صوت ســـخنرانی:
سخنران: دڪتر وحید باقرپور ڪاشانی
𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍
•دانلود ڪلیپ، pdf و صوتِ سخنرانی با ڪلیڪ روے عبارات زیر:
┓ 🖌┏؛
┛┗؛آیا فطری بودن حجت الهی بینیاز از ارائه معجزه است؟!
⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩
در روایات ما آمده که حجت الهی هم فطری است. حتی ما روایاتی داریم که ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام هم فطری است؛ این یعنی چه؟
یعنی آیا مثلاً هر کسی ظاهر امیرالمؤمنین علیهالسلام را ببیند، میگوید که آقا ایشان امام هستند؟ ایشان خلیفه هستند؟
در عالم ذر هم اتفاقاً مطرح شده که ولایت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و اهل بیت علیهمالسلام و انبیاء را عرضه کردند به تمام این ذرات؛ جمعی ولایت خاتم النبیین و اهل بیت ایشان را پذیرفتند، جمعی نپذیرفتند.
لذا گفتند همینطور که معرفهالله فطری است، معرفت به نبی و معرفت به امام هم فطری است.
ایشان احتمالاً با توجه به این روایات میفرمایند که:
«اگر خداوند، رسولی مبعوث کند، فرض این است که بدون معرفی خودش به عنوان رسول، مردم او را بشناسند».
همینطور که فطری است که خداوند را بشناسند، رسول هم که میآید او را هم بشناسند.
این یعنی چه؟
یعنی آیا مثلاً پیامبر را هر کسی ببیند میگوید این پیامبر است؟
اصل نیاز به حجتالله، راهنما و سفیر، این بحث فطری است.
بالآخره ما یک نفر را داریم که باید رابطهی بین خالق و خلق باشد که ما با این عقل خودمان، چون با این عقل یکسری ایدئولوژیها باید و نبایدها و بد و خوبهایی را میفهمیم اما محدود است، این شعاع عقل محدود است، همهچیز رو نمیتواند حکم بدهد!
ما دست و پا میزنیم یک چیز دیگری هم باید باشد وگرنه ما در زندگی گیر میکنیم!
پس اینکه یک حجتی باید باشد، یک واسطهای باید باشد، این فطری است.
اما اینکه آن امر فطری، آیا این کسی که ادعا میکند این همان است یا نه، این نیاز به بیّنه دارد، نیاز به معجزه دارد، نیاز به این دارد که خودش را معرفی بکند، بیّنهای اقامه بکند که ما بفهمیم آن چیزی که در بطن و کتم خودم من درک میکنم که باید باشد و فطری است این آقا است مثلاً.
یا گاهیاوقات مثلاً نص باید باشد. ایشان بحث نص را که مطرح میکند، ایشان چون بحث معجزه را کمرنگ مطرح میکند، انکار معجزه نمیکند، ولی معجزه را کمرنگ میکند بهعنوان اثبات حجت الهی. میگوید نص است.
میگوییم که نبی اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نص است؟ میگوید بله.
حتی نبی اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم را به نص باید بیابیم. میگوید در کتب پیشینیان آورده شده و به نص باید اینها بیابیم.
اصلاً کسانی بودند اشراف به کتب پیشینیان نداشتند! اصلاً مسیحی نبودند، یهودی نبودند،
اینها باید چهکار بکنند؟
اینها باید بروند اول مسیحی و یهودی بشوند بعد کتاب پیشینیان را دستشان بگیرند استناد بکنند به کتاب پیشینیان؟!
این حرف اشتباهی است!
یا کسانی که یهود و نصارا بودند اگر چنانچه نشانههایی که در کتبشان بوده خب بله! و تازه از کجا معلوم این فرد است؟! باز هم نیاز به بیّنه دارد.
اما آن کسی که اهل کتاب نبوده چی؟
بیّنه؛ معجزه اقامه میکند.
دکتر وحید باقرپور کاشانی