صوت ســـخنرانی:
سخنران: دڪتر وحید باقرپور ڪاشانی
𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍
•دانلود ڪلیپ، pdf و صوتِ سخنرانی با ڪلیڪ روے عبارات زیر:
┓ 🖌┏؛
┛┗؛ عصمت عقل و خطای عُقلا↓📋 › ؛
میزان شناخت حقایق، «عقل» است.
یعنی انسان با این عقل در ابعاد مختلف میتواند ورود پیدا بکند و به نتایجی برسد.
نکتهی دوم این است که چون عقل میزان هست و تنها راهی هست که ما را به حقیقت میرساند، پس باید معصوم باشد!
در عقل اشتباه راه ندارد، خطا در آن راه ندارد!
اما ما میبینیم که عُقلا اشتباه میکنند! درواقع این عُقلا هستند که اشتباه میکنند!
یعنی خود عقل میزان هست، خود عقل حجت هست! نادرستی در عقل راه ندارد!
این عاقل است که از عقل درست استفاده نمیکند! یا ورودیهایی که عاقل به عقل برای سنجش میدهد، ورودیهای مبتنیِ به بدیهیات و مطالب درستی نیست!
یک مشت مطالب نادرست و وهمی هست! اینها را به عقل میدهد، خب به تبع، عقل هم اشتباه نکرده با توجه به همان شرایطی که بوده، بین اینها اظهار نظر کرده! وگرنه اگر مطلبی که ورودی درست به این ترازو به این عقل بدهیم، همان را سنجش میکند!
مثل اینکه یک ترازویی را در نظر بگیرید، روی این ترازو هر چه که قرار بدهید این درست حکم میکند و درست نشان میدهد.
مثلاً شما دو کیلو زعفران روی این ترازو قرار بدهید، یا دو کیلو چغندر قرار بدهید، این دو کیلو را نشان میدهد، فرق نمیکند و درست است!
در گذشته ترازوهای دیجیتال نبود، یک ترازوهای آنالوگ بود، اینها وقتی که میخواستیم اندازه را ببینیم، باید مقابلش میایستادیم تا ببینیم این عقربه روی چه عددی هست؛ بعد مثلاً میگفت یک کیلو و سیصد و بیست و شش گرم هست. حالا اگر شما مقابلش نمیایستادی، در زاویهی چهل و پنج درجه یا بیش از چهل و پنج درجه میایستادی، عقربه را روی عددی دیگری میدیدی!
این ایرادی که شما دیدید نه اینکه این ترازو یک کیلو و سیصد و پنج و چهار گرم را یک کیلو و سیصد و پنج و شش گرم نشان داده!
خیر! این درست نشان داده!
شمایی که صاحب ترازو هستی از این ترازو درست استفاده نکردی!
لذا عُقلا که صاحب این عقل معصوم هستند، وقتی از این عقل درست استفاده نمیکنند، در راه نادرست میروند و بینشان اختلاف هست.
اما اگر عقل نسبت به اموری که حکم دارد نظر دارد درست استفاده شود، حکمش هم حکم درستی هست.
اما یکوقت با این عقل، میخواهند اموری را بسنجند که در حیطه و سعه و شعاع عقل نیست! در اینجا قطعاً عقل خودش هم درک میکند که آقا شما از من خواستهای را در نظر گرفتید که در حد من نیست!
مثل این میماند که ترازوها هر کدام برای کاری هست. یک وقت یک ترازویی هست که یک طلا را میخواهی با آن بسنجی؛ یک وقت یک ترازویی هست که میخواهی با آن سیبزمینی و پیاز را اندازه بگیری؛ حساسیت اینها متفاوت است!
هر ترازویی توانی دارد!
حالا شما با این عقل میخواهی چی را بسنجی؟
فرض بکنید میخواهید بطن و کتم و ذات خدا را بسنجید! اما این اصلاً راه ندارد!
سعه و شعاعش محدود هست! نمیتواند ورود به آنجا داشته باشد!
خودش هم میفهمد میگوید آقا این در حد من نیست! اما شما زور میزنید لذا شما تعمق میکنید!
تعمق، در جایی که عقل راه ندارد، مذمت شده! اما تعقل خوب است!
تشبیهی که مرحوم علامه مجلسی در بحارالأنوار میکند این است که میگوید تعمق به مانند این است که گاهیوقتها یک چاهکن به آب میرسد؛ وقتی به آب میرسد، دوباره میکَند میکَند میکَند تا خودش هم غرق میشود!
این میشود حیطهی تعمق! یعنی در مسیری که نباید قرار بگیرد!
پس اینجا عقل حجیت دارد عقل میزان هست. منتها این عقلی که میزان هست، یکسری مستقلات عقلی هم برایش مطرح هست که جلسهی قبل اشاره کردیم که حکم مستقل دارد؛
مثل اجتماع نقیضین محال هست، ارتفاع نقیضین محال هست، دُور محال هست، تسلسل محال هست، خالق بودن عدم محال هست، کل اعظم از جزء هست؛
اینها از اموری هست که عقل حکم مستقل دارد.
شما با این احکام مستقل، برهانی را ترتیب میدهی، یا اگر چنانچه براهین ما مبتنی به مستقلات عقلیه یا بدیهیات باشد، این یک برهان درستی است.
اما شما گاهی اموری که نادرست هست را بهعنوان امور بدیهی در نظر میگیری! بدیهی یعنی چیزی که نیاز به استدلال ندارد؛ این را شما قبول میکنی، حالا میخواهی این برهانت را روی این مطلب نادرست بچینی! مشخص هست که یک مطلب باطل و نادرستی استخراج میشود!
دکتر وحید باقرپور کاشانی