طبیعیات در فلسفه ارسطو‏

48137_sun

طبیعیات، در کتاب طبیعیات ارسطو، عبارت است از: جسم طبیعى و در نظر ابن سینا در مقدمه منطق کتاب شفا، عبارت است از: جسم محسوس.
از آنجا که شناخت جسم طبیعى به جز از طریق حس، ممکن نیست، ارسطو طبیعت را تنها بر اساس ظاهر حسّى «تأثرات حسى» تعریف و تفسیر مى‏کند.
یعنى تفسیرى حس گرایانه.
وى خورشید را جسمى درخشنده مى‏داند که هر روزه به دور زمین مى‏گردد؛ برخلاف نظریه فیثاغورث، که قائل به گردش زمین به دور خورشید بود، ارسطو نظریه منظومه شمسى او را بر همین اساس، باطل مى‏دانست.
چون با مشاهده حسى هر روز مى‏دید که خورشید در حال حرکت است و این با نظر فیثاغورث تطبیق نمى‏شود.
ارسطو جسم را هم حس گرایانه تعریف مى‏کرد.
وى مى‏گفت: جسم آن طورى هست که حس مى‏یابد(۸۵)، نه آن طورى که ذیمقراطیس مى‏گوید: جسم از اجزاء بسیار کوچک نامحسوس به نام اتم تشکیل شده است؛ زیرا با شناخت حسى تطبیق نمى‏کند.
ارسطو جسم مطلق را نیز نه به یکصد و چهارده عنصر، بلکه به چهار عنصرى که آنها را بسیط مى‏نامید، تقسیم مى‏نمود(۸۶)؛ یعنى آب، هوا، آتش و خاک.
ارسطو ماهیت آب را مایعى‏
خنک کننده و هوا را جسمى بسیط و سبک‏تر از آب و آتش را جسمى گرم و سوزان و خاک را جسمى خشک و سخت مى‏پنداشت.
مى‏گفت: آب با جوشیدن تبدیل به هوا و هوا با سرد شدن، تبدیل به آب مى‏شود.
همچنان که ارسطو، افلاک، خورشید، ماه و ستارگان را نیز موجوداتى جان دار و با شعور و عقل و ازلى و ابدى مى‏دانست.(۸۷)

نقد و بررسى:

اینک چون طبیعیات ارسطو مخالف علم شناخته شده و نظریه اتمى ذیمقراطیس و نظریه منظومه شمسى فیثاغورث نیز به اثبات علمى رسیده است، دیگر باطل کردن طبیعیات ارسطو نیاز به دلیل ندارد.
همگان آن را باطل مى‏دانند؛ حتى اساتید تراز اول فلسفه ارسطو، مانند علامه طباطبائىقدس سره(۸۸) نیز به صحت نظریه ذیمقراطیس اعتراف مى‏کنند؛ لکن چیزى که ما را بر آن داشت تا طبیعیات ارسطو را دوباره نقد و بررسى کنیم، آن است که قسمتى از مابعد الطبیعه ارسطو نیز بر همین طبیعیات باطل شده، استوار است؛ لذا با بطلان طبیعیات ارسطو، پایه‏هاى مابعدالطبیعه او نیز فرو مى‏ریزد.
با اثبات نظریه اتمى ذیمقراطیس در قرون اخیر، جسم مطلق و ماده نخستین، عبارت شد از الکترون و پروتون.
اتم‏هاى یک صد و چند عنصر از همین‏ها تشکیل شده و وجه تمایز آنها تنها بر مقدار الکترون و پروتون‏هاى موجود در آنهاست.
این الکترون و پروتون‏ها در ساختمان اتمى آنها موجودند و در آرایش اتمى آنها نیز دخیل مى‏باشند؛ همچون ساختمان‏هاى آجرى که وجه تمایزشان در نقشه و آجر موجود در آنهاست نه به خاطر تغییر ماهیت آجرها.
آجر هم در ساختمان مسجد و هم در ساختمان خانه استفاده مى‏شود، همچون الکترون و پروتون که ماده نخستین هستند و در ساختمان‏هاى مختلف اتمى شرکت دارند و هیچ تغییر
جوهرى در ماهیت آن‏ها حاصل نمى‏شود.
همه اتم‏ها و ترکیبات مادى، تنها همین دو نوع جوهر را دارند که عبارت است از الکترون و پروتون، پس نتیجه مى‏گیریم: اولاً: ارسطو جسم را متصل به هم و مملو از ماده بدون فاصله مى‏داند.
این صحیح نیست و حق این است که جسم از اجزاء کوچکى به نام اتم تشکیل شده و میان آنها فاصله و خلأ موجود است.
ثانیاً: عنصر بسیط که ارسطو آن را چهار عدد مى‏داند، صحیح نیست.
لااقل اگر به عنصر بسیط معتقد شویم، فقط دوتاست که عبارت است از الکترون و پروتون؛ بلکه آن هم بسیط نیست؛ و عناصر ۱۱۴ گانه، همه مرکب از الکترون و پروتون ترکیب عرضى هستند که از جابجایى الکترون‏ها و پروتون‏ها به وجود آمده‏اند.(۸۹)

حتى پرتون هم طبق آخرین نظریه‏ها از اجزایى تشکیل شده است.
ثالثاً: ارسطو مى‏گوید: فعالیت جسم مطلق با تبدیل به یکى از عناصر چهارگانه، کاملتر مى‏شود.
این نیز صحیح نیست؛ چون الکترون و پروتون موجود خارجى همیشه کامل هستند و فعلیت آنها کامل است؛ لذا شرکت آنها در یک ساختمان اتمى که یک جابجایى عرضى است، چیزى به وجود آنها نمى‏افزاید؛ حتى در تشکیل ساختمان گیاهان، بدن و مغز انسان نیز، هیچ تغییر جوهرى در ماهیت الکترون و پروتون به وجود نمى‏آید؛ بلکه الکترون و پروتون همچنان بدون فهم و اختیار تنها طبق قوانین فیزیک به طور قهرى عمل مى‏کنند.
هیچ‏گونه تغییرى در صورت اتم‏ها، نمى‏تواند ماده آنها را به جهان درونى و ذهن داراى فهم و اختیار و احساسات و… تبدیل کند.
الکترون و پروتون محال است با تغییر صورى، صفات فیزیکى خود را رها کرده و جوهرى اندیشنده گردند.
ارسطو مى‏پنداشت جسم با تغییراتى در صورت، داراى عقل مى‏شود(۹۰).
رابعاً: ارسطو که جسم را به چهار عنصر بسیط (آب، خاک، هوا، آتش) تقسیم مى‏کند، در تعریف ماهیت آنها مى‏گوید: آب، که مایعى است خنک کننده و هوا، جسمى است بسیط و سبک‏تر از آب و آتش، جسمى است داغ و سوزنده و خاک، جسمى خشک و سخت است(۹۱)؛ اما اینک علم ثابت کرده که ماهیت آب ترکیبى از هیدروژن و اکسیژن است نه مایع بسیط.
تنها آب هم مایع خنک کننده نیست، بلکه الکل و بنزین هم مایعى خنک کننده هستند.
تعریف ارسطو تعریفى زیاده از حد، حس گرایانه است.
هوا نیز عنصرى بسیط نیست؛ بلکه مخلوطى از انواع گازها است که یکى از آنها اکسیژن است.
ارسطو خیال مى‏کرده است که هوا همان بخار آب است چون آب با جوشیدن تبدیل به بخار و آن هم با احساس بینائى ما در هوا ناپدید مى‏شود، ارسطو و پیروانش مى‏گفتند: هوا، آب بخار شده است، همان طور که برف هواى منجمد شده است.
تمام این تفاصیل ارسطو از طبیعت، تفسیرى حس گرایانه است.
خامساً: نظریه مقولات عشر(۹۲) که ارسطو آنها را ماهیت موجودات مى‏دانست و جنس الاجناس مى‏نامید نیز، از همین نظریات باطل شده است.
چنانچه حضرت آیت اللَّه مصباح یزدى در آموزش فلسفه در مقولات عرضیه مى‏گویند:
مقولات نسبیّه که هفت مقوله از نه مقوله ارسطوئى را تشکیل مى‏دهند، از اعراض خارجیه نیستند و ماهیت مستقلى ندارند؛ یعنى جنس الاجناس موجودات نمى‏باشند؛ بلکه از عناوین انتزاعیه هستند که از مقایسه دو چیز به هم انتزاع مى‏شوند و ظرف انتزاع آن تنها در ذهن است.
استاد فلاطورى مى‏گوید(۹۳): ارسطو همان «متافیزیک» را براى تبیین «فیزیک» خودش مطرح کرده است… این روشن مى‏کند که اگر آن طرز تبیین فیزیکى، الآن پایدار نباشد، تمام چیزهایى که بر آن استوار مى‏شود پایدار نخواهد ماند

سید حسین نصر- نظر متفکران اسلامی درباره طبیعت- خوارزمی ۱۳۷۷- صفحه ۳۷۲-۳۶۹

پیشنهاد ما به شما

نظرات مراجع تقلید شیعه بر وجود حضرت رقیه سلام الله علیها.

نظرات مراجع تقلید شیعه بر وجود حضرت رقیه سلام الله علیها. دانلود متن با کلیک …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


Question   Razz  Sad   Evil  Exclaim  Smile  Redface  Biggrin  Surprised  Eek   Confused   Cool  LOL   Mad   Twisted  Rolleyes   Wink  Idea  Arrow  Neutral  Cry   Mr. Green