان حضرت نوح علیهالسلام هم عمرها طولانی بوده نه به اندازهٔ حضرت نوح علیهالسلام، ولی عمرهای طولانی داشتند! مثلاً سامبن نوح، پسر و وصی حضرت نوح علیهالسلام، قریب به ۵۰۰ سال عمر کرد! یعنی میخواهم بگویم در این اندازه عمرهای طولانی داشتند!
یا در ارتباط با امت حضرت نوح علیهالسلام در تاریخ انبیاء خواندم ۳۰۰ سال، و تجاوز از ۳۰۰ سال، عمرها در این سطح نسبت به الان قابل مقایسه نبوده و بیشتر بوده است.
بعد مینویسند:
«اما مسألهٔ عمر نوح علیهالسلام و دیگر مسائلی که با واقعیتهای علمی موجود مخالف است، نمیتواند آنچه را که ما اثبات کردیم (یعنی وجود خدا) دچار اشکال کند. چون ما میتوانیم بهطور خیلی مختصر بگوییم هیچ اشکالی وجود ندارد که خداوند معجزاتی را انجام دهد، گرچه برخی از آنها مخالف واقعیتهای علمی موجود باشد. زیرا آن معجزات، حالات استثنائی هستند که میخواهد در ابتدا انسان آغازین را در مسیر ایمان به خدایی که خالق جهان است قرار دهد. به تبع، بعضی از این امور اساساً معجزه نیست، بلکه گزارههایی است که فهم آن بر کسانی که زبان متکلم را نمیدانند دشوار است، چراکه کسانی که عوالم بالا که قرآن از آنجا نازل شده را نمیشناسند، زبان قرآن را نیز نمیدانند».
این حرف هم از یک جهاتی جای اشکال و بحث هست که در جلسات آتی توضیح میدهم. میفرمایند اگر بحث اعجاز را بخواهیم مطرح کنیم، که خود بحث اعجاز هم برای اثبات دین بوده، انبیاء مجهز به سلاح اعجاز بودند، و یک نفری که مدعی مقام نبوت بوده، حجتاللهی بوده، برای اینکه بگوید من از ناحیهٔ خدا آمدم، اعجازی هم اقامه میکرده؛ اعجاز به تناسب زمان خودش؛
اعجاز زمان حضرت موسی علیهالسلام سحر و جادو بوده، عصای خشک میانداخته اژدها میشده! زمان حضرت عیسیبن مریم علیٰنبیّناوآلهوعلیهالسلام، بحث طبابت در سطح بالایی بود، طبیبانی چون جالینوس در آن دوره بودند. حضرت عیسی علیهالسلام، کور مادرزاد را بینا میکرد! یک فردی که مرده بود را زنده میکرد! از اینسری معجزات گزارش شده. در خصوص خاتمالانبیاء صلیاللهعلیهوآلهوسلم، در زمان ایشان بحث فصاحت و بلاغت و شعر و متن در سطح بالایی بود. لذا قرآن به تناسب آن معجزاتی که عرض کردم که در هر عصری به اقتضای آن صادر میشود، صادر شد.
پس میفرمایند که اعجاز، خودش مقدمهٔ اثبات دین هست. نکتهٔ دیگر حالا اگر چنانچه مورد حضرت نوح علیهالسلام اعجاز باشد، یعنی به صورت عادی انسانها صد سال، دویست سال، نهایت سیصد سال عمر میکنند، اما اگر بحث اعجاز باشد چه گیری دارد که خداوند بخواهد یک امر خارقالعادهای را انجام بدهد و عمر هم که دست خداست در نگاه دینی، و به خدا قدرت هم تعلق میگیرد، یک انسان را عمری بدهد به میزان ۲۳۰۰ سال! این گیر عقلی ندارد! با توجه به قدرت خدا که ﴿عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیر﴾ هست، و اینکه این امر، امر محالی هم نیست، قدرت به امر ممکن تعلق میگیرد، لذا به حضرت نوح علیهالسلام چنین عمری داده است.
این متوقف هست یک نفر خدا را قبول کند اگر این را بخواهیم بگوییم که غیر عادی هست و این را امر ممکنی بداند، یعنی امر محالی نداند، چون در اموری قدرت خدا به امر محال تعلق نمیگیرد؛ این امر محالی نیست که یک نفر طول عمری در ارتباط با آن اعطاء شود!
-دکتر وحید باقرپور کاشانی.