صوت ســـخنرانی:
سخنران: دڪتر وحید باقرپور ڪاشانی
𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍
•دانلود ڪلیپ، pdf و صوتِ سخنرانی با ڪلیڪ روے عبارات زیر:
┓ 🖌┏؛
┛┗؛تشریح خروج از حد تعطیل و تشبیه در معرفت الهی
⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩
﴿وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ﴾
(ذاریات/۵۶)
ایشان چرا این ﴿لِیَعْبُدُون﴾ را در قسمت الْمَعرِفَه میآورد؟
مسألهی درستی هم ایشان ارائه میدهد،
بهخاطر اینکه مقدمهی «یَعبُدون»
«یَعرِفون» است.
حتی در خصوص همین مسألهای که ایشان مطرح میکند، ما یک روایتی داریم در تفسیر البرهان در ذیل همین آیه که این مسأله را مطرح کرده است. بالاخره تا معرفت نباشد، عبادت درست انجام نمیگیرد! معرفت در خصوص دو امر است.
عبادت به چه معناست؟
عبادت یعنی خضوع و خشوع، یعنی اطاعت.
لذا در سورهی مبارکهی فاطر داریم که میگوید:
﴿إِنَّما یَخْشَی اللهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ﴾
فقط علما، خضوع و خشوع برای او دارند.
یعنی عبادت حقیقی تنها ﴿انَّما﴾ حصر دارد در خصوص کسی که علم داشته باشد صورت میگیرد.
معرفت که مقدمهی عبادت هست، در دو جهت هست؛ یکیش شناخت به خداوند متعال هست.
معرفت خداوند، حد و حصرش، حدود و ثغورش به چه اندازه است؟
آن چیزی که در فرمایشات معصومین آوردند و حکم عقل هم هست، خروج از حد تعطیل و تشبیه.
یعنی خداوند را تعطیل نکنیم؛ «شَیْ ءٌ لَا کَالْأَشْیَاءِ»؛ شبیه هیچ شیئی هم نیست،
هیچ مثلیتی در ارتباط با خالق و خلق نیست،
هیچ سنخیتی در ارتباط با خالق و خلق وجود ندارد.
این هم برهان عقلی دارد هم نصوص دینی دلالت بر این میکند.
پس خروج از حد تعطیل و تشبیه.
برهان عقلی چیست که شبهی ندارد؟
این است که ذات ربوبیت یک موجودی هست که به تعبیری وجوبِ وجود دارد؛ یعنی موجودیت، ذاتیش است؛ یعنی موجودیت را از غیر نگرفته است؛ لذا به خداوند متعال از لحاظ اصطلاحی میگویند واجبالوجود بالذات.
اما در مورد ماسویالله – غیر خدا – موجودیت، ذاتیش نیست، اینها خلق شدند و موجودیتشان را از ذات ربوبیت گرفتند؛
لذا اینها میشوند ممکنالوجود؛
برای اینها وجود و عدم، علیالسویه هست؛ یعنی نه اقتضای وجود دارد نه اقتضای عدم دارد؛
نه وجوبِ وجود دارد نه وجوبِ عدم دارد.
اگر وجوبِ وجود داشته باشد میشود
واجبالوجود؛ اگر وجوبِ عدم داشته باشد میشود ممتنعالوجود؛ و در حصر اولی یا واجبالوجود داریم، یا ممکنالوجود داریم،
یا ممتنعالوجود.
ممتنعالوجود که اصلاً تحققش ممکن نیست
وجوبِ عدم؛ پس ذات ربوبیت میشود واجبالوجود بالذات.
ماسویالله چه میشود؟ ممکنالوجود.
میخواهم اول معرفت خدا را توضیح بدهم که این معرفت را که ایشان مطرح میکند
مقدمهی ﴿لِیَعْبُدُون﴾ را عبادت دارد مطرح میکند.
حالا یک نفر ممکن هست بگوید که
خداوند متعال وجود دارد، مخلوقات هم وجود دارند، و در اینکه هر دو وجود دارند این سنخیت دارد، اشتراک در حقیقت ذات دارد.
در جواب میگوییم که آن وجود و موجودیتی که نسبت به خداوند است، عین وجوب و بالذات است، اما مخلوقات عین وجوب نیست؛
یعنی خداوند متعال، وجوبِ وجود دارد و مخلوقات عدم وجوبِ وجود دارند،
و بین وجوبِ وجود و عدم وجوبِ وجود، هیچگونه سنخیتی نیست؛ جوابش این است.
پس اگر یک نفر قائل باشد که بین خالق و خلق، سنخیت، آن هم در ارتباط با وجود است، میگوییم وجود خداوند عین وجوب است، اما وجود مخلوقات عین وجوب نیست؛
اینها وجود امکانی دارند، پس سنخیتی بین ذات ربوبیت و مخلوقات نیست.
ببینید معرفهالله این هست؛
یعنی چه نبی اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم،
چه در ارتباط با همان پیرزنی که چرخ نخریسی را میچرخاند، فرقی نمیکند که
اینها از این بیشتر در مباحث عقلی نمیتوانند پیش بروند. یعنی فقط خدا را اثبات بکنند تعطیلش نکنند و هرگونه تشبیهی بین خالق و مخلوق را نفی بکنند.
این میشود حد معرفهالله! معرفت عقلی؛
بیشتر از این ما راه نداریم.
حالا بیشتر از این یک نفر بخواهد ورود پیدا بکند، ذات میشود!
و ذات ربوبیت قابل درک نیست! ما بطن و کتم خدا را درک نمیکنیم به خاطر اینکه ما مادون هستیم و ما مخلوقیم و مخلوق محدود است، ذات ربوبیت لا حدّ له است و آن حقیقتی که محدود هست نمیتواند اشراف و احاطهی به مافوق لا حدّ له پیدا کند، پس معرفت به ذات عقلاّ ممکن نیست.
معرفت عقلی چیست؟
«شَیْءٌ لَا کَالْأَشْیَاءِ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ»
این معرفت عقلی میشود.
پس یک قِسم معرفت، معرفت به خود خداوند هست. معرفت به خداوند هم عرض کردم یعنی چی معرفت عقلی.
قِسم دوم، معرفت به چیست؟
به دستورات خداوند است.
یعنی لازمهی اینکه ما خدا را عبادت بکنیم دو امر هست؛ اول آن را درست بشناسیم و اینکه بدونیم او از ما چه میخواهد که خاضع و خاشع او باشیم.
ممکن است ما او را بشناسیم اما گترهای بخواهیم عمل بکنیم! شما عبادت او را به جا نیاوردید!
ممکن است ایدئولوژیها و باید و نبایدهای او را بفهمیم چی هست اما او را نشناسیم!
او را تشبیه بکنیم! یک توهم و تخیلی در ذهن ما باشد و آن را عبادت بکنیم!
در حقیقت شما یک بت ذهنی را آمدی عبادت کردی ولو این که نمازت والضالینش را خیلی دقیق بکشی!
دکتر وحید باقرپور کاشانی