صوت ســـخنرانی:
سخنران: دڪتر وحید باقرپور ڪاشانی
𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍
•دانلود ڪلیپ، pdf و صوتِ سخنرانی با ڪلیڪ روے عبارات زیر:
┓ 🖌┏؛
┛┗؛ اثبات هادی بودن امیرالمؤمنین علیهالسلام از قرآن و مدارک اهل تسنن ↓📋 › ؛
در سورهٔ مبارکهٔ رعد، آیهٔ هفتم:
﴿وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَیْهِ آیَهٌ مِّن رَّبِّهِ ۗ إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ ۖ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ﴾
«و کافران میگویند چرا از سوی پروردگارش معجزهای بر او نازل نشده؟ تو فقط بیمدهندهای و برای هر قومی هدایتکنندهای هست».
چه استفادهای کردند؟ مینویسند:
«این آیهٔ کریمه به وضوح بیان میکند که هر قومی چه در گذشته، یعنی قبل از رسول الله محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم، و چه در آینده پس از او، هدایتگری دارد».
از آیاتی که استفاده میشود که در هر دوره حجتاللهی هست این آیه میباشد:
﴿أَنتَ مُنذِرٌ ۖ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ﴾
قوم الان هست یا نیست؟!
برای هر قومی، هادی باید باشد!
الان این قوم، این جمعیتی که هستند، پس هادی دارند.
﴿وَلِکُلِّ قَوْمٍ﴾ برای هر قومی!
استثناء ندارد!
﴿هَادٍ﴾، پس از این آیه میرسد که باید در این زمان حجت الهی باشد؛ حالا بنا به مصلحتی غائب هست،
ولی ﴿وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ﴾.
«رسول خدا در احادیثی که اهل سنت در کتابشان نقل کردهاند، این هدایتگر را به شخص معینی از بنیهاشم تفسیر کرده و در روایتی نیز یکی از مصادیق آن را امام علی علیهالسلام ذکر کردند».
در فرمایشات اهل تسنن، ﴿وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ﴾
میگویی هادی کیست؟
آوردهاند که این آقا علیبن ابیطالب هست!
﴿أَنتَ مُنذِر﴾ نسبت به پیامبر دارد میگوید،
تو منذری، تو بیمدهندهای.
﴿وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ﴾، ﴿هَاد﴾ یعنی چه؟
علیست!
این را در فرمایشات عامه آوردهاند. حالا ایشان سندهایی هم ارائه میدهد.
«ابنجریر طبری در کتاب «جامعالبیان» جلد سیزدهم صفحهٔ ۱۴۲، به سند خود از ابنعباس روایت کرده که هنگامی که این آیه نازل شد، رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم، دستش را بر سینهٔ خود قرار داد و فرمود: من ﴿أَنتَ مُنذِر﴾، من بیمدهندهام و هر قومی هدایتگری دارد، و با دستش اشاره به علی کرد و فرمود: ای علی! هدایتیافتگان پس از من به وسیلهی تو هدایت میشوند».
این را ابنحجر عسقلانی در کتاب «فتحالباری» اصل این کتاب این است: «فتحالباری شرح صحیح البخاری» آورده.
ابنحجر عسقلانی یک رجالی قدری بوده!
بعد این چهکار کرده؟ در شرح صحیح بخاری نوشته، این کتاب چند جلدی هست، جلد هشتم صفحهٔ ۲۸۵ میگوید:
«این حدیث به سند نیکو روایت شده».
یعنی چه؟!
این رجالی میآید مهر تائید ذیل این حدیث میزند!
حدیث دیگری باز در صفحهٔ ۵۵ میآورند که: «ابن ابیحاتم در تفسیرش جلد هفتم صفحهی ۲۲۲۵ شمارهی روایت ۱۲۱۵۲، از امام علی علیهالسلام نقل میکنند که فرمود: هر قومی یک هدایتگر دارد. یعنی هدایتگرشان مردی از بنیهاشم هست».
ابن ابیحاتم میگوید که ابنالجنید گفت:
«آن شخص بنیهاشم، همان علیبن ابیطالب است».
این را جناب ابن ابیحاتم در تفسیرش آورده!
ابن ابیحاتم در مقدمهٔ تفسیرش، جلد اول صفحهٔ ۱۴ تصریح کرده که:
«در این کتاب صحیحترین روایات را جمعآوری کردم».
حالا ببینید این در همین کتاب هست، گفته علیبن ابیطالب، ﴿وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ﴾ یعنی این مردی که هادی هست، علیبن ابیطالب هست، در چنین کتابی آورده.میگوید:
«گروهی از برداران از من خواستند تا تفسیری برای قرآن بنویسم که مختصر بوده و حاوی صحیحترین سندها باشد. پس من درخواست آنها را اجابت کرده و توفیق از خداست و از او یاری میخواهیم و حول و قوتی نیست مگر از خدا. پس شایسته دانستم که چنین تفسیری را با صحیحترین اخبار از حیث سند و شبیهترین آنها به حق از حیث متن، تدوین کنم. پس هنگامی که تفسیری از خود رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم یافتم، دیگر همراه او هیچ یک از صحابه که چنین خبری را نقل کردند، روایات نکردم».
میگوید دیدم این روایت از پیامبر هست، گفتم صحابه را بگذارم کنار از خود پیامبر بیاورم! مهم این است که از خود پیامبر بیاورم! صحابه، مجرا و مجلای کلام پیامبر هستند، من خود حدیث پیامبر را آوردم!
«و هنگامی که حدیث از صحابه یافتم، اگر همگی در نقل آن متفق بودند، من آن حدیث را از بلندمرتبهترین آنها با صحیحترین سندها نقل کردم و مؤافقان و دیگر راویان و صحابه را صرفاً نام بردم، و اگر اختلاف داشتند من اختلافشان را ذکر کردم و برای هر یک از آنها سند جداگانهای بیان نمودم و مؤافقانش را با حذف اسناد نام بردم، پس اگر حدیثی از صحابه نیافتم، بلکه از تابعین به دستم رسید بود…»
تابعین چه کسانی هستند؟ کسانی که پیامبر را ندیدهاند اما صحابه را دیدهاند، از صحابه این مطلب را میشنود.
«در آن حدیث نیز همان روشی که با صحابه عمل کردم را پیدا نموده، و به همین شکل با اتباع تابعین تا اتباع آنها».
«این عبارت، شهادتی از سوی اوست نسبت به صحت همهٔ روایات و اخباری که در تفسیرش جمع نموده و این شهادت در توثیق روایت یادشده کافی است. به علاوه دیگر محدثان و علمای اهل سنت نیز حدیث مزبور را در کتاب خود ذکر کردند. مثلاً طبرانی در «المعجم الوسیط» جلد دوم صفحهٔ ۹۶، جلد پنجم از همین مجموعه صفحهٔ ۱۵۳ و ۱۵۴؛ «مسند احمدبن حنبل» جلد اول صفحهی ۱۲۶. احمد محمدشاکر در تعلیقه و حاشیهٔ خود بر کتاب مسند احمد، جلد دوم صفحهٔ ۴۸ و ۴۹ این روایت را تصحیح کرده و میگوید:
«سندش صحیح است. بالاخص همین روایت».
«مطلببن زیادبن ابیزهیر ثقفی کوفه، ثقه است چون احمد و ابنمعین و دیگران او را توثیق کردند و بخاری در «کتابالکبیر» جلد هشتم صفحهٔ ۲ حدیث چهارم، احوال او را ذکر کرده و هیچ مذمت و عیبی دربارهٔ او نگفته است و این حدیث از اضافات عبداللهبن احمد است.
هیثمی در «مجمعالزوائد» جلد هفتم صفحهٔ ۴۱ سپس دربارهٔ این روایت گفته:
«عبداللهبن احمد و طبرانی در «المعجم الصغیر» و «المعجم الأوسط» آن را نقل کرده و رجال و راویان مسند احمد همگی ثقه، معتبر و مورد اعتماد هستند».
که چه؟
آن شخص بنیهاشم که بهعنوان «هادی» در نظر گرفته شده، آقا و مولا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام هست!
این در فرمایشات خود محدثین عامه هم گزارش شده!
بعد باز در ادامه مینویسند:
«حاکم نیشابوری در «مستدرک الصحیحین» جلد سوم صفحهٔ ۱۳۰، به سند خود از علیبن ابیطالب روایت میکند که دربارهٔ آیهٔ محل بحث ﴿أَنتَ مُنذِرٌ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ﴾ رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم، منذر، هشداردهنده بود و من هدایتگر هستم».
حاکم نیشابوری در ذیل این روایت مینویسد: «این حدیث، صحیحالسند است اما آن دو نفر بخاری و مسلم نقل نکردند».
با اینکه صحیحالسند هست، این دو بزرگوار اینها را نقل نکردند!
-دکتر وحید باقرپور کاشانی.