داستانی آموزنده

شخصی نزد همسایه اش رفت و گفت:
” گوش کن. میخواهم چیزی برایت تعریف کنم. دوستی به تازگی در مورد تو می گفت…”
همسایه حرف او را قطع کرد و گفت:” قبل از اینکه تعریف کنی بگو آیا حرفت را از میان سه صافی گذرانده ای؟”
گفت:” کدام سه صافی؟”
جواب داد: اول از میان صافی واقعیت. آیا مطمئنی چیزی که تعریف می کنی واقعیت دارد؟
گفت نه فقط شنیده ام
سری تکان داد و گفت:” پس حتما آن را از میان صافی دوم یعنی خوشحالی گذرانده ای. یعنی چیزی را که می خواهی تعریف کنی حتی اگر واقعیت نداشته باشد باعث خوشحالی من می شود”
گفت: دوست عزیز فکر نکنم تو را خوشحال کند.
جواب داد:” بسیار خوب پس اگر مرا خوشحال نمی کند حتما از صافی سوم یعنی فایده رد شده است. آیا چیزی که می خواهی تعریف کنی برایم مفید است و به دردم می خورد؟
گفت:” نه به هیچ وجه”
همسایه گفت:” پس اگر این حرفت نه واقعیت دارد نه خوشحال کننده است و نه مفید آن را پیش خود نگه دارد و سعی کن خودت هم زود فراموشش کنی”