صوت ســـخنرانی:
سخنران: دڪتر وحید باقرپور ڪاشانی
𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍
•دانلود ڪلیپ، pdf و صوتِ سخنرانی با ڪلیڪ روے عبارات زیر:
┓ 🖌┏؛
┛┗؛ نقدی بر سلطانعلیشاه که پرستش هر چیزی را پرستش خداوند میداند! ↓📋 › ؛
وجود اندر کمال خویش ساریست
تـعـیـّنهـا امـــوری اعـتـبــاریســت
امــور اعـتـبــاری نیســـت مـوجـود
عـدد بسیار و یک چیزست موجـود
میگویند وجودی غیر وجود خدا نیست! کثرات هم که اموری عدمی هستند! ظلمت و عدمی هستند! پس انزال کتب رد میشود! ارسال رسل میشود بیفایده! بیمعنا!
بعد امتحان چه؟! چه کسی را میخواهند امتحان کنند؟! وجودی غیر وجود خدا نیست! و وجود منشاء اثر هست! و اساساً چیزی که خارجیت دارد، آن موجود بنا بر اصالت وجود و منشاء اثر هست. لذا اگر کثرات وجودی نداشته باشند، این کثرات را چگونه میخواهند امتحان کنند؟! امر خدا میشود لغو! نهی خدا میشود لغو! واجبات، ترک محرمات، مکروه، مباح، تکلیف، کلاً همه لغو در لغو و بیهوده و امر عدمی! بعد نتیجهاش چه؟ بهشت هست، جمعی هم جهنم میروند! مگر بهشت و جهنم وجودی غیر وجود خداست؟! مگر اساساً یک شیئی غیر خدا هست که ما بگوییم این شیء مختار هست؟ مختار هم معنی ندارد! وجودی غیر وجود خدا نیست! جبر هست! جبر هم نیست! اصلاً چیزی نیست که بگوییم جبر هست یا مختار! بعد هم شما هر چه بپرستی او را پرستیدی!
بهخاطر اینکه هر چه که پرستیدی، اگر به حیث ماهیتش نگاه بکنی که ماهیت عدمی هست؛ به حیث وجود نگاه بکنی که هر چه بپرستی وجودی غیر وجود خدا نیست!
کما اینکه چنین حرفی هم گفتند! نه اینکه فکر کنید چیز خیلی عجیبی هست که بنده دارم این را عرض میکنم!
عبارت را بخوانم؛ یکی از متصوفه به نام سلطانعلیشاه، تفسیری دارد با عنوان «بیانالسعاده»، در ذیل این آیه:
﴿وَقَضَىٰ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ﴾
که جلسه قبل توضیح دادم ﴿قَضَىٰ﴾ را بعضی میگویند قضا تکوینی هست، گفتم ﴿وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا﴾ نشان میدهد این تکوینی نیست.
ایشان مینویسد:
«اگر اجزای عالم به حسب اسمهای لطفی و قهری خداوند از مظاهر خدای یگانهٔ یکتای قهار باشند، در این صورت عبادت انسان نسبت به هر معبودی که باشد عبادت اختیاری خواهد بود. پس عبادت اختیاری شیطان، توسط ابلیسیه (شیطانپرستان)…»
ببینید وقتی که قضای تکوینی باشد که آن را بپرستند، بعد این از مبانی وحدت وجود هست، یعنی چون وجودی غیر او نیست هر چه را بپرستی یک وجود هست! وجودی غیر وجود او نیست!
«عبادت ابلیسیه (شیطانپرستان)، عبادت جن توسط کاهنان، عبادت ملائکه توسط بسیاری از هندوها، عبادت آلت تناسلی مرد و زن توسط برخی از هندوها که به عبادت آلت تناسلی مرد و زن قائلند، همگی عبادتکنندگان خداوندند؛ از آن رو که نمیدانند زیرا همهٔ معبودها مظاهر خدا هستند، به حسب اختلاف اسامی او بدین روی گفتهاند».
یک شعری از شیخ محمد شبستری میآورد:
اگـر مـؤمـن بدانستـی که بـت چیست
یقین کردی که دین در بتپرستیست
این بت وجودش مگر غیر وجود خداست؟! پس تو داری این را میپرستی وجود خدا را داری میپرستی! این حرف خیلی حرف ناجوری هست!
بعد در ادامه مینویسد:
«لکن این عبادت به امر تکلیفی از سوی خداوند نیست، استحقاق اجر و ثواب بر آن وجود ندارد. بلکه مستحق عقوبت عذاب هست».
یعنی درست هست اول از لحاظ تکوینی هر چه را بپرستی او را پرستیدی، اما خدا تکلیف کرده نه اینطوری نپرستید که بت را بپرستید!
این را کجا مینویسد؟!
در کتاب بیانالسعاده، جلد دوم، صفحهٔ ۴۳۷، چاپ بیروت: اعلمی، چاپ دوم، ۱۴۰۸ هـ ق؛
صفحهٔ ۴۳۸ هم میگوید بله تکلیف شده!
تکلیف چیست جناب آقای سلطانعلیشاه؟! تکلیف چیست؟! تکلیف برای کیست؟!
-دکتر وحید باقرپور کاشانی.