صوت ســـخنرانی:
سخنران: دڪتر وحید باقرپور ڪاشانی
𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍
•دانلود ڪلیپ، pdf و صوتِ سخنرانی با ڪلیڪ روے عبارات زیر:
┓ 🖌┏؛
┛┗؛ نسبتهای ناروای کتاب مقدس به حضرت داوود علیهالسلام! ↓📋 › ؛
این کتاب مقدس، عهد عتیق و جدید، این کتابی هست که مسیحیت قبول دارد! کتاب دوم سموئیل باب یازدهم، ماجراهایی را تعریف کرده، از جمله ماجرای داوود علیهالسلام.
نوشته که حضرت داوود علیهالسلام بالای پشتبام میرود، از دور چشمش به یک خانمی میافتد که این خانم، لخت و در حال شستوشوی خودش بوده. چون این خانم زیبا بوده، داوود طمع به او طمع میکند و به اصحابش میگوید این خانم را بیاورید.
وقتی او را میآورند، میفهمد که این همسر یکی از سربازان باوفا به نام «اوریای حِتی» بوده. داوود با زن شوهردار زنا میکند و این خانم حامله میشود. این خانم که حامله میشود، به سربازان داوود میگوید بروید داوود را مطلع بکنید که من حامله شدم.
داوود برای اینکه آبرویش نرود، این جناب اوریای حِتی را میطلبد، میگوید من به تو مرخصی میدهم، دیگر جنگ نکن، به خانهات برو و با همسرت باش. داوود هر کار میکند، اوریای حِتی میگوید من حاضر نیستم! سپهسالار من «یوآب» در سختیهای جنگ هست، سربازان در سختی جنگ هستند، من بروم دنبال خوشی خودم؟! نه! من این کار را انجام نمیدهم!
بعد داوود چیکار میکند؟ داوود، به سپهسالار خودش یوآب یک نامهای مینویسد مُهرش میکند، به اوریای حِتی میدهد، میگوید آن را به یوآب بدهد.
در نامهای که به یوآب نوشته، میگوید که این سرباز را نوک سپاه قرار بدهد، به سربازهای دیگر بگو پشتش را خالی کنند تا این کشته شود. یوآب هم تقریباً همین کار را انجام میدهد و این سرباز کشته میشود. وقتی کشته میشود، خبر مرگ او به زن اوریا میرسد که شوهرش کشته شده است. بعد داوود میگوید آن خانم را بیاورید. او را به خانهٔ خودش میآورد، همسر خودش میکند و آن بچهٔ زنازاده متولد میشود.
این داستان تحریفشده در کتاب مقدس هست. حالا برخی میگفتند امتحان هست! لغزیده! گفتم شما وقتی نگاه میکنی یک آدم معمولی وقتی این کار را انجام بدهد، میگویند این یک آدم خائن هست! بعد هم چه کار کرده؟ این سرباز باوفای خودش را به کشتن داده! یعنی در حقیقت قتل انجام داده!
با زنش زنا کرده و فرزند ولد زنا ایجاد شده، بعد شما این را بهعنوان پیغمبر خودتان، الگو و اسوهٔ خودتان در نظر میگیرید؟! میگفت بله!
صریحتر بگذارید من مطلب را بخوانم. در کتاب مقدس صفحهٔ ۴۹۰ باب ۱۱، کتاب دوم سموئیل یازده:
«داوود از بسترش برخاسته، بر پشتبام خانهٔ پادشاه گردش کرد و از پشت بام زنی را دید که خویشتن را شستوشو میکند و آن زن بسیار نیکومنظر بود. پس داوود فرستاده دربارهٔ زن استفسار نمود و او را گفتند:که آیا این «بَتْشَبَع» (بَث شِبَع) دختر اَلِیعام، زن اوریای حِتی است. و داوود قاصدان فرستاد او را گرفت و او نزد وی آمده. داوود با او همبستر شد و او از نجاست خود طاهر شده به خانهی خود برگشت و آن زن حامله شد و فرستادهی داوود را مخبر ساخت و گفت که من حامله هستم. پس داوود نزد یوآب فرستاد که اوریای حِتی را نزد من بفرست».
یوآب که بود؟ سپهسالار بود.
«یوآب، اوریا را نزد داوود فرستاد و چون اوریا نزد وی رسید، داوود از سلامتی یوآب و از سلامتی قوم و از سلامتی جنگ پرسید و داوود به اوریا گفت: به خانهات برو و پاهای خود را بشور. پس اوریا از خانهی پادشاه بیرون رفت و از عقبش خانی از پادشاه فرستاده شد».
یک نفر هم فرستاد ببیند این به خانهاش میرود یا نه!
«اما اوریا در خانهٔ پادشاه به سایر بندگان آقایش خوابیده به خانهٔ خود نرفت، و داوود را خبر داده گفتند که اوریا به خانهٔ خود نرفته. پس داوود به اوریا گفت: آیا تو از سفر نیامده؟ پس چرا به خانهٔ خود نرفتی؟
اوریا به داوود عرض کرد که تابوت و اسرائیل و یهودا در خیمهها ساکنند و آقایم یوآب و بندگان آقایم بر روی بیابان خیمهنشینند و آیا من به خانهٔ خود بروم تا أکل و شرب بنمایم و با زن خود بخوابم؟! به حیات جان تو قسم که این کار را نخواهم کرد! و داوود به اوریا گفت: امروز نیز اینجا باش و فردا تو را روانه میکنم. پس اوریا آن روز و فردایش در اورشلیم ماند و داوود او را دعوت نمود که در حضورش خورد و نوشید و او را مست کرد.
و وقتی شام بیرون رفته، بر بسترش با بندگان آقایش خوابید و به خانهٔ خود نرفت. و بامدادان داوود مکتوبی برای یوآب نوشته، به دست اوریا فرستاد و در مکتوب به این مضمون نوشت که اوریا را در مقدمهٔ جنگ سخت بگذارید و از عقبش پس روید تا زده شده بمیرد. و چون یوآب شهر را محاصره میکرد، اوریا را در مکانی که میدانست که مردان شجاع در آنجا میباشند گذاشت، و مردان شهر بیرون آمده با یوآب جنگ کردند و بعضی از قوم از بندگان داوود افتادند و اوریای حِتی نیز بمرد. چون یوآب فرستادهٔ داوود را از جمیع وقایع جنگ خبر داد، آنگاه خبر داد به داوود که بندهٔ تو اوریای حِتی مرده است. چون زن اوریا شنید که شوهرش اوریا مرده است، برای شوهر خود ماتم گرفت و چون ایام ماتم گذشت، داوود فرستادهٔ او را به خانهٔ خود آورد و او زن وی شد و برایش پسری زایید اما کاری که داوود کرده بود در نظر خداوند ناپسند آمد».
این پیامبری که کتاب مقدس معرفی میکند، یک پیامبر قاتل! یک پیامبری که با زن شوهردار این کارها را میکند!
-دکتر وحید باقرپور کاشانی.