مقالات

طبیعیات در فلسفه ارسطو‏

طبيعيات، در كتاب طبيعيات ارسطو، عبارت است از: جسم طبيعى و در نظر ابن سينا در مقدمه منطق كتاب شفا، عبارت است از: جسم محسوس. از آنجا كه شناخت جسم طبيعى به جز از طريق حس، ممكن نيست، ارسطو طبيعت را تنها بر اساس ظاهر حسّى «تأثرات حسى» تعريف و تفسير مى‏كند. يعنى تفسيرى حس گرايانه. وى خورشيد را جسمى درخشنده مى‏داند كه هر روزه به دور زمين مى‏گردد؛ برخلاف نظريه فيثاغورث، كه قائل به گردش زمين به دور خورشيد بود، ارسطو نظريه منظومه شمسى او را بر همين اساس، باطل مى‏دانست. چون با مشاهده حسى هر روز مى‏ديد كه خورشيد در حال حركت است و اين با نظر فيثاغورث تطبيق نمى‏شود. ارسطو جسم را هم حس گرايانه تعريف مى‏كرد. وى مى‏گفت: جسم آن طورى هست كه حس مى‏يابد(85)، نه آن طورى كه ذيمقراطيس مى‏گويد: جسم از اجزاء بسيار كوچك نامحسوس به نام اتم تشكيل شده است؛ زيرا با شناخت حسى تطبيق نمى‏كند.

مطالعه بیشتر »

کون و فساد

  واژه کون که در زبان عربی بمعنای بودن است در اصطلاح فلسفی بمعنای پدید آمدن و تقریبا مرادف با حدوث بکار می‏رود و در مقابل آن واژه فساد بمعنای نابود شدن پدیده، استعمال می شود و بدین ترتیب مفهوم کون، اخص از مفهوم وجود می باشد.زیرا در مورد موجودات ثابت بکار نمی‏رود.   این دو واژه معمولا با یکدیگر …

مطالعه بیشتر »

ویژگی های عالم کون و فساد در فلسفه طبیعی ابن سینا

عالم کون و فساد که همان منطقه تحت القمر است ناحیه ای است که در آن صورت و ماده به نحو انفکاک ناپذیری با یکدیگر ترکیب یافته است. برعکس عالم علوی که عالم مجردات است در جهان کون و فساد هیچ صورتی بدون ماده و هیچ ماده ای بدون صورت وجود ندارد و همین لزوم ترکیب صورت و ماده است که باعث تحولات دائمی می شود. ماده یک صورت را رها می کند و صورت دیگری می پذیرد و این جریان بی انتها و پایان است (دانشنامه علائی، ص 134-135). عالم تحت القمر همچنین در داشتن حرکات از افلاک که فقط حرکت مستدیر دارند ممتاز است.

مطالعه بیشتر »

فلسفه احکام جنسی بابیت و بهائیت

با مطالعه تاریخ هر یک از دو فرقه بابیت و بهائیت به آسانی می‌توان از فلسفه تشریع بسیاری از احکام آنان آگاه شد که در این مقاله به فلسفه احکام جنسی بهائیت می‌پردازیم: ۱. کشف و طرد حجاب در بابیت و سپس بهائیت؛ نخستین زن ایرانی که کشف حجاب کرد، طاهره قرة العین است که کمتر کسی است که او را نشناسد. او همسر یکی از دانشمندان و عارف مسلکان عصر خود بود؛ لیکن یکباره از شوهر و فرزندان خود برید و به عراق رفت. گزارشات سیره زندگی او در عراق و ایران پس از بازگشت از عراقش گواه آن است که او زنی هوسران و آزادی‌خواهی بوده که در محیط خانه و خانواده‌اش نمی‌توانسته خود را ارضاء کند، از این‌رو پس از ترک خانه، خود را از قیود آزاده کرده و پیوسته در پی خودنمایی و عرض اندام برای مردان نامحرم بود. او پس از جدایی از همسر، ابتدا با بد حجابی و سپس با بی حجابی با مردان اجنبی بسیاری در ارتباط بود تا جایی که برخی از سران بابیان همچون قدوس نیز از اباحه‌گری‌های او خشمگین شده بوده‌اند. [۱]

مطالعه بیشتر »

ولادت معاویه

برخی گفته‌اند؛ معاويه فرزند ابوسفيان است که پنج سال قبل از بعثت پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در مکه به دنيا آمد. اما به شهادت تاریخ، هنگام ولادت معاويه، چهار نفر مدعی پدری او بودند: «عمارة بن ولید بن مغیرة»، «مسافر بن عمرو»، «ابوسفيان»، «شخصی که نامش را ذکر نکرده‌اند و گفته‌اند رجلٌ آخر‌ (‌شاید صباح باشد)». سبط ابن جوزی حنفی می‌گوید: «در میان مردم معروف بود که معاویه به چهار نفر از قریش منسوب است؛ عمارة بن ولید ‌بن مغیرة مخزومی، مسافر بن ابی‌عمر، ابوسفیان، عباس بن عبدالمطلب».[۱] همچنین ابن ‌ابی ‌الحدید معتزلی شافعی نقل می‌کند که زیاد بن ابیه در پاسخ نامه معاویه (که وی را به خاطر بدکاره بودن مادرش سمیه سرزنش کرده بود) چنین نوشت: «اگر من فرزند سمیه هستم، بدان که تو ابن‌جماعة (فرزند چند نفر) هستی».[۲]

مطالعه بیشتر »

سابقه تاریخی تناسخ و مراتب آن

بحث انتقال روح پس از مرگ به بدن ديگر، از قديم و گذشته‌های دور مطرح بوده است اما از نظر تاريخ تفکر مذهبی، چنين اعتقادی در ميان اديان الهی رايج نبوده و اديان توحيدی اين مساله را نپذيرفته‌اند و اعتقاد به تناسخ ريشه در آيين‌های شرقی مانند بودايی و برهمنی و هندو داشته و از آرای موروث از حکمای مشرق زمين است که می‌گويند [۱] تناسخيه هند شديدترين اعتقاد به تناسخ را دارند. بعضی در اين زمينه می‌نويسند: «عقيده به بازگشت ارواح به بدن ديگر يک اعتقاد قديمی و کهنه است که نخستين بار در هند به وجود آمد و هم‌اکنون نيز اين عقيده در ميان آن‌هاست.[۲] و بعضی مورخان ديگر می‌نويسند: «هندوان معتقدند که هر فردی را روحی است که ابديت دارد و در طول هزاران سال آن روح سرگردان در اجساد و اجسام گوناگون پياپی منزل می‌گزيند و مدام از پيکری به پيکری درمی‌آيد... همچنان گردش خود را طی می‌کند عاقبت به سرمنزل وصال يعنی فنای مطلق واصل گردد و درآن‌جاست که روح در ازليت برهما مستغرق و محو می‌شود.»[۳] مسلما عقيده به تناسخ با مبانی اسلام بيگانه است و کمتر کسی از مسلمانان به تناسخ عقيده دارد. بنابراين یک عقيده غير اسلامی می‌باشد. برخی دراين زمينه نوشته‌اند: «در اسلام هيچ‌کس قايل به عقيده تناسخ نيست مگر تناسخيه که آنها نيز اين عقيده را از قرآن نگرفته‌اند؛ بلکه از هندوها و از طريق منقولاتی که از فلسفه آن‌ها داشته‌اند، اقتباس نموده‌اند.

مطالعه بیشتر »

اعتقادات شیعه (تألیف شیخ صدوق)

کتاب «الاعتقاد»، «اعتقادات الامامیة»، یا «دین الامامیة» یکی از مهم ترین منابع عقاید مذهب شیعه است که توسط شیخ صدوق ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی (م ۳۸۱ ق) تألیف شده است. شیخ صدوق که از متبحرترین و بزرگترین محدثان و راویان جهان اسلام به شمار می رود، این کتاب را در نیشابور و به درخواست عده ای از توده مردم و علمای شیعه و سنی در یک مجلس املاء کرده و همه عقاید خود را بر اساس روایات وارد شده در زمینه های مختلف اعتقادی مثل توحید، نبوت، امامت، معاد، خلقت، مرگ، عوالم برین و فرشتگان، تنظیم و تدوین و تبیین کرده است. او کتابش را در چهل و پنج باب با عنوان «باب الاعتقاد فی ...» در زمینه های مختلفی از مسائل اعتقادی مانند توحید، صفات الهی، تکلیف بندگان، افعال اختیاری انسان، قضاء و قدر، فطرت و هدایت الهی، بداء، نفوس و ارواح، مرگ و قبر، رجعت، شفاعت، وعد و وعید، عقبات قیامت، بهشت و دوزخ، نزول قرآن، تقیه، مقدار سوره ها و آیات قرآن، سادات و اولاد پیامبر علیهم السلام، و اخبار وارد شده درباره مسائل طب، تنظیم کرده و روایات مرتبط را در ذیل هر باب ذکر نموده است.

مطالعه بیشتر »

آیت الله مرعشی نجفی:مصیبت صوفیان برای اسلام، از بزرگترین مصایب است.

در راستای ارائه نظرات علما و بزرگان در خصوص مسائل عرفانی و فلسفی این بار اقدام به درج مطلبی از مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی(بزرگ فرهنگبان میراث اسلامی) می نماییم. با توجه به اینکه در مسائل اعتقادی تقلید به فتوای اجماع فقهای شیعه حرام می باشد، این وبلاگ در مقام القای نظرات بزرگان به خوانندگان نیست(برخلاف آقایان عرفا و فلاسفه که قائل اند هر چه بزرگان گفته اند نباید در آن چون و چرا کرد چون آنان بیشتر از ما می فهمند!!!)و فقط قصد دارد که راه را برای تحقیق هموار نماید. آنچه که به وفور نشر داده شده و می شود و تبلیغ شده و می شود، نظرات اهل عرفان و فلسفه است و حقیقتا جای نقد این کلمات خالی است. ان شا الله که بتوانیم قدمی مثبت در راه ایجاد فضایی آزاد برای مباحثات علمی به دور از تعصبات و اغراض برداریم. مطلب ذیل به نقل از کتاب شریف احقاق الحق جلد ۱، ص۱۸۲و۱۸۴و۱۸۵درج می گردد.

مطالعه بیشتر »

رکن رابع در نظر شیخیه

یکی از اعتقادات شیخیه، خصوصاً شیخیه کرمان، اعتقاد به رکن رابع است؛ تا جایی که شیخیه کرمان، اصول دین را چهار امر «توحید، نبوت، امامت و رکن رابع» می‌دانند.[۱] هر چند اعتقاد به واسطه‌گری بین امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و بین سایر مردم، از زمان شکل‌گیری این اعتقاد، در میان مردم رواج داشته است، اما اصطلاح‌سازی رکن رابع، از ابداعات و اختراعاتِ شیخ احمد احسائی و از مختصاتِ فرقۀ شیخیه است و سایر فِرَق اسلامی، از آن بی خبر و حتّی اطّلاعی هم، در مورد آن ندارند. البته کریم خان کرمانی منکر این حرف است و در کتاب رکن رابع خود می‌نویسد: «ركن رابع... امر تازه‌اي نيست كه اختراعي تازه شده باشد و بدعتي در مذهب و ملت پيدا شده باشد».[۲] اما کلام وی در جای دیگر از کتاب رکن رابع خلاف این مطلب را ثابت می‌کند. او می‌نویسد: «و اما اختصاص اين امر [رکن رابع] بمذهب شيخيه بجهت آن است، كه ايشان زياده در اين مسأله گفتگو كرده و نوشته‌اند و احاديث ذكر كرده‌اند».[۳] از این سخن برمی‌آید که قول به اختراعی بودن رکن رابع، در زمان خود ایشان هم مطرح بوده است.

مطالعه بیشتر »

زن در فلسفه کانت

ايمانوئل كانت (Emmanuel Kant) در 22 آوريل 1774 م. در شهر كونيگزبرگ (Konigsberg) آلمان زاده شد. پدرش، در آن شهر پيشه سرّاجى داشت. كانت پس از پايان تحصيلات ابتدايى، در سال 1746، كه پدرش درگذشت، ناگزير شد به تحصيلات خود در دانشگاه پايان دهد. او رساله كارشناسى ارشد خود را در سال 1749 منتشر كرد و اين نخستين نوشته وى بود كه به چاپ رسيد. كانت تا سال 1775، براى تأمين معيشت خود در خانواده هاى متعدد، آموزگار سرخانه بود. وى در اين سال، رساله اى به زبان لاتين با عنوان درباره آتش منتشر كرد كه درجه دكتراى فلسفه به وى داده شد. كانت تا سال 1770 در رشته هاى گوناگون دانشگاه تدريس كرد. در اين سال، دانشگاه كونيگزبرگ از وى دعوت كرد تا در مقام استادرسمى داراى كرسى درآن دانشگاه، منطق و متافيزيك را تدريس كند. كانت از سال 1772 ـ 1776 معاونت كتابخانه سلطنتى كونيگزبرگ را نيز بر عهده داشت و سپس از آن كناره گيرى كرد. در اين سال ها بود كه وى نظام فلسفى خود را در آرامش و فارغ از غم معاش، بنيان نهاد. كانت درمدت عمر خود، هيچ هم سرى نگزيد و خانواده اى تشكيل نداد. وى در فاصله سال هاى 1786 ـ 1788 رئيس دانشگاه كونيگزبرگ بود. سرانجام، او در 28 فوريه 1804 در زادگاه خود. چشم از جهان پوشيد.1 از كانت آثار متعددى از جمله «متافيزيك اخلاقيات» و «دين در حدود عقل ناب» بر جاى مانده است.

مطالعه بیشتر »