صوت ســـخنرانی:
علی باقرپور ڪاشانی
𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍
•دانلود ڪلیپ، pdf و صوتِ سخنرانی با ڪلیڪ روے عبارات زیر:
┓ 🖌┏؛
┛┗؛مغول و نقش خواجه نصیرالدین طوسی در مسلمان شدن آنان.
به نام خدا، علی باقرپور کاشانی هستم.
میخوام در مورد تاریخ مغولها و نقشِ خواجه نصیرالدین طوسی در مسلمان کردن مغولها توضیح بدم.
حالا مغولها چه کسانی بودند؟
مغولها افراد بیابانگردی بودند، که در سرزمین مغولستان زندگی میکردند.
حالا سرزمین مغولستان در کجا بود؟
سرزمین مغولستان در شمال چین و جنوب سیبری بود و آب و هوای سرد و خشکی داشت و شغل افراد مغول که در مغولستان بودن کوچ نشینی و دامداری بود و به این دلیل که جمعیتشان زیاد بود نمیتونستن کمبودهای خودشون را برطرف کنن!
به خاطر همین میرفتن از همسایههاشون دزدی میکردن، وسایلشون را غارت میکردن، مثلاً غذایی ازشون برمیداشتن، یا طلایی، جواهری، چیزی ازشون برمیداشتن، برای تأمین زندگیشون.
حالا رئیس مغولها چنگیز خان بود.
حالا چنگیز خان کی بود؟
چنگیز خان به تمام فنون رزمی تسلط داشت و در حرکات جنگی استاد بود.
و خیلی آدم بیرحم و خشنی بود.
حالا ایشون یک قوانینی رو گذاشت به نام قوانین یاسا!
حالا مثلاً یکی از قوانین یاسا این بود که هرکس که تسلیم سپاه مغول بشه، از قتل و غارت دور میمونه، ولی هر کس که تسلیم سپاه مغول نشه در قتل و غارت هست.
حالا دلیل حملهی مغول به ایران چه بود؟
در زمان خوارزمشاه که سلطان محمد خوارزمشاه بود، کاروانی از طرف مغول که کاروان تجاری بود به یکی از شهرهای ایران آمد و حاکم اون شهر این کاروان را به دلیل جاسوسی دستگیر کرد و کشتشون!
و این بود بهونهای برای هلاکوخان (هلاکوخان رئیس مغول بود دیگه) که به ایران حمله کنه و به ایران لشکرکشی کرد
هلاکوخان و سلطان محمد خوارزمشاه رفت که دفاع کنه از کشور، ولی اولین باری که دید لشکرش را ترسید و فرار کرد، و روحیهی مردم و لشکر و سپاهیان خوارزمشاه را گرفت. ولی پسر سلطان محمد خوارزمشاه بعد چندین سال دوباره به مغولها حمله کرد و پیروز شد ولی نتونست که دوام بیاره که بتونه مثلاً حکومت طولانی داشته باشه، به این دلیل که مشکلات داخلی داشت، یعنی سردارهاش یا حاکمهاش و خلیفهی عباسی باهاش یاری نمیکردند به جای اینکه یاری بکنن باهاش، حتی باهاش جنگ هم کردن!
و بعد از این مغول وقتی که فهمید اینجوری هست، مشکل داخلی دارن، گفت؛ خب اینها الان سپاهشون ضعیفه و رفتن حمله کردن و مغول پیروز شد و مغول خیلی برای مردم ایران ترس و هراس داشت، یعنی در کل کشور ایران همه ترس داشتن از مغولها.
حالا حکومت مغول در ایران چگونه بود؟
بعد مرگ چنگیز خان حملههای پراکندهای به ایران کردن، هلاکو خان نوهی چنگیز خان بود و مأمور این بود که کشور گشائی کنه و به کشورهای مسلمان و… اینجوری هم کشور گشایی کنه.
هلاکوخان حکومت اسماعیلیان را خراب کرد و قلعههای او را ویران کرد، یعنی زد همه رو خراب کرد و بعد از گرفتن بغداد و کشتن خلیفه، کنار رفت خلیفهی عباسی،
و این در تاریخ ۶۵۶ قمری اتفاق افتاد و بعد از حکومت عباسی، حکومتی تأسیس شد به نام حکومت ایلخانان، که این حکومت ۸۰ سال دوام آورد و در این حکومت از نظر سیاسی، حاکمانش با هم، هم پیمان بودن، یعنی مشکلی باهم نداشتن و ارتباط ایلخانان با اروپا هم خوب شده بود که بعد از جنگ صلیبی اروپا خواست رابطهی سیاسی و بازرگانی را با مسلمانها شروع کنه و بعد از مرگ آخرین فرمانروای ایلخانان که ابوسعید هم بود.
اینجوری شد که؛ بعد از اینکه خراب شد بعد فرمانرواییشون، اولش که گفتم که این حکومت اومد از نظر سیاسی، اینها با هم پیمان بودن، وقتی که خراب شد دیگه از نظر سیاسی با هم، هم پیمان نبودن و حاکمانش همهاش میخواستن، یکی میخواست مثلاً رئیس بشه، اون میخواست رئیس بشه به هم ریخت.
و جنگی مثلاً مغول اومده بودن با ایرانیها اینها بودن، جنگ کرده بودن هم مغولها هم ایرانیها.
حالا میخوام در مورد خواجه نصیرالدین طوسی چند تا چیز رو بگم؛ اینجا نوشته که مغولان دین سنتی داشتن، همراه با آیینهای شَمَنی!
آیینهای شَمَنی یعنی چی؟
یعنی در کنار اینکه خدای واحدی داشتن، خورشید و ماه و ستارگان و بتها را هم میپرستیدند و مثلاً دینهای دیگهای که بود مثلاً خوشبختی و بدبختی خودشون رو تقصیر خدا میدونستن! یعنی مثلاً یکی بدبخت بود میگفتن این تقصیر خداست، خدا خواسته که این بدبخت بشه و خدای بزرگ مغولان گـوی تـنکری نام داشت، یکی از خداشون تنکری نام داشت.
حالا خواجه میان هلاکو و شیعیان روابط دوستانهای برقرار کرد، هلاکو به زیارت اماکن مقدسهی شیعه میرفت یعنی هلاکو به زیارت مثلاً کربلا میرفت، مثلاً حرمها را میرفت، اینجور چیزها.
این زیارتها را انجام میداد.
هلاکو خواجه نصیرالدین طوسی رو مشاوره خودش میدونست!
و از کارهای مثبتی که خواجه داشت این بود که هلاکو خان را تشویق کرد مثلاً به ساختن رصد خانهی مراغه، این رصد خانه به کمک خواجه تبدیل به یکی از مرکز علمی و تحقیقاتی بزرگ شد، که منجمان و دانشمندان زیادی در آن فعالیت میکردند. رصدخانهی مراغه به وسایل اخترشناسی و کتابخانههای بزرگی مجهز بود.
و حالا خواجه نصیرالدین طوسی کی بود؟
خواجه در سال ۵۹۷ هجری قمری به دنیا اومد و تاریخ فوت شون هم در سال ۶۵۳ هجری قمری بود و ایشان در چند تا رشته متخصص و مسلط بوده که یکیش مثلاً؛
متکلم بوده،
فیلسوف بوده،
فقیه بوده،
ستاره شناس،
ریاضیدان، پزشک و معماری ایران و عالِم بر منطق هم بوده! حالا چند تا کتاب در مورد ایشون هست،
یا که چند تاش هم خودشون نوشتن و چند تاش هم در مورد ایشون هست.
مثلاً: اولین کتابی که هست «اخلاق ناصری» هست که در مورد اخلاق و اینجور چیزها هست.
بعد یک کتاب دیگهای هم که هست «بیست رساله» هست، در مورد رسالهی اعتقادی، کلامی و فلسفی هست که این هست کتابش.
بعد یک کتاب دیگهای هم هست که «تجرید العقاید» که این کتاب که در مورد اعتقاد شیعه هست و علامهی حلّی شرح کرده که این از بهترین کتابهای اعتقادی هست.
یک کتاب دیگه هم هست به نام «صُوَرُالکَواکِب» که در مورد ستاره شناسی هست.
یک کتاب دیگه هم هست که «أساسُ ألإقتباس» که این کتاب یکی از بهترین کتابهای منطق هست.
و یک کتاب دیگه هم هست که “ستارگان هدایت” که مقالهی جایگاه علمی خواجه نصیرالدین طوسی تو این کتاب ستارگان هدایت اومده.
این بود تاریخ مغول و نقش خواجه نصیر الدین طوسی در مسلمان شدن مغولها.
علی باقرپور کاشانی