صوت ســـخنرانی:
سخنران: دڪتر وحید باقرپور ڪاشانی
𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍
•دانلود ڪلیپ، pdf و صوتِ سخنرانی با ڪلیڪ روے عبارات زیر:
┓ 🖌┏؛
┛┗؛ عدم تعارض نظریهی فرگشت و دیالکتیک با وجود پروردگار ↓📋 › ؛
بالاخره این تکامل، یک برنامهای است! این برنامهی تکاملی که صورت میگیرد، نیاز دارد که پشت این یک فاعل عالمی باشد که عالم را به سمت تکامل و شگفتی اداره کند!
پس از اینجا استفاده میشود که مسألهی تکامل را اگر بخواهیم بپذیریم، یک فاعل هوشمند پشتش مطرح هست!
«گفتیم که هدف تکامل، رسیدن به ابزار هوشمندی است، زیرا که ابزار هوشمندی همان ابزار بقای شایستهتر در تنازع شدید ژنها برای بقا میباشد».
و اینگونه هم میرساند که این عالم ماده و این تبدّلها و این جهشها و این تکاملهایی که صورت میگیرد، دلالت بر فهم و شعوری در ارتباط با آنهاست!
هر چند که تمام اینها برمیگردد به غایت امر، ذات ربوبیت، اما اینطوری نیست که اینها فاقد شعور و فهم و درک باشند!
«امروزه وجود میلیاردها انسان بر روی زمین برای اثبات این حقیقت کافی است، ولی برای روشن شدن مطلب بد نیست این حقیقت را به اختصار بررسی کنیم؛ حتی اگر فرض کنیم جهش ژنی از همان ابتدا تصادف بوده است».
این جهش ژنی را که مطرح میکنند، به قرائت دیگری در فلسفهی هگل وقتی مثلث خودش را مطرح میکند، تز و آنتیتز و سنتز، باز در دل سنتز، آنتیتزی تولید میشود آن میشود تز، و باز سنتز جدید، همینطور تکامل و حرکت درونی و حرکت جوهری را هگل مطرح میکند؛ منتها به علاوهی خدا!
مارکس آمد خدا را منها کرد!
گفت این تز و آنتیتز و سنتز، این مثلث هگل جاری هست؛ لذا نظر کمونیسم یا نظر ماتریالیسم دیالکتیک همین است!
ماتریالیسم مکانیکی با دیالکتیک فرقش این است که مکانیکی میگوید ذات و بطن و کتم حقیقت ماده تغییر نمیکند، بلکه حرکت در اعراض هست؛ حرکت در أین و حرکت در وضع و حرکت در کم و کیف.
ماتریالیسم دیالکتیک میگوید ما حرکت در اعراض را قبول داریم، ما میبینیم که بالاخره شیء تغییر میکند، رشد میکند، کیفیتش تغییر میکند، اینها را قبول داریم، اما ریشهی این حرکت در اعراض بر میگردد به حرکت در جوهر!
حرکت در جوهر به چه صورت است؟
میگوید هر جوهری مخالف خودش را تولید میکند، میزاید و در پرتوی مبارزه و دست به گریبان همدیگر شدنِ دو تا مخالف، یک شیئی به عنوان سنتز باز از اینها خارج میشود!
باز سنتز مخالف خودش را تولید میکند، باز دست به گریبان هم میشوند در جریان این انقلابها، سنتز دیگهای باز مطرح میشود.
باز آن سنتز میشود تز، باز مخالفش میشود آنتیتز، میشود سنتز، باز همینطور؛ این تکامل را به این صورت مطرح میکنند.
دیالکتیک میگوید این حرکت اعراض، اینها به حرکت در جوهر برمیگردد!
این جوهر شیء در تغییر هست که این اعراض تغییر میکند!لذا ماتریالیسمی که متکامل هست نسبت به ماتریالیسم مکانیک قبلی، ماتریالیسم دیالکتیک هست که حرکت در جوهر را هم قبول دارد؛ کما اینکه به مانند ماتریالیسم مکانیکی، حرکت در اعراض هم برای اینها مطرح شده.
حالا آیا واقعاً حرکت در جوهر، حقیقت شیء هست یا نیست، این یک بحثی هست که حتی در فیلسوفان اسلامی محل اختلاف است!
ابنسینا شدید در مقابل حرکت در جوهر موضع میگیرد!
حرکت در اعراض که متفقالقول هست و برای همه مشهود است.
اما حرکت در جوهر را ابنسینا قبول نمیکند!
میگوید وقتی جوهر یک شیء بخواهد حرکت بکند، یعنی ذاتش تغییر میکند!
به بهمنیار میگوید یعنی منِ ابنسینا، آن به آن تشخّص و هستیام، ابنسینای قبلی نیستم، در تغییر و تبدّل هست، و این معنا ندارد!
در حرکت میگوید یک آن چیزی که متحرک هست باید ثابت باشد، وقتی آن به آن یک شیء باشد، دیگر آن متحرک حرکت به آن اطلاق نمیشود!
مثل این میماند که فرض بکنید ما در یک حرکت یک ابتدا داریم یک انتها داریم یک چیزی هم هست که در حرکت هست. حالا این چیزی که در حرکت هست، یک اتومبیلی از این طرف خیابان به آن طرف خیابان میرود، ابتدا دارد انتها دارد، میگویی این اتومبیل حرکت کرد، از ابتدای خیابان تا انتهای خیابان. حالا فرض کنید این دوچرخه یک آن بشود موتورسیکلت!
موتورسیکلت یک آن بشود پراید! پراید یک آن بشود بوگاتی! بوگاتی یک آن بشود لامبورگینی! لامبورگینی یک آن بشود هواپیما! به این حرکت نمیشود گفت! این آن به آن یک شیء است!
میگوید حرکت وقتی هست که آن چیزی که بهعنوان متحرک هست، ثبوت داشته باشد تا به آن اطلاق حرکت کنیم!
لذا ابنسینا یک برهانی که اقامه میکند همین هست؛ در مقابل ملاصدرا که از اصول یازدهگانهی اسفار، حرکت در جوهر را قبول میکند، این هست. ابنسینا میگوید یک کون و فساد یک چیز ذاتاً تغییر میکند اما یک حرکت تدریجی و تکاملی و به تعبیری اشتداد درونی بخواهد اتفاق بیفتد، خیر!
چنین چیزی نیست!
آن حرکت اصلاً چنین حرکتی تصور عقلی ندارد!
میخواهم بگویم که یک بحثی هست که بین فیلسوفان اسلامی هم محل اختلاف هست! ملاصدرا سخت پذیرفته، و ابنسینا سخت مخالفت کرده است!
دکتر وحید باقرپور کاشانی